آنچه در گزارش زیر میخوانید مصاحبههایی با کارگردانان و هنرمندانی، چون عزیزالله حمیدنژاد، جهانگیر الماسی، محمدرضا ورزی، پرویز شیخطادی و همچنین عبدالرضا اکبری، دربارهی وضعیت چهرهپردازی در سریالهای تلویزیونی است که در بسیاری موارد از طراحی فاصله گرفته و بیشتر سمت زیباییسازی رفته است.
طراحان صاحبنام زیربار خواسته بازیگر نمیروند
اخبار چهره ها - عزیزالله حمیدنژاد دربارهی وضعیت چهرهپردازی در سریالهای تلویزیونی معتقد است: اصولا آرایشگری با گریم دو مقولهی متفاوت از هم است که اگر آگاهانه درخصوص این دو مقوله تصمیم گرفته شود، اشکالی ندارد و این تصمیم را کارگردان و طراح گریم میگیرد و نه بازیگران. باید بگویم اکثر بازیگران علاقمند به این هستند که چهرهشان آرایش شود تا گریم. منتهی کسانی که در عرصهی بازیگری صاحبِ نام هستند و تجربیات زیادی در سینما و تئاتر دارند، ممکن است در مورد گریم نظری هم داشته باشند، ولی چهره خود را تسلیم طراح گریم و کارگردان میکنند و حساسیت به خرج نمیدهند.
او با بیان اینکه عموما بازیگران به جای گریم علاقمند به زیباییسازی هستند، میگوید: به همین جهت ممکن است که به گریمور تحمیل کنند که از طراحی و متریالی استفاده کند که آنها دوست دارند. اما معمولا طراحان صاحبنام گریم و کارگردانان صاحب سبک و صاحب نظر زیر بار خواسته بازیگر نمیروند و به کار خودشان ادامه میدهند. طبیعتا طراح گریمی که صاحب نام و دارای تجربه است، وقتی فیلمنامه را مطالعه میکند، بر اساس برداشتی که از تک تک شخصیتها دارد، طراحی میکند و با کارگردان مشورت میکند. وقتی نظرات کارگردان و طراح گریم بر اساس شخصیتهای فیلمنامه به هم نزدیک میشود، طبق آن شروع به کار میکنند.
کارگردان «بانوی عمارت» ادامه میدهد: البته معمولا کمی طول میکشد بازیگر با گریم جدید صورت و لباسش کنار بیاید. نباید انتظار داشت بلافاصله با آن مأنوس شود. من در این سالها با همه نوع بازیگری در مواجهه با گریم و لباس برخورد داشتهام. بازیگران مرد راحتتر با گریم کنار میآیند و این تا حدودی طبیعی است. به بازیگر حق میدهم بعد از تست گریم تصمیم بگیرد آن نقش را بازی کند یا نه. همانطور که کارگردان بعد از تست گریم حق دارد در مورد انتخاب بازیگر تصمیم بگیرد. اما وقتی بازیگر آن نقش و آن طراحی گریم را پذیرفت، دیگر حق ندارد خواستار تغییر آن شود. چون گریم راکورد پیدا میکند و باید تا مدتها تداوم پیدا کند.
حمیدنژاد درباره تعیین تکلیف برخی بازیگران برای گریمهایشان در آثار هنری اظهار میکند: به عقیده من یک بازیگر خوب و کسی که بازیگری را بشناسد، به هیچ عنوان موقع بازی به گریم، صورت و شمایل فیزیکی ظاهریاش فکر نمیکند و اسیر زیبایینمایی نمیشود. زیبایینمایی در هنر بازیگری به شکل دیگری به وقوع میپیوندد و آن لحظاتی است که بازیگر فیزیک ظاهری و شخصیاش را فراموش کرده و در قالب یک شخصیت جدید درآمده و آن را ارائه میدهد. برای بازیگر آن شخصیتی که نقشش را ایفا میکند باید مهمتر باشد، نه اینکه ظواهر و زیبایی خصوصیاش را جلوی دوربین به نمایش بگذارد که در این صورت ارزشی نخواهد داشت.
اتاق گریم یا سالن آرایش؟!
عبدالرضا اکبری، بازیگر سریالهایی، چون «شوق پرواز»، «معمای شاه»، «اغما» و «آنام» درباره وضعیت گریم بازیگران در سریالها تاکید میکند: بازیگر حرفهای در قید و بند آرایش چهرهاش نیست و بیشتر به دنبال این است که مخاطب باورش کند.
