خوش بینی وصف خوبی است، اما برای وقتی که برای دوستان به کار رود؛ در برابر دشمن وحشی که نیتش نابودی و ریشه کنی است، خوش بینی در بهترین حالت، ساده لوحی قلمداد می شود. کیست که نداند آمریکا دشمن ماست؟ با این حال، عده ای برای رسیدن به این جواب، ملتی را متحمل «تجربه تلخ» کردند و نزدیک به ۶ سال، توقف و حسرت به ارمغان آوردند. این تجربه قرار بود آفتاب تابان باشد اما در «تقریبا هیچ» خلاصه شد؛ البته به اقرار خود دست اندرکاران، تقریبا هیچ وگرنه عدم النفع فعالیت های این چند سال، خسارت محض است. راجع به برجام و تبعات آن بارها و بارها به فراخور نوشته ایم و خوانده اید، اما این بار باید پیرامون بدل بی قواره تری که از جانب اروپایی ها عرضه شده است بنویسیم و تأسف بخوریم از اینکه برخی آن را پسندیدند! در مورد INSTEX سؤالات و ابهامات فراوان است و متأسفانه، دولتمردان و متولیان امر، هیچ پاسخ شفاف و روشنی ارائه نکرده اند. آیا فعال شدن و تداوم کار INSTEX، قرار است به پذیرش FATF مشروط شود و دوباره ابزاری برای گروکشی غربی ها باشد؟ آیا با برقراری INSTEX، بخشی از خرید نفت توسط همان کشورهای اروپایی از ایران تضمین می شود یا باز هم دولتمردان اروپایی قرار است بگویند شرکت ها و صنایع، تحت کنترل ما نیستند و مستقل عمل می کنند؟ اساساً با استفاده از ساز و کار INSTEX چه کالاهایی می توان خرید؟ آیا قرار است به خرید دارو و مواردی مانند آن اکتفا شود که در این صورت، عملا INSTEX همان نفت در برابر غذاست، یا این که با آن، کالاهای تحریمی هم می توان خرید؟ این پرسش ها و ده ها ابهام و سؤال دیگر اگر در پیشگاه ملت و به طور علنی، واضح و ساده پاسخ داده نشوند، هیچ افق روشنی وجود نخواهد داشت که INSTEX بهکار آید و به سرنوشت برجام دچار نشود. اگر به خاطر داشته باشید، در دوران مذاکرات پیش از برجام نیز، سؤالات مردم و حتی نمایندگان مجلس به بهانه محرمانه بودن محتوای مذاکرات، به صورت شفاف پاسخ داده نمی شد، محتوایی که فورا در اختیار سرویس های اطلاعاتی بیگانه قرار می گرفت. البته پاسخ این سؤالات برای ما روشن است، اما به کسانی که این مسیر بن بست را مجدد می خواهند طی کنند باید گفت «من جرب المجرب حلت به الندامه، هرکه امر تجربه شده و آزموده شده را دوباره تجربه کند و اقدام به آن کند، پشیمانی سرانجام کار اوست.» کسانی که برای این قاعده، تخصیص شده اند و از رفتار غلط خود پشیمان نشدند! علت هم روشن است؛ «قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالأَخسَرینَ أَعمالًا الَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَهُم یَحسَبونَ أَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا؛ بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟ آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، میپندارند کار نیک انجام میدهند!»تحمیل یک تجربه تلخ دیگر به نظام جمهوری اسلامی و این مردم نجیب، روا نیست. استحقاق این مردم، تحمل آزمون و خطاهای قابل پیش بینی و پرهزینه نیست. همان قدر که انتهای کوچه برجام، باغ های پر از گلابی بود، انتهای کوچه INSTEX هم مملو از خوراکی و دارو و مبادلات مالی و فروش نفت است. انتهای هر دو کوچه بن بست است ولی تنها کسانی تابلوی بن بست را می بینند که غرب زدگی کورشان نکرده باشد.آقایان رفت و برگشت به کوچه برجام ۷۰ ماه، طول کشید؛ رفتید و دست خالی و دست از پا درازتر برگشتید؛ مجدد گول این قماربازان بی رحم را نخورید و به کوچه بن بستی دیگر وارد نشوید. داخل کشور، پر است از آزادراه های رفت و برگشت دار؛ کافی است یک راه را شما برای جوانان بازکنید، مسیر برگشت پر از نعمت و برکت خواهد بود.
مسعود پیرهادی