با ظهور و بروز جنگ و افزایش نا امنی در افغانستان، کشور ایران به عنوان جامعهای که از حیث فرهنگی، مذهبی و دینی و تا حدودی زبانی، از قرابت افزون تری با کشور افغانستان (در مقایسه با دیگر کشورها) برخوردار است؛ به عنوان یکی از اصلیترین مقاصد افغانهای مهاجر، مد نظر قرار گرفت.
اخبار اقتصادی-به تبع این وضعیت، در طول سالیان و دهههای اخیر، جمعیت افاغنه در ایران به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرده و امروزه در اکثریت قریب به اتفاق شهرها و مناطق کشور، حضور افاغنه به چشم میخورد.
اما با ظهور و بروز برخی تحولات اقتصادی و اجتماعی، شاهد بروز تغییرات جدی در این سیر جمعیتی در ایران هستیم.
سخن از خروج و مهاجرت فزاینده کارگران افاغنه از ایران است، امری که ریشه آن (به زعم این افراد و گروه ها) به عدم صرفه اقتصادی کار در ایران باز میگردد.
به واقع، با بروز مشکلات اقتصادی، حضور و فعالیت افاغنه در ایران به مانند گذشته و در مقایسه با کار و اشتغال افغانها در دیگر کشورها، منطقی برآورد نمیشود و بسیاری از این افراد و گروهها با خروج از ایران، رهسپار برخی از کشورهای اروپایی و حتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس میشوند تا در صورت چنج نمودن پول کشورهای مذکور به پول افغانی، آورده هر چه بیشتری برای این گروه حاصل شود.
چندی پیش، محمد مهدی جوانمرد قصاب، رئیس میز افغانستان در سازمان توسعه تجارت در گفت و گویی با رسانهها در خصوص خروج افاغنه از ایران اظهار کرد: به واقع در پی نوسانات نرخ ارز، حضور، کار و فعالیت افاغنه در ایران به مانند گذشته جذابیت ندارد، زیرا ارزش پولی که آنها میتوانند برای خانواده خود در افغانستان ارسال نمایند به نسبت گذشته کاهش یافته است.
به زعم وی هم اکنون ۳ میلیون از افاغنه در ایران مشغول به اشتغال و فعالیت هستند.
محمد رضوی یکی از سرکارگران استان البرز در خصوص میزان کاهش درآمد افغانها در ایران (در پی نوسانات نرخ ارز) اظهار کرد: در سال گذشته افاغنه ما به ازای یک میلیون تومان، ۱۷ هزار افغانی (واحد پول افغانستان) دریافت میکردند، اما هم اکنون میزان دریافتی آنها در افغانستان ما به ازای این مقدار پول، ۷ هزار افغانی است که این ما به تفاوت، موید عمق کاهش و تنزل دریافتی آنها به نسبت سال گذشته است که به واقع این موضوع، از تبعات مشکلات اقتصادی است.
البته برخی از کارگران افغان در گفتوگوهایی کوتاه به ارقامی پایینتر از ۱۷ هزار افغانی در ازای یک میلیون تومانِ ایرانی نیز اشاره داشتند و بعضا برخی از آنها ارزش یک میلیون تومانِ ایران را معادل ۱۵ و حتی ۱۲ هزار افغانی اعلام کردند، که فارغ از دقت این اعداد و ارقام، هیچ تردیدی وجود ندارد که فعالیت در ایران برای کارگران افاغنه، به مانند گذشته مقرون به صرفه نیست.
تاثیر مهاجرت افاغنه از ایران در بازار مسکن
حوزه ساخت و ساز مسکن یکی از کانونهای اصلی فعالیت کارگران افاغنه به شمار میرود، عرصهای که بنابر اظهار نظر فعالان این حوزه، کارگران مذکور به واسطه فعالیت مستمر در این حوزه، از مهارت و تخصص تجربی قابل توجهی نیز برخوردار شده اند.
برخی معتقدند میبایست از بروز پدیده مذکور (مهاجرت افاغنه از ایران) به عنوان موضوعی ناخوشایند و نامطلوب یاد کرد.
به واقع، دستمزد پایینتر و بهره وری بالاتر کارگران افاغنه، اصلیترین ممیزه میان کارگران افغانی و ایران به شمار میرود و همین موضوع جذابیت جذب و بکارگیری آنها را برای فعالیت در عرصههای اینچنینی (تاسیساتی و ساخت و ساز مسکن) بالا میبرد.
از دیگر سو، نباید این واقعیت تلخ را نادیده انگاشت که متاسفانه کارگران ایرانی به مراتب به کارهای سهل تمایل بیشتری دارند و اگر نگوییم تمامی آنها، اما قطعا بخش قابل توجهی از کارگران ایرانی، بهره وری لازم (به میزان بهره وری کارگران افغان) در حوزههای ساختمانی را نخواهند داشت.
مجموعه عوامل فوق، صنعت ساختمان کشور را در میان مدت و بلند مدت تحت الشعاع قرار میدهد و این موضوع برای صنعتی که در سالیان اخیر با رکود مواجه شده خوشایند و مطلوب اثر به نظر نمیرسد.
به واقع میبایست واقع بین بود و در خصوص این خلاء و فقدان که آثار آن در آینده با عمق و شدت هر چه بیشتری ظهور و بروز پیدا خواهد کرد، دستگاهها و مسئولان ذی ربط چاره اندیشی کنند.
آموزش کارگران ایرانی یکی از راهکارهایی است که تا حدودی در رفع و دفع این نارسایی مثمر واقع میشود، اما این خلاء و فقدان عارضهای نیست که بتوان با این تدابیر پر کرد.
شاید بتوان با جذب، بکارگیری و توانمند سازی متقاضیان و جویندگان کار در شهرها و مناطق حاشیه نشین تا حدودی این نقیصه را مرتفع نمود و البته قطع به یقین، رونق و شکوفایی اقتصادی، بهترین و موثرترین راهکار برای برون رفت از چنین مشکلاتی است و قطعا با حصول چنین توفیقاتی، بسیاری از نارساییهای اقتصادی مرتفع میشود و متقاضیان بسیاری برای فعالیت در این مرز و بوم اعلام آمادگی و روز شماری خواهند کرد و این قاعدهای است که پیش از این نیز به کرات در ارتباط با بسیاری از کشورهای توسعه یافته به اثبات رسیده و در حال حاضر نیز در خصوص اقتصادهای نوظهور جهان، شاهد تکرار این تجربه و واقعیت هستیم.
البته در این میان برخی از این پدیده به عنوان یک فرصت ارزنده یاد میکنند که با خروج کارگران افغان از ایران، فرصتها و ظرفیتهای بالقوه متعددی برای حضور و نقش آفرینی جویندگان کار ایرانی ایجاد و فراهم میشود.
اینکه این گمانه زنیها تا چه میزان به واقعیت نزدیک است تحلیلی است که حصول، تحقق و راستی آزمایی آن مستلزم زمان است، اما به هر ترتیب نباید در تمامی این گمانه زنی ها، تحلیلها و... این واقعیت را نادیده انگاشت که بسیاری از جویندگان کار ایرانی تن به کارهای سخت و دشوار نمیدهند، امری که رفع و اصلاح آن مستلزم فرهنگ سازی و بازبینی در فرهنگِ کارِ این مرز و بوم است.