از زمانی که تنشها بین ایران و آمریکا در خلیج فارس بالا گرفت، آمریکا و متحدانش در منطقه دچار خسارتهای زیادی شدند. از یک سو نفتکشهای اماراتی و عربستانی مورد هدف قرار گرفته و تحقیقات بینالمللی در این زمینه نیز نتوانست ثابت کند که این کار توسط چه گروهی و با چه انگیزهای انجام شده است، از سوی دیگر کشتیهای تجاری انگلیسی، ژاپنی و دیگر کشتیهای تجاری نیز در دریای عمان و تنگه هرمز دچار مشکلاتی شدند.
اخبار سیاسی- دونالد ترامپ که نتوانسته بود در برابر هدف قرار دادن پهپاد متجاوز آمریکایی اقدام متقابلی در برابر ایران از خود نشان دهد، سعی کرد برای خارج آمدن از زیر بار فشار حداکثری، اعلام کند که به دنبال ایجاد نیروی دریایی ویژه مشترک برای اسکورت کشتیهای تجاری در تنگه هرمز است.
مایک پامپئو در این خصوص طرح Operation Sentinel یا طرح عملیات نگهبانی و حراست را مطرح کرد و از کشورهایی که بیشترین رفت و آمد تجاری را در منطقه دارند خواست که در این نیروی دریایی مشترک حضور داشته باشند. قبل از این وزارت خارجه انگلیس هم که نیروی دریایی سلطنتی اش به دلیل «کوچک» بودن و عدم توانایی حفاظت از کشتی تجاری خود در برابر ایران مورد تحقیر واقع شده بود، طرحی را برای کشورهای اروپایی مطرح کرده بود که بر اساس آن یک نیروی دریایی متشکل از کشورهای اروپایی امنیت تنگه هرمز را برای کشتیهای تجاری و نفتکشها تامین کند. این طرحها اما با واکنش منفی کشورهایی مثل آلمان و فرانسه روبهرو شد. با این حال تلاشهای دولت آمریکا برای تحریک کردن ایران به انجام اقدامات نظامی و تبدیل کردن مسئله هستهای به بحران منطقهای، همچنان ادامه پیدا کرد. گرچه پامپئو هنوز نتوانسته بسیاری از کشورها را به حضور در این ائتلاف دریایی تشویق کند اما مشارکت دادن رژیم صهیونیستی در این امر تازه ترین اقدام ایالات متحده برای برانگیختن ایران به انجام دادن اقدامی است که حضور نظامی کشورهای دیگر از جمله آمریکا را در منطقه منطقی جلوه دهد.
با این حال ایران در این مسئله مانند مسئله هستهای و همچنین هدف قرار دادن پهپاد متجاوز آمریکایی دست بالا را در اختیار دارد. حضور نظامی – ولو اطلاعاتی- و یا همکاریهای مرتبط رژیم صهیونیستی با آمریکا برای به راه انداختن رژه نظامی در تنگه هرمز عوامل و نیروهای این رژیم را بیشتر از گذشته در نزدیکی مواضع ایران و به اصطلاح در «معرض سیلی» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار میدهد. به همین علت است که کشورهای اروپایی و برخی دیگر از کشورهای دعوت شده به این ائتلاف دریایی، بارها اعلام کردهاند که به دنبال رویارویی با ایران نیستند. بر اساس آنچه که سایت «ورلد اسرائیل نیوز» نیز بیان کرده است، به غیر از ایالات متحده و انگلستان، تاکنون از میان همه کشورهایی که آمریکا از آنها خواسته در این ائتلاف شرکت کنند، تنها استرالیا اعلام کرده است که «احتمالا» در این ائتلاف شرکت میکند[1]. اگر اتفاقات چند وقت اخیر در عقب نشینی تدریجی نیروهای اماراتی از یمن و خبرهای رسانههای غربی مبنی بر اینکه تحریمهای اقتصادی نتوانسته ایران را از فروش نفت خود بازدارد را نیز در همین پازل قرار دهیم متوجه میشویم که بازی جدید ترامپ برای پروژه شکست خورده «فشار حداکثری» جز اینکه اسرائیل را بیشتر از پیش در موضع ضعف قرار دهد، نمیتواند غرب را به هیچ هدف دیگری در منطقه برساند.
نتانیاهو اما از این کار اهداف خاص خود را دنبال میکند او که در تشکیل کابینه جدید این رژیم بارها شکست خورده و حالا سعی دارد با یک دولت ائتلافی از بحران فساد مالی خود و خانوادهاش عبور کرده و دولت جدید این رژیم را تشکیل دهد، برای نزدیک شدن بیش از پیش به اعراب منطقه چارهای جز شرکت کردن و حمایت از تمام کارهایی که ترامپ در منطقه انجام میدهد ندارد. او با این حال شاید توقع نداشته باشد که حتی کمکی اطلاعاتی به آمریکا برای پیشبرد هدفش در به هم زدن نظم منطقه و ناامن کردن تنگه هرمز میتواند با واکنش قاطع ایران در خلیج فارس و یا حتی دیگر جبهههای مقاومت رو به رو شود.
نکته جالب اینجاست که رژیم صهیونیستی مهمترین سیاست خود در سوریه را جلوگیری از عدم حضور ایران در این کشور اعلام و در این باره اینچنین استدلال میکند که حضور ایران در نزدیکی رژیم صهیونیستی امنیت اسرائیل را به مخاطره میاندازد. این رژیم از همین استدلال برای رایزنی با مقامات کشورهای مختلف از جمله روسیه استفاده میکند. اما مسئله این است، رژیمی که اینچنین از حضور ایران در سوریه به دلیل نزدیک شدنش به نیروهایش در بلندیهای جولان و .... واهمه دارد، چگونه حاضر است با آوردن بخشی از نیروها به خلیج فارس، خود را در معرض سیلی محکم سپاه پاسداران قرار دهد؟ همین امر نشان میدهد که احتمالاً این حضور در ائتلاف، بیش از آنکه یک شعار واقعی باشد، موضعی برای نقد کردن توسط برخی کشورهای عربی منطقه است.