عبدالرضا اکبری که در طول سالهای فعالیتش به واسطهی نقشهایی که بازی کرده، گریمهای مختلفی را هم پذیرفته است، دربارهی وضعیت این روزهای کار گریم میگوید: کار گریم ما از بعد از انقلاب مثل سایر رشتههای دیگر سینما و تئاتر پیشرفتهای خیلی خوبی داشته است، اما من فکر میکنم که انقدر که گریمورهای ما روی صورت هنرپیشههای مرد میتوانند مانور دهند، روی صورت هنرپیشههای زن نمیتوانند.
او ادامه میدهد: به طور مثال اگر قرار باشد یک هنرپیشه زن در یک فیلم هم جوانیهای خودش را بازی کند هم پیریهایش را یک مقدار کار سخت است که بخواهند چین و چروک را روی صورت خانمها نشان دهند. من در کارهای مختلفی حضور داشتم که شرایط به این صورت بوده، اما فیلم موفق نشده است.
اکبری سپس با تاکید بر اینکه «بهتر است برای سریالهایی که چند فصل دارند بازیگر را با بالا رفتن سن تغییر دهند، در این صورت قابل باورتر و بهتر است» به ذکر خاطرهای در این خصوص میپردازد و میگوید: من در سریالی به نام «عید آن سالها» به کارگردانی سعید ابراهیمیفر بازی کردم. در این سریال نقشی وجود داشت که از سیسالگی شروع میشد و تا سن هفتاد سالگی ادامه پیدا میکرد. خب این موضوع برای آقایان بهتر جواب میدهد؛ البته من در آن کار هم پیشنهاد کردم که برای سنین مختلف از هنرپیشههایی که شرایط سنیشان مناسب است استفاده کنند.
او خاطرنشان میکند: در یک درام نمایشی باور، حرف اول را میزند. اگر باور صورت نگیرد نیمی از کار به هدر رفته است، چون مخاطب نمیتواند ارتباط برقرار کند. مخاطبان جزو اصلی عوامل یک کار هستند و ما اگر مخاطبانمان را از دست بدهیم دیگر حرفی برای گفتن نداریم. قرار نیست که ما فیلمی بسازیم که کسی نبیند؛ ما باید به مخاطب احترام بگذاریم و کاری را ارائه دهیم که مخاطب دوست داشته باشد و قبولش کند و حرفهای دلش باشد.
اکبری در ادامه یادآور میشود: در فیلم «فرزند صبح» بهروز افخمی قرار شد من نقش امام (ره) را بازی کنم برای آن نقش من باید چهار ساعت گریم میشدم اگر قرار بود مقاومت کنم صورتم به کاراکتر اصلی نزدیک نمیشد در این شرایط هیچ وقت خودم هم نمیتوانستم خلاقیتی برای ارائه نقش داشته باشم به نظرم گریم مناسب خیلی به بازیگر برای ایفای نقش کمک میکند.
اکبری درخصوص تمایل برخی بازیگران به آرایش در چهرهشان به جای گریم بیان میکند: بازیگر حرفهای به این مسائل فکر نمیکند و به باورپذیری بیشتر اعتقاد دارد؛ یعنی کسی که کار بازیگری انجام میدهد قطعا میداند که شرایط فیزیکیاش و آنچه که روی صورت اتفاق میافتد نیمی از شخصیت را ارائه میکند. کسانی که به این مسائل فکر میکنند که به زیبایی صورتشان لطمهای وارد نشود و زیبایی چهرهشان حفظ شود و کاری به نقش ندارند، به نظرم نمیتوانند موفق شوند و از کار بازیگری فاصله میگیرند.
گریمورهای ما جادوگرند
جهانگیر الماسی، بازیگر سریالهایی، چون «هزاردستان»، «کوچک جنگلی» و «در چشم باد» دربارهی وضعیت گریم بازیگران در سریالهای تلویزیونی چنین اظهار میکند: در حرفهی بازیگری چندشاخصه وجود دارد که به بازیگر حرفهای و نه نابازیگر، کمک میکنند و آن چند شاخصه، گریم، لباس و صحنه است. این مقولات کمک میکنند بازیگران از خودشان جدا شوند و دیگر خودشان را به یاد نیاورند و نقش آدم دیگری را ایفا کنند.
وی ادامه میدهد: از همکاران عدهای برایشان فرقی نمیکند و در آثار مختلف یک شخصیت هستند و در حقیقت خودشان را بازی میکنند. این افراد بیشتر با جذابیتهای بصری و با فرم زیباییشناسانه روز و تقلید از شکلهای مدرن سعی میکنند در میان مخاطبان و سینماگران جایگاهی داشته باشند؛ بنابراین کارشان به نوع دیگری است. گریم هم ندارند و بیشتر آرایش است. در گریم پیرایش و آرایش را در کنار هم داریم و این بدین معنا نیست که اگر موی کسی بلند باشد آن را کوتاه کنند و یا اینکه کوتاه باشد و برایش مو بگذارند. منظور این است که گریم بازیگر در خدمت شخصیتی باشد که قرار است در آن به ایفای نقش بپردازد؛ آن شخصیت هم مختصات و تعریفی دارد.
این بازیگر درباره آزادی عمل گریمورها و اینکه تا چه میزان به عنوان بازیگر خود را در اختیار گریم و متخصصان گریم قرار میدهد؟ اظهار میکند: من از سریال «هزاردستان» میگویم که برای اولینبار، گریم سنگینی داشتم؛ منتهی نه لزوما با لاتکس. آن زمان بافت سیبیل و ریش بافته شده هنوز در ایران باب نشده بود. برای من باید سبیلی میگذاشتند به فرم دمموشی تا به ظاهر سالهای ۱۹۳۰، نزدیک باشد. یک دسته سبیل ۷۰تایی؛ چه آقای معیریان، چه آقای اسکندری و چه آقای ولدبیگی، دانه دانه این موها را در صورت من میکاشتند. چهار ساعت گریم من طول میکشید.
الماسی در پایان گفتگو با اشاره به شاهکار اساتید گریم در فیلمها و سریالهای ماندگار، اظهار میکند: گریمورهای ما جادوگر هستند؛ منتهی جادوگر از نوع مثبت و آکادمی هری پاتر. هم مهربانند و هم آن چیزی که فکرش را نمیکنی ایجاد میکنند. به همین دلیل افراد صاحبنامی مثل محسن موسوی و عبدالله اسکندری حتی در منطقه خاورمیانه عرصه نمایش را فتح کردند. در تمام سریالهای عربی و تولیدات نمایشی این کشورها، گریم حتما با حضور گریمور ایرانی اجرا میشود. با اینکه این اساتید سالها در کشورهایی مثل لبنان، سوریه، امارات متحده عربی، آسیای شرقی و خاورمیانه شاگردان زیادی را تربیت کردند، هنوز خودشان گوهرهای دیگری هستند.
بازیگرانی که در کار گریمورها دخالت میکنند
محمدرضا ورزی که کارگردانی سریالهای تاریخی، چون «قائم مقام فراهانی»، «کریم خان زند»، «ستاره خضراء»، «سالهای مشروطه»، «عمارت فرنگی»، «تبریز در مه»، «معمای شاه» و «ستارخان» را عهدهدار بوده است، با بیان اینکه عمدتا برخی بازیگران در روند کار گریمورها دخالت میکنند، اظهار کرد: گریمور باید کارش را انجام دهد. اگر بازیگر به گریمور اعتقاد دارد، باید تمام و کمال در خدمت این مساله باشد. عمدتا در آثار تلویزیونی گریم به سمت زیباییسازی رفته و به سمت کاراکترسازی نمیروند، یادم است، سریال ابراهیم خلیلالله را که کار میکردم، استاد عبدالله اسکندری به عنوان طراح گریم و آقای شهرام خلج به عنوان دستیار یک ایشان حضور داشتند. آقای محمد صادقی قرار بود نقش ابراهیم خلیلالله را ایفا کنند، آقای اسکندری به من گفتند، اول با ایشان طی کنید که من دستم برای گریم باز باشد، چون باید موهای سرشان و بخشی از ابروهایشان را بتراشیم. با ایشان صحبت کردم، ایشان با توجه به اینکه نقش، نقش خاصی بود پذیرفتند. من از رفتار ایشان خیلی خوشم آمد و بعد در اختیار استاد اسکندری قرار گرفتند و گریم و طراحی انجام شد.
تعیین تکلیف بازیگران برای گریم غیرحرفهای است
پرویز شیخ طادی ـ کارگردان ـ در گفتوگویی با انتقاد از وضعیت گریم هنرمندان در آثار تلویزیونی، تعیین تکلیف برخی بازیگران برای گریمهایشان در آثار هنری را اقدامی غیرحرفهای میداند و میگوید: طراحان گریم قدیمی و حرفهای که علم و دانش اقناعی داشته باشند و در کارشان مسلط باشند، کاملا میتوانند بازیگران را قانع کنند. آن بازیگری که قانع نشود و منطق را نپذیرد، به عقیده من بازیگر نیست. ما درباره بازیگرانی صحبت میکنیم که زیردست طراحان با دانش مینشینند نه آماتور. از سویی دیگر رضایت بازیگر از گریم به این دلیل صورت میگیرد که اختلافات میان بازیگر و عوامل حل شود و کار بینتیجه نماند؛ حال اینکه چرا باید این اتفاقها بیفتد نیاز به آسیبشناسی دارد.
شیخطادی علت دخالت هنرمندان در گریم را به فرهنگ کلی اخلاق حرفهی سینما و صنفی نسبت میدهد و درباره گریم شخصیت «ستایش» در فصل سوم آن که با انتقادهایی همراه شد، نیز اظهار میکند: طبیعی است مادری که بچه ۳۰ ساله دارد، باید ویژگیهای ظاهریاش را هم داشته باشد و بزرگتر باشد. ما نمیدانیم آیا خانم نرگس محمدی این درخواست را داشتند که صورتشان زیر گریم نرود و به دلیل اینکه با چهره پیر جلوی آنتن نروند و به عنوان مادر جا نیفتند، این اتفاق افتاده است؛ البته ما وقتی خیلی از بازیگران جوان را با گریم سن بالا و مادر شدن جلوی دوربین میآوریم، برای آینده نگران میشوند، به دلیل اینکه هنوز میتوانند در نقش جوان ایفای نقش کنند و اگر قابلیت پیر شدن پیدا کنند دیگر ممکن است که با این نقشها مواجه شوند. این اشکالات دوطرفه است. در حالیکه هیچ کارگردانی این کار را نمیکند، چرا که زحمت گریم بالایی دارد و ساعتها باید پشت میز گریم بنشیند و از طرفی پوست بازیگر خراب میشود. هیچ کارگردانی این سختی را به خود نمیدهد که بازیگری را پیر کنند.
کارگردان «بانوی سردار» با اشاره به بازیهای درخشان بازیگری مانند فاطمه معتمد آریا که شخصیتهای پیر و فرسودهای به وی پیشنهاد شده و بهخوبی از عهدهی آنها برآمده است، میگوید: اینها همه امتیاز است. بازیگران باید توجه داشته باشند که از این پس بعد از گریم و بازی، در کیفشان لوازم آرایش نداشته باشند که بعد آرایش کنند. مهم بازی است و بازیگران باید به دست بزرگترانشان نگاه کنند. بازیهایشان را در کارهای شاخص ببینند. متاسفانه اتاق گریم در آثار هنری فضای آرامی ندارد و اتاقی پرحاشیه است؛ و مهمتر از آن اینکه مجریان طرح باید بر اتاق گریم نظارت داشته باشند تا از مواد استاندارد استفاده کنند.
شیخطادی درباره آزادی عمل گریمورها و بسته بودن دستشان برای گریم بازیگران نیز چنین اظهار میکند: گریمورها نباید از بازیگران برای گریم ترسی داشته باشند. طراح گریم برای طراحی باید آرامش داشته باشد. نه اینکه بازیگری که تازه به شهرت رسیده شروع به مخالفت با گریم کند و بگوید من این گریمور را نمیخواهم، چون من را زیبا نمیکند؛ البته از طرفی صنف گریم هم باید خیلی مراقب باشند، بعضا از موادی در گریم استفاده میشود که مواد اصلا استانداردی نیستند، اما چون ارزان است استفاده میشود و این به صورت بازیگر آسیب میزند؛ در حالی که بازیگر، گریمور و کارگردان همه باید به درک فیلمنامه کمک کنند. از تجربه حرفهایها مثل آقای عبدالله اسکندری هم باید بهرهبرداری کرد.