الگوهای چهارگانه مواجهه امریکا با دیگران

برای حل مسائل ایران و امریکا اندیشمندان و تحلیلگران داخلی و خارجی روش‌ها و راهکارهای مختلفی را ارائه می‌کنند. عمده این راهکارها مبتنی بر نظریه‌های روابط بین‌الملل، انتخاب عقلایی یا تجربیات و الگوهای به وجود آمده در روابط بین قدرت‌ها در دوران معاصر است. «میزان قدرت» مادی، نظامی و اقتصادی توسط بسیاری از تحلیلگران به عنوان اساس تنظیم روابط بین دول شناخته می‌شود که سهل‌گیری و سخت‌گیری را با آن توجیه می‌کنند.

 

اما اختلاف ایران و امریکا بر سر تصاحب قدرت مادی در جهان نیست. حداقل ایران چنین نمی‌اندیشد که باید منافع مادی امریکا از آن ما شود و...، بلکه اختلاف ایران و امریکا از دو دستگاه جهان‌بینی نشئت می‌گیرد. به همین دلیل معتقد هستیم که مشکلات ایران و امریکا بر سر «حدود» یا چند مسئله نیست، بلکه بر سر ماهیت و «وجود» انقلاب اسلامی است و ماحصل رفتار غرب در برجام نیز ثابت کرد که مسئله بر سر حدود نیست.

 

اما الگوهایی که امریکا در جهان از آن بهره می‌برد، چراغ راه نظام جمهوری اسلامی است و این تجربه ذی‌قیمت نباید در محاسبات ما مغفول بماند. امریکا از زمان فروپاشی رقیب قدرتمند شرقی خود تاکنون چهار الگو را درباره کشورهایی که بیشترین اختلاف یا اشتراک را داشته به کار گرفته است که هر چهار الگو می‌تواند مسیر پنجمی را به روی ما بگشاید.

 

۱- الگوی عراق- لیبی، الگوی ذی‌قیمت و هوشمندساز برای نخبگان ایرانی است. اهمیت این مدل در آن است که پس از مذاکره و کسب رضایت امریکا و خاطرجمعی غرب از عدم قدرت کشور مربوطه، موعد رفاه و گشایش فرا نرسید، بلکه اطمینان امریکا برای حذف کم‌دردسرتر طرف فراهم شد. صدام و قذافی زمانی به پروسه حذف سپرده شدند که امریکا از نبود سلاح‌های نامتعارف آنان مطمئن شد و پس از اطمینان به سمت گشایش برای آنان نرفت، بلکه حذف آنان را دنبال کرد که البته در عراق کلاه گشادی که با ورود یاران انقلاب اسلامی به قدرت بر سر امریکا رفت، هنوز و هنوز شوک‌زدایی نشده است؛ بنابراین تجربه الگوی مذکور برای ما آن است که پس از اطمینان آنان از عدم وجود سلاح هسته‌ای در ایران سراغ موشک ما آمدند و پس از حذف آن، موعد خفگی ما فرامی‌رسد، نه شروع رفاه و آسایش.

 

۲- الگوی مصر – پاکستان نیز الگویی قانع‌کننده برای کسانی است که معتقدند اگر در ۴۰ سال گذشته رابطه‌ای بدون تنش با امریکا داشتیم، امروز مرزهای توسعه را جلوتر برده بودیم و وضع اقتصادی و رفاهی بهتری داشتیم. دو کشور مذکور در همه دوران ۴۰ ساله پرتنش ما و امریکا، مشغول اخذ کمک‌های بلاعوض از امریکا بوده‌اند و به دلایل متعدد هم‌پیمان امریکا شدند.

آیا می‌توان ادعا کرد که مصر و پاکستانِ هم‌پیمان امریکا امروز از ایران توسعه یافته‌ترند؟ آیا اقتصاد و رفاه در مصر و پاکستان به دلیل همسویی و هم‌پیمانی و کوتاه آمدن در مقابل امریکا بهتر از ایران است؟ مثال این دو کشور از آن جهت برای ما مهم است که ویژگی‌های ژئوپلتیکی و فرهنگی و جمعیتی مشابه ایران دارند و مثال‌آوری از آن موجه‌تر از دیگر هم‌پیمانان امریکاست.

 

۳- الگوی کره و کوبا نمونه دیگری است که تن به مذاکره و رفت و آمد دادند، اما کم‌کم متوجه شدند که مذاکره امریکا با آنان به مثابه دستور ارباب – رعیتی است و قرار نیست امریکا در قبال مطالباتش امتیازی بدهد. امریکا در جاده‌ای یک طرفه حرکت می‌کند و هیچ انعطاف و امتیازی تاکنون به کره و کوبا نداده است و هیچ چشم‌انداز مشخصی نیز وجود ندارد.

 

۴- الگوی عربستان سعودی نیز نشان می‌دهد که امریکا هم‌پیمانان ثروتمند را نیز با ترساندن از رقبای منطقه‌ای به مثابه گاوصندوق می‌بیند. در گاوصندوق که به روی امریکا باز شود، دیگر مهم نیست که دموکراسی و حقوق بشر و حقوق زنان رعایت می‌شود یا خیر؟

همین‌جا بود که ترامپ رسماً اعلام کرد: قتل خاشقجی بد بود، اما ما ۴۵۰ میلیارد دلار قرارداد داریم و نمی‌توانیم از آن عدول کنیم. این الگو نشان می‌دهد که امریکا در بهترین حالت از روابط به دنبال چپاول ثروت طرف با استفاده از نقاط ضعف در حوزه حقوق بشر و دموکراسی است. از این دو به عنوان ابزار دوشیدن استفاده می‌کند و اعتقادی به رعایت آن ندارد.

از قضا روشنفکران ایرانی که امریکا را مظهر دموکراسی و حقوق بشر می‌دانند، اینجا زبان‌شان کند می‌شود و به خودفریبی روی می‌آورند. چهار الگوی ذکر شده هیچ یک نمی‌تواند مدل جمهوری اسلامی در مواجهه با امریکا و غرب باشد، چراکه هیمنه و جایگاه دینی – تاریخی ایران اجازه عزت‌کشی را نمی‌دهد.

 

راه همان است که امام فرمود. در این ایستادن حذف هم پیروزی است و داستان کربلا الگوی این سبک است. راه ایران ایستادن، عبوس ماندن و استفاده از همه ظرفیت‌های بازدارندگی و یافتن دوست‌های راهبردی در جهان برای حل مسائل خود با هدف تداوم مقاومت است. مقام معظم رهبری در دیدار رمضانیه با کارگزاران نظام فرمودند در این جنگ اراده‌ها، ما یک چیز اضافه و برتر داریم و آن ایمان و توکل است.

نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی باید فراتر از کلمه لغزنده و تحریک‌کننده «مذاکره» به محتوای مذاکره با امریکا ورود و آن را برای مردم تبیین کنند و الگوهای چهارگانه ذکر شده در این وجیزه را همچون آینه‌ای تمام‌نما برای ملتی که می‌خواهد مستقل و آزاد زندگی کند، بازگو کنند و از پذیرش هزینه‌های چنین رویکردی نباید طفره رفت. اصولاً در مکتب ما عزت در سایه مبارزه تحصیل می‌شود و راه دیگری ندارد. اگر به نام مکتب انقلاب کرده ایم با الگوی مکتب نیز طی طریق خواهیم نمود.

عبدالله گنجی