این روزها بحثی مطرح شده که بعضی با اغراق نام آن را «جنگ نفتکش ها» گذاشتهاند. و صدالبته جنگی رخ نداده و حکایت همه نفتکشهایی که طی یک تا دو ماه اخیر درگیر حوادثی شدهاند، یکی نیست. اما به هر حال در فضای دو ماه اخیر، نفتکشها محور مباحث سیاسی بودهاند تا جایی که غربیها برای رفع نگرانیهای عمیق خود، از تشکیل نیروی بینالمللی ویژه حفاظت از نفتکشها در تنگههرمز سخن گفتهاند. حوادث دو ماه اخیر به همان میزان که به وجه تحلیلی منطقه اضافه کرد، سبب سفرهای پیدرپی مقامات مختلف در دو سطح بینالمللی و منطقهای به پایتختهای این منطقه و بهخصوص تهران گردید. صدای پرطنین سعودیها، اماراتیها و اسرائیلیها علیه ایران تا حد زیادی پایین آمد و در مطبوعات عربی و عبری منطقه در مورد ایران جانب احتیاط در نظر گرفته شد. بعضی از تحلیلگران هم معتقدند ما اساساً وارد دوره جدیدی از موازنه نظامی و سیاسی در منطقه شدهایم و باید از افق دیگری به صحنه تحولات نگاه کرد. در این میان در کنار چشمان نگران محور آمریکا ، دولتهای اروپای مرکزی و دولتهای عربی و رژیم اسرائیل، نوعی برق رضایت در چشم دولتهای ایران، روسیه، چین، اسپانیا و...، کشورهای محور مقاومت و جنبشهای مقاومت دیده میشود. برای تحلیل صحنه، بد نیست بازگشتی به عقب داشته باشیم:
1ـ انگلیسیها در ماجرای نفتکش ایرانی به «نیابت» از آمریکا وارد عمل شدند. هدف این بود که به ایران نشان دهند، هیچ راهی برای فرار از تحریمهای نفتی وجود ندارد و چارهای جز تسلیم و یا پذیرش شکست ندارد.
2ـ توقیف نفتکش ایران در تنگه جبلالطارق به این معنا بود که نه تنها صادرات نفت ایران در تحریم است، بلکه نفتکشهایی که از مقصد ایران یا به مقصد ایران در حرکتند، نیز امنیت ندارند. در عین حال اقدام ضدایرانی انگلیس در جبلالطارق در واقع یک اقدام سمبلیک بود که با هدف ترساندن خریداران آسیایی نفت ایران صورت گرفت.
3ـ تحلیل غلط انگلیسیها این بود که اقدامی میکنند و کنار میروند و نتیجه این میشود که صادرات نفت ایران کاملاً به صفر میرسد و این اگرچه برای شرکای اروپایی بهدلیل گران شدن قیمت نفت ضرر دارد، اما این کشور بهدلیل برخورداری از نفت دریای شمال و نیز وعدههایی که در زمینه دریافت نفت مجانی از امارات گرفته، ضرر نمیکند. ضمن آنکه میتوانست از آمریکا هم حق حساب بگیرد. انگلیس به هیچ وجه تصور تکرار حادثه و تبدیل یک حادثه به یک وضعیت نداشت؛ چرا که نه خود آمادگی تکرار اقدام ضدایرانی داشت و نه تحمل اقدام متقابل و به خصوص تکرار اقدام از سوی ایران را داشت. کاملاً واضح بود که تکرار حادثه، امنیت صادرات نفت را برای همه به خطر میاندازد و مجموعه غولهای فروشنده و خریدار نفت را با چالش جدی مواجه میکند.
4ـ مواضع آمریکاییها، کشورهای اروپایی و دبیرکل سازمان ملل و تفاوت این مواضع به خوبی آنچه گفتیم را تأیید میکند. آمریکاییها بلافاصله پس از توقیف نفتکش ایران توسط یگان نظامی دولت تحت قیمومیت جبلالطارق، اقدام انگلیس را تأیید کردند، این در حالی بود که مقامات فرانسه و آلمان از آنچه در جبلالطارق پیش آمده، ابراز نگرانی کرده و خواهان حل مسئله شدند. موگرینی رئیس وقت شورای سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواستار توضیح انگلیس شد و دبیرکل سازمان ملل ابراز نگرانی کرد و خواهان مراقبت از امنیت خطوط دریانوردی شد.
5ـ اقدام به توقیف نفتکش ایران، به نوعی واکنش به انهدام پهپاد بسیار پیشرفته آمریکا هم بود و این وجه نیابتی اقدام انگلیس علیه ایران را پررنگتر میکند. در واقع انگلیس با این اقدام ضمن آنکه تلاش کرد تا خبر زدهشدن پیشرفتهترین پهپاد آمریکا و به طور کلی پیشرفتهترین پهپاد دنیا توسط نیروهای نظامی ایران را از بین ببرد و از دید رسانهها و در واقع از دید افکار عمومی دور کند، ضربهای به ابهت ایران که بعد از ماجرای پهپاد و پارهای اتفاقات دیگر برجستگی زیادی پیدا کرده بود، نیز وارد نماید اما از آنجا که فاصله بین انهدام هواپیمای نظامی آمریکا توسط ایران با توقیف نفتکش ایران توسط انگلیس زیاد بود، چندان موفق هم نبود.
6ـ سیزده روز پس از توقیف نفتکش ایران در جبلالطارق، ایران با استفاده از نیروی نظامی، نفتکش استیوان انگلیس را توقیف و در همان ساعت اول رسماً اعلام کرد و نفتکش را به سمت سواحل ایران هدایت کرد. توقیف نفتکش غیرنظامی توسط نیروی نظامی یک مسئله بود و عدم اقدام آمریکا و... در آزادسازی این نفتکش یک مسئله دیگر بود و بیانگر اعتراف به تغییر در موازنه امنیتی میباشد.
7ـ واکنش 27تیرماه ایران به توقیف 13تیرماه نفتکش خود -گریس 1- یک اقدام مهم و اساسی به حساب میآید. اقدام ایران و اقدام انگلیس از نظر ماهوی، دارای تفاوت مهم میباشد، انگلیس در آبهای دور از سرزمین خود و دور از سرزمین ایران یک نفتکش بیدفاع را توقیف کرده و بدون دغدغه امنیتی به نقطهای در سواحل منطقه تحت قیمومیت خود منتقل گردانیده است؛ اما ایران نفتکش «استناایمپرو» را اگرچه در آبهای بینالمللی، اما نزدیک ساحل خود و در شرایطی که دهها ناو جنگی آمریکا، انگلیس و فرانسه در نزدیکیهای نفتکش توقیف شده بودهاند، توقیف کرده و به سمت سواحل خود -که نیازمند چند روز طی مسافت بوده- منتقل کرده و در عین حال از پایگاههای نظامی و ناوهای جنگی آنان تیری به سمت تجهیزات و نیروهای ایرانی منتقلکننده شلیک نشده است! در واقع در این صحنه آمریکا و انگلیس و عوامل منطقهای آن ناگزیر بودهاند، فقط صحنه را تماشا کنند، تا از بدتر شدن اوضاع جلوگیری نمایند. این به معنای آن است که الگوی امنیتی منطقه و حتی جهان در حال دگرگونی اساسی است.
8ـ آمریکا و انگلیس از «ائتلاف بینالمللی حفاظت از کشتیها در تنگه هرمز» سخن گفتهاند اما واقعیت این است که اگر آنان به خود اجازه اقدام داده بودند، میتوانستند مانع یگان دریایی سپاه که نفتکش بزرگ استناایمپرو را به سمت ایران هدایت کرد بشوند اما چرا این کار را نکردند؟ دلیل آن این است که آنان مدتهاست کنترل این منطقه را از دست دادهاند و قادر به کنترل آنچه پس از هر اقدام آنان روی میدهد نیستند. زدهشدن پهپاد پیشرفته آمریکا پس از ورود به آسمان ایران و توقیف نفتکش استناایمپرو از سوی نیروی دریایی سپاه پاسداران، پس از آنکه نفتکش ایران در جبلالطارق از سوی این کشور توقیف شده بود، نشان داد که اوضاع تحت کنترل آمریکا و انگلیس نیست.
9ـ اقدامات جمهوری اسلامی در این صحنهها از دو صفت «هوشمندی» و «شجاعت» برخوردار بود. اقدامات ایران طی دو ماه اخیر واکنشی و به عبارتی دفاعی بوده است کما اینکه یک بال از دو بال سیاست نظامی جمهوری اسلامی اساساً دفاعی است این به ما مشروعیت زیادی میدهد تا جایی که بعضی مقامات دولت متجاوز انگلیس پس از اقدام این کشور به توقیف گریس۱، آن را غیرقانونی خوانده و واکنش ایران را طبیعی دانستهاند. «گریک موری» سفیر سالهای 2002 تا 2004 انگلیس در ازبکستان در مصاحبهای اعلام کرد: «بدون شک اقدام انگلیس غیرقانونی است». ایران در اقدام دفاعی، نشان داده آنچه اصالت دارد، جنگ نیست؛ بلکه رعایت حقوق و شئون ملی است. بال دیگر سیاست جمهوری اسلامی، توسل به اقدامات بازدارنده میباشد. بهگونهای که مانع طمعورزی به آب و خاک و امنیت و معیشت مردم گردد. ایران اقدام به توقیف نفتکش انگلیسی کرد تا نشان دهد جریان عادی نفت، حقوقی یک طرفه برای مخالفان ایران نیست و در ضمن ارزش متعالی «امنیت» فقط جنبه فیزیکی ندارد و شامل هر اقدامی میشود که احساس امنیت و امید را در مردم ایران اضافه کند و متقابلاً از نگرانیهای آنان نسبت بهآینده بکاهد. بر این اساس ایران در دو اقدام اخیر و بهخصوص در ماجرای نفتکش استناایمپرو به غرب نشان داد که حاضر است برای رسیدن به نقطه اطمینان، به «نقطه جوش» نزدیک شود. غرب اگر در تئوریهای فریبنده خود که در آکادمیها از آن بحث میکند، توصیه میکند ریسک را بپذیرید تا پیروز شوید، در مکتب انسانی اسلامی، مقاومت توصیه میشود بدون آنکه متضمن پذیرش ریسک باشد. در واقع از نگاه مکتب اسلام، خود مقاومت پیروزی است، چرا که با رضوان الهی توأم است و اگر این مقاومت به نتیجه مطلوب هم برسد که براساس سنت و قانون «إِن یَنصُرْکُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَکُمْ» (آل عمران/ 160) تردیدی در به نتیجه رسیدن آن نیست، دو پیروزی به دست آمده است. فرزندان با ایمان ایران این را به خوبی نمایش دادند. فاصله واکنش رهبر معظم انقلاب اسلامی به توقیف کشتی ایران و فرمان ضمنی به «فرزندان انقلابی» برای زدن سیلی به «انگلیس خبیث» به سه روز نرسید و کار تمام شد. این در حالی بود که اعلام رسمی اقدام عنقریب ایران میتوانست بر درجه هوشیاری «انگلیسیهای خبیث» بیفزاید و کار را قدری هم دشوارتر کند. اما کار در دشواری، خود نوعی قدرتنمایی مضاعف است که همه آن را دیدند.
سعدالله زارعی