پریزاد سیف کارگردان نمایش «آواز قو» که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است درباره رویکردی که به متن آنتوان چخوف در اجرا داشته است گفت: من پارسال ابتدا این نمایشنامه را در پردیس تئاتر شهرزاد نمایشنامهخوانی کردم و همان موقع هم تغییراتی در متن داده بودم. نمایشنامه «آواز قو» چخوف تقریبا متنی تک نفره است و به نوعی یک مونولوگ محسوب میشود چون کاراکتر سوفلور در حد ۵- ۶ جمله کوتاه و تاییدی در کار حضور دارد. یک پیرمرد ۶۰-۷۰ ساله است و بهانهای است برای اینکه بازیگر اصلی بتواند مونولوگ خودش را اجرا کند.
اخبار فرهنگ و هنر _ وی ادامه داد: همان زمان که میخواستم متن را کار کنم به این نتیجه رسیدم که کاراکتر سوفلور بسیار جای بسط و گسترش دارد و میتواند تبدیل به یک شخصیت شود. طی صحبتهایی که با آقای پورصمیمی داشتیم، پیشنهاد دادم که اصلا این کاراکتر تغییر جنسیت دهد و به یک زن تبدیل شود و سنش هم جوان شود. در این پروسه به شخصیت سوفلور بُعد بخشیده شده است به این معنی که او حالا یک زن جوان شهرستانی است که عشقش تئاتر است اما به خاطر شرایطی که دارد همیشه یک پله پایین تر ایستاده و از چاله سوفلوری از پایین به بالا اتفاقاتی را که روی صحنه میافتد، نگاه میکند. او همیشه عاشق این بوده که روزی بتواند بازی کند به همین دلیل تمام متنهایی را که به او سپرده اند تا سوفلوری کند، حفظ است.
خلق یک کاراکتر تازه در متن چخوف
وی متذکر شد: حضور این شخصیت که ناتاشا نام دارد باعث شد که بتواند در روند نمایش جاهایی به عنوان پارتنر واسیلی واسیلیچ که شخصیت اصلی کار است، حضور داشته باشد و این ۲ بتوانند با هم یک بازی در بازی و یا نمایش در نمایش داشته باشند به این مفهوم که این ۲ با هم بخشهایی از نمایشهای مختلف را بازی میکنند. پس کاری که من در این نمایش انجام دادم خلق یک کاراکتر تازه بوده است از طرف دیگر در نمایشنامه چخوف، واسیلی واسیلیچ دیالوگهایی از نمایشنامههای مختلف شکسپیر را بازگو میکند که در اجرا به دلیل حضور بازیگر دوم و اتفاقاتی که رخ میدهد تلاش کردیم در جهت پیشبرد متن، نقش ناتاشا دیالوگهایی را بنا به ضرورت داستان از شکسپیر یا چخوف در مقابل کاراکتر اصلی به زبان بیاورد.
سیف درباره تغییرات دیگری که اجرا نسبت به متن اصلی داشته است، توضیح داد: چخوف یکی از بزرگان عرصه نمایشنامه نویسی است و من هرگز فکر نمیکنم که بخواهم در متنی از او، دیالوگنویسی داشته باشم بنابراین به این نتیجه رسیدم که اگر قرار است بده بستانی بین این ۲ کاراکتر وجود داشته باشد چه بهتر که از دیالوگهای آثار خود چخوف استفاه شود به همین دلیل با علاقه برای چندمین بار تمام نمایشنامههای چخوف را خواندم و قسمتهایی را که فکر میکردم میتوانم از لحاظ تفکری و دیدگاه فلسفی شکسپیر را در مقابل چخوف بگذارم یا برعکس، در جهت پیشرفت قصه استفاده کردم.
نخ نامرئی میان تفکر چخوف و شکسپیر
این بازیگر و کارگردان تئاتر یادآور شد: جالب اینجاست که هرچند ظاهرا این ۲ نمایشنامهنویس بزرگ تاریخ تئاتر در جاهایی نظرات و عقایدشان در مورد هستی و زندگی و بشر مخالف هم است اما در انتها میبینید که عقاید این ۲ با نخ نامرئی به هم میرسند و اشتراکات زیادی با هم دارند. این کار برای خود من جنبه تحقیقی بسیار خوبی داشت و میتوانم بگویم ۷-۸ ماه در حال مطالعه و نوشتن بودم اما نمیتوانم اسم نمایشنامه را اقتباس یا متن جدید بگذارم چون نمایش کاملا «آواز قو» چخوف است اما شاید در اجرا شاهد دراماتورژی باشیم. چون ما معمولا به غلط دراماتورژ را از کارگردان جدا میکنیم در حالی که فکر میکنم هر کارگردانی در کار خودش اول از همه متن را دراماتورژی میکند و دید و نظر خودش را درباره یک نمایش ارایه میکند. چخوف نیز بستری فراهم کرده است تا برای نمایشِ جهان بینی خودش، شکسپیر را شاهد بگیرد و من در اجرا کمی این مساله را دستکاری کرده ام تا نیت چخوف شفاف تر به چشم بیاید از همین رو تصمیم گرفتم در بروشور نمایش اسم کاری را که کردم تنظیم متن بگذارم.
وی در پایان صحبت هایش بیان کرد: معتقدم مخاطب بهترین منتقد است و بالاترین فهم و درک را از اجرا خواهد داشت اما از آنجا که ممکن است همه تماشاگران ما آثار شکسپیر یا چخوف را نخوانده باشند و اگر هم خوانده باشند در آن لحظه حضور ذهن نداشته باشند که این جمله مربوط به کدام اثر است، به همین دلیل کار دیگری که کردم این است که هرجا دفعه اول واسیلی واسیلیچ دیالوگی از شکسپیر میگوید، ناتاشا به عنوان یک سوفلور توضیح میدهد که این دیالوگ مربوط به کدام نمایشنامه و چه پرده و صحنهای است. این کار در جهت روشن تر کردن ذهن تماشاگر بوده است بدون اینکه این کار باسمهای و اضافی به نظر برسد چون ناتاشا یک سوفلور است و طبیعی است که این کار را انجام دهد.
نمایش «آواز قو» با بازی سعید پورصمیمی و پریزاد سیف تا ۱۳ مهرماه در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است.