تحریمهای ثانویه بهخلاف تحریمهای اولیه بهدنبال تنبیه طرفهای ثالثی هستند که در حال همکاری با یک کشور تحت تحریم هستند، بهعبارت دیگر، در تحریمهای اولیه، کشور تحریمکننده اقدام به مصادره داراییهایی کشور هدف تحریم میکند یا شرکتها و اتباع خودش را از تجارت با نهادهای کشور تحت تحریم منع میکند، اما در تحریمهای ثانویه، کشور تحریمکننده روی طرفهایی از کشورهای دیگر فشار وارد میکند تا به همکاریها و مراودات خود با طرف تحریمشده پایان دهند.
اخبار سیاسی- تحریمهای آمریکا علیه ایران مثال خوبی از تحریمهای ثانویه است. دولت آمریکا مرتباً به سایر کشورهای دنیا هشدار میدهد بین تجارت با آمریکا و ایران باید یکی را انتخاب کنند و در صورت ادامه همکاری با نهادها و مؤسسات تحریمشده ایران، امکان استفاده از نظام مالی آمریکا یا حضور در بازار این کشور را نخواهند داشت.
این نوع تحریمها مورد اعتراض سایر کشورهای دنیا است، بهعنوان مثال، چین با توصیف تحریمهای ثانویه آمریکا بهعنوان «دستدرازی به قلمروی قضایی» (Long-arm jurisdiction) و کشورهای اروپایی با توصیف آن بهعنوان «صلاحیت فراسرزمینی» (Extraterritorial jurisdiction)، این نوع تحریمها را تلاش آمریکا برای بسط قوانین داخلی این کشور به فراسوی مرزهای خود میدانند.
در همین حال، «نوام چامسکی » فیلسوف، نظریهپرداز و یکی از بزرگترین اندیشمندان قرن بیستم در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم به سؤالاتی درباره تحولات روز دنیا و منطقه و همچنین تحریمهای آمریکا علیه ایران پاسخ داد که از نظر مخاطبان محترم میگذرد:
سؤال: دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا تحریمهای تازهای را علیه تهران با طرح این ادعا که تهران در حملات 14 سپتامبر به تأسیسات نفتی عربستان سعودی نقش داشته، اعمال کرده است، نظر شما در این باره چیست؟
چامسکی: همان طور که غالباً گفتهام، تحریمها از همان ابتدا بهعقیده من غیرقانونی و نامشروع بوده است، بیشتر به این دلیل که اینها تحریمهای ثانویهای هستند که بهخاطر تسلط آمریکا بر سیستم مالی بینالمللی و سایر عناصر این قدرت منحصربهفرد، علیه سایر کشورها اعمال کرده است، این بدان معناست که این تحریمها در واقع، نوعی محاصره (اقتصادی) هستند که طبق قوانین بینالمللی میتواند اقدام جنگی بهشمار رود. بهدلیل قدرت آمریکا تاکنون هیچ اقدامی علیه این تحریمهای ثانویه در عرصه بینالمللی صورت نگرفته است. اگر این اقدام توسط سایر کشورها انجام میشد، با یک اعتراض بینالمللی روبهرو میشد، از جمله قطعنامههای سازمان ملل یا احتمالاً با موارد بیشتر دیگری روبهرو میشد.
سؤال: بهنظر میرسد آمریکا با نوعی سردرگمی سیاسی در مواجهه با ایران روبهرو شده است چرا که دیگر نمیتواند بر معادلات منطقهای تأثیرگذار باشد، نظر شما چیست؟
چامسکی: ایالات متحده قدرت عظیمی در اختیار دارد ولی قدرت مطلق نیست. در خصوص ایران، دولت ترامپ آشکارا اعلام میکند که میخواهد اقتصاد این کشور را نابود کند، قصد برافروختن یک شورش داخلی را دارد و رژیمی را بهروی کار بیاورد تا مانند رژیم شاه مطابق با خواستههای آمریکا رفتار کند. ولی طراحان جنگ بهخوبی از خطرات یک حمله نظامی آگاهی دارند.
سؤال: بسیاری از کارشناسان این طور استدلال میکنند که هژمونی آمریکا در حال فروپاشی است، آن هم در شرایطی که چین در حال تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ است و پایان این هژمونی بهمعنای پایان یافتن لیبرالیسم خواهد بود، نظر شما در این باره چیست؟
چامسکی: در پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا سطح بیسابقهای از تسلط در جهان را کسب کرده بود. تا دهه 1970 میلادی اقتصاد جهانی سهقطبی بود: آمریکای شمالی با تمرکز بر ایالات متحده، اروپا مبتنی بر آلمان و شرق آسیا مبتنی بر ژاپن. در واقع چین از آن زمان تاکنون قدرت یافته است، ولی هنوز یک کشور فقیر است با ثروت سرانهای که کمتر از غرب است و با مشکلات داخلی که برای بیشتر کشورهای توسعهیافته، ناشناخته است. در شاخص توسعه انسانی سازمان ملل، چین در رتبه 86 است، پایینتر از الجزایر و تایلند. البته در زمینه قدرت نظامی چین بسیار بالاتر از سایر کشورها است، هم در عرصه ابعاد و هم پیچیدگی فناوری. در پاسخ به سؤال شما، هژمونی آمریکا روند نزولی 75 سال گذشته را ادامه خواهد داد و در عین حال قدرت چین افزایش خواهد یافت. ولی بهنظر میرسد تسلط جهانی آمریکا نسبتاً در آینده حفظ خواهد شد، عبارت آخر بسیار مهم است، مگر آنکه دنیا بهطور جدی برای حلوفصل دو بحران موجود، بهفکر بیفتد ــ گرمایش زمین و جنگ هستهای ــ دیگر مهم نخواهد بود چهکسی بر آنچه مانده است، تسلط داشته باشد.