وضعیت امروز آمریکا در برخورد با ایران، به بنبستی استراتژیک رسیده است. دولت ترامپ بسیار زودتر از آنچه تصور میشد، در تله خودساخته «فشار حداکثری» گرفتار شد. تحریمهای دوشنبه شب این کشور علیه رهبرمعظم انقلاب و تنی چند از فرماندهان سپاه پاسداران با دستور اجرایی ترامپ، همانطور که اغلب تحلیلگران غربی اذعان دارند، اقدامی نمادین و فاقد ارزش عملی است. این اقدام اگر اثری هم داشته باشد، چیزی جز آشکار شدن دست خالی کاخ سفید در این منازعه سخت و طولانی نیست.
دولت ترامپ گفته است که این تحریمها را در واکنش به اسقاط پهپاد پیشرفته و گرانقیمت خود، وضع کرده است. چنین واکنش مضحکی را میتوان از نتایج و آثار گیجی پس از آن سیلی سخت دانست. ترامپ مدعی شد که علت لغو دستور حمله موضعی به ایران، این بوده است که برآوردها نشان میدادند که بر اثر این حمله ۱۵۰ ایرانی کشته میشدند و او نمیخواسته است چنین اتفاقی رخ دهد. این ادعا چنان سست و غیرقابل باور بود که تقریباً هیچکدام از تحلیلگران و مقامات آمریکایی از آن دفاع نکردند. به قول روزنامه واشنگتنپست واقعیت ماجرا این است که ترامپ مانند ببر غرش میکند اما عمل او همچون گربهای ترسو است.
مرغ پخته هم از دلیل عقبنشینی ترامپ به خنده میافتد. آمریکایی که دستش به خون هزاران یمنی، سوری، افغانستانی، پاکستانی و… آلوده است، نگران جان ۱۵۰ ایرانی است؟! شلیک دقیق به پهپاد متجاوز آمریکایی سحرگاه روزی انجام شد که شب قبلش ترامپ بهطور رسمی نامزدی خود برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا را اعلام و از یک هفته پیش از آن، سفرها و سخنرانیهای تبلیغاتی خود را نیز آغاز کرده بود.
شلیک آمریکا حتی به ساحل شنی و خالی سواحل ایران نیز پاسخی دردناک و فوری درپی داشت. آنان میتوانستند درگیری را آغاز کنند اما بستن پرونده با آنان نبود. ترامپ با همه حماقتش این را به خوبی میدانست که شلیک به ایران یعنی خداحافظی با ریاستجمهوری آمریکا در دور دوم.
وضعیت ترامپ و اطرافیانش پس از آن سیلی محکم، شبیه شغالهای کتکخوردهای است که کاری جز زوزه کشیدن از دستشان ساخته نیست. یکی از اعتراضات همیشگی و پرتکرار ترامپ طی چند سال اخیر مربوط به بازداشت تفنگداران این کشور در خلیجفارس از سوی ایران و تحقیر تاریخی ارتش آمریکا بوده است.
او بارها به اوباما توپید که ضعف دولت وی باعث آن اتفاق شد و اگر او بود چنین نمیشد. اقدام سریع و قاطع سپاه در برابر تجاوز پهپاد آمریکایی به حریم هوایی ایران و انهدام آن، به ترامپ نشان داد مشکل آمریکاییها اقتدار جمهوری اسلامی ایران است و نه اینکه چه کسی در کاخ سفید نشسته باشد.
ترامپ برای کاستن از بار این حقارت بارها روایت خود را تغییر داد و به تناقضگویی افتاد. او که ابتدا با توپ پر وارد میدان شده بود، وقتی به دیوار سفت خورد گفت مطمئن نیست که دستور شلیک را مقامات بالا در ایران صادر کرده باشند و ممکن است اشتباه عناصری در ردههای پایین باشد! چند روز بعد آب پاکی را روی دست همه ریخت و اینگونه جاخالی داد که؛ «چین ۹۱ درصد نفت خود را و ژاپن ۶۲ درصد و بسیاری کشورهای دیگر نیز همینطور از تنگه دریافت میکنند.بنابراین چرا ما از خطوط کشتیهای دیگر کشورها بدون درصدی پورسانت حفاظت کنیم. همه این کشورها باید خودشان از کشتیهایشان حفاظت کنند.»
احتمالاً به زودی خبر تحویل فاکتور پهپاد ساقط شده و حیثیت برباد رفته پنتاگون، به دربار آلسعود منتشر خواهد شد. ترامپ آشکارا و بارها گفته است که خواهان درگیری نظامی با ایران نیست و البته اطراف او تندروهایی مثل جان بولتون هستند که میخواهند با همه دنیا بجنگند. آمریکا بدش نمیآید ایرانیها تصور کنند تیمی جنگطلب اطراف ترامپ را گرفتهاند که او را به جنگ تشویق میکنند.
سردمدار و تندروترین چهره این تیم جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکاست. بولتون که به سرزمینهای اشغالی رفته است دیروز آدرس مذاکره داد؛ البته از نوع آمریکایی آنکه ایران باید به دست خود توان موشکی و قدرت منطقهای خود را نابود کند. به قول بولتون؛ «تنها کاری که ایران باید بکند این است که برای مذاکره پا پیش بگذارد»!
برایان هوک رئیسگروه اقدام علیه ایران هم که به منطقه آمده بود گفته است آمریکا حاضر است روابط دیپلماتیک خود با ایران را از سر گیرد، ولی ایران باید پای میز مذاکره آمده و درباره موشک و منطقه و تتمه فعالیت هستهای خود مذاