اگرچه روزگاری نه چندان دور، دختران و پسران ایرانی با پایان دوران نوجوانیشان ساز ازدواج و آغاز زندگی متاهلی کوک میکردند، اما چند سالی است که آمارهای سازمان ثبت احوال از دورانی تازه خبر میدهند؛ فصل بیرغبتی به ازدواج و گسترش طلاق.
اخبار اجتماعی- در چند سال گذشته بارها جامعهشناسان ایرانی از لزوم چارهاندیشی در اینباره گفته و نسبت به «وضعیت قرمز» دوام خانواده در ایران هشدار دادهاند و حالا بررسیها نشان از ادامه روند نگرانکننده طلاق دارد.
آمارهای رسمی سازمان ثبتاحوال ایران نشان میدهد سال گذشته نه تنها شرایط این حوزه بهتر نشده، بلکه در این سال نسبت تعداد طلاق رخداده به تعداد ازدواجهای ثبتشده به بالاترین رقم در تاریخ ایران از زمان شروع به کار سازمان ثبتاحوال رسیده است؛ مقایسه تعداد ازدواجها و طلاقهای ثبتشده در این سال میگوید که در کنار هر هزار ازدواج، ۳۱۸ مورد هم طلاق رخ داده است. به عبارت دیگر سال گذشته در هر ساعت ۶۳ زوج زندگی مشترک تازهای را آغاز کردهاند که البته در همین سال و در هر ساعت ۲۰ خانواده هم از بین رفته است.
میانگین سن ازدواج ایرانیان در گذر زمان
بررسی آمارهای رسمی یکی دیگر از تغییرات رفتاری ایرانیان را در ۲۰سال گذشته و در گذر زمان به خوبی نشان میدهد؛ افزایش سن ازدواج. اگر چه براساس مرکز آمار ایران ۶۳سال پیش یعنی درسال ۱۳۳۵، میانگین سن ازدواج زنان ایرانی ۱۹سال بود، اما درسال ۹۷ این عدد به حدود ۲۳.۴ رسید. در گذر زمان و در این سالها البته میانگین سن مردانی که زندگی مشترک را شروع میکنند هم افزایش پیدا کرده و از حدود ۲۵سال به ۲۷.۵ رسیده است.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
توجیه وضع موجود بزرگترین خطر استراتژیک است
«حسن موسوی چلک»، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به تازگی در مقالهای به بررسی روند ازدواج و طلاق در ایران پرداخته و از اصطلاح «وضعیت قرمز» برای شرایط کنونی استفاده کرده است.
او که معتقد است آمارهای رسمی از شرایط نامناسبی درباره میل به ازدواج و تلاش برای حفظ زندگی مشترک حکایت دارد، میگوید راهکار نه در پنهانکردن این آمار بلکه بررسی شفاف آنها و تغییر و اصلاح سیاستهای موجود است. موسوی چلک دراینباره میگوید: «آنچه ما در کشور شاهدیم روند کاهش ازدواج باوجود افزایش جمعیت در معرض و شرایط ازدواج است.
نکته دوم اینکه ما چند نوع سیاستگذاری داشتیم که موضوع ازدواج و به دنبال آن افزایش جمعیت را بهعنوان یک محور جدی در نظام برنامهریزی به شکلهای مختلف موردتوجه قرار دادیم؛ مثلا سیاستهای کلی خانواده، سیاستهای کلی جمعیت، سیاستهای کلی سلامت که از لزوم توجه به افزایش آمار ازدواج میگویند. بحث تسهیل ازدواج و همچنین برنامه ششم هم هست که برای این موضوع برنامهریزی شده است.
علاوه براین در همین مدت وام ازدواج هم افزایش پیدا کرده، اما با وجود همه اینها میبینیم که میل به ازدواج پایین است.» این مددکار اجتماعی در تحلیل وضع طلاق هم میگوید: «درکنار کاهش میل ازدواج، روند افزایش طلاق را هم داریم. این افزایش قابل انکار نیست اگرچه همه ما نگران این افزایش هستیم.
علاوه براین طلاق یکی از ۵ اولویت اصلی کشور ماست و این لزوما به معنی کارنکردن مسئولان نیست، ولی این سادهانگاری است که فکر کنیم با این کارهای کنونی میتوانیم ازدواج را افزایش و طلاق را کاهش دهیم. چون ازدواج و طلاق مولفههایی چندعاملیاند، اما درحال حاضر نشانگرها نشان میدهد که وضع براساس آمار رسمی نگرانکننده است.
اگر این کارها انجام نمیشد قطعا وضع بدتر بود، اما نباید انتظار داشته باشیم که با این کارها شیب ازدواج مثبت و طلاق منفی شود.» رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درباره راهکارهای پیشرو هم از لزوم بررسی و اصلاح سیاستهای گذشته میگوید: «موضوع بسیار پیچیده و سخت است و اینطور نیست که فکر کنیم با یک وام شرایط اصلاح میشود. به نظر من نخستین گام برای حل این معضل پذیرش مشکل است. باید اجازه دهیم که این وضع تحلیل و بررسی شود و اجازه دهیم دماسنج اجتماعی میزان کنونی را نشان دهد. توجیه وضع موجود بزرگترین خطر استراتژیک است و باید عاقلانه و واقعبینانهتر ببینیم. یکی از انتظارات این است که اثربخشی برنامههای دیروز را امروز بررسی کنیم و برنامههای تازهای را متناسب با واقعیت امروز بنویسیم.»
موسوی چلک درباره برخی اظهارنظرها مبنی براینکه نباید آمار طلاق اعلام شود، هم با رد چنین دیدگاهی میگوید: «یک جایی برای ایجاد حساسیت هم در مردم و هم مسئولان ایجاد شود. اینکه آمار اعلام نشود فرار از واقعیت است. چطور آمار اختلاس و چندین بیاخلاقی دیگر منتشر میشود، اما در حوزه اجتماعی با این اهمیت آمار از جامعه پوشانده شود؟ برداشت من این است که باید آمار گفته شود، ولی تحلیل هم صورت بگیرد. نباید سیاه نمایی کرد و این کاملا درست است، اما نباید از واقعیت موجود هم فرار کرد.»
رکورد بیسابقه تعداد طلاق به نسبت ازدواج در یک سال
یکی دیگر از شاخصهای مورد بررسی درباره وضع ازدواج و طلاق در یک جامعه، نسبت طلاق به ازدواج است، معنای این شخاص این است که در یکسال به نسبت هر هزار ازدواج ثبتشده در یک جامعه، چند مورد طلاق در همان جامعه و در همان سال رخ داده است که این مورد هم از شرایط نامناسب کنونی جامعه ایران حکایت دارد. این شاخص در سال ۷۷، عدد ۸۰ بوده است؛ یعنی در این سال در کنار ثبت هر هزار ازدواج، ۸۰ مورد طلاق هم در ایران صورت گرفته است. ۲۰سال بعد یعنی در سال ۹۷، این عدد حدود چهاربرابر شد و به ۳۱۸ رسید. البته معنای این شاخص به این صورت نیست که از هزار ازدواج سال ۹۷، ۳۱۸ مورد منجر به طلاق شده، چون ممکن است تعدادی از طلاقها مربوط به ازدواجهای سالهای گذشته باشد و مثلا زوجی پس از چندین سال زندگی مشترک، تصمیم به جدایی بگیرند.
سال کاهش ازدواج و افزایش طلاق
یکی از معیارهای رایج در بررسی میزان ازدواج و طلاق، آمار هر کدام از این رویدادهای اجتماعی است، هرچند این اعداد به تنهایی تصویر شفافی از وضع نظام خانواده در یک کشور نشان نمیدهد و چندین مولفه دیگر هم باید در این بررسی لحاظ شود. اما در همین گام، آمار رسمی سازمان ثبتاحوال ایران بهعنوان معتبرترین منبع در این زمینه میگوید که سال ۹۵ جامعه ایران بیشترین تعداد طلاق نیم قرن گذشته را تجربه کرده است.
در این سال ۱۸۱هزار و ۴۹ زوج ترجیح دادند به زندگی مشترک خود پایان دهند، البته در همین سال ۷۰۴هزار و ۷۱۶ رویداد ازدواج هم در ایران ثبت شد. سال ۹۶ این آمار طلاق کاهش پیدا کرد، هرچند آمار ازدواج نسبت به سال پیش هم کاهش یافت. در این سال کار تا جایی پیش رفت که سخنگوی سازمان ثبتاحوال اعلام کرد دیگر آمار طلاق منتشر نخواهد شد، هرچند او یک بار دیگر و در نخستین نشست خبری امسال خود آمار ثبتشده پارسال را اعلام کرد؛ ۵۴۹هزارو۸۶۱ مورد ازدواج و همچنین ۱۷۴هزار و ۵۹۰ مورد طلاق.
به عبارت دیگر این اطلاعات میگوید که سال ۹۷ میل به ازدواج بار دیگر کاهش پیدا کرد و تعداد ازدواجها ۱۳ونیمدرصد نسبت به سال ۹۵ کم شد. در این سال حتی تعداد آمار طلاق هم به میزان ٠٦/٠ درصد افزایش پیدا کرد. این کاهش تعداد ازدواج و همچنین افزایش آمار طلاق درحالی است که در این سال افراد در معرض ازدواج به لحاظ سنوسال افزایش هم پیدا کرده بود.
علاوهبراین بررسیهای آماری ما از میزان ازدواج و طلاق در ۲۰سال گذشته نشان میدهد بهطورکلی میزان طلاق همواره افزایش پیدا کرده و روند کلی افزایش تعداد ازدواجها تا سال ۸۹ ادامه یافت و از این سال به بعد، تعداد افراد کمتری روی به زندگی مشترک آوردند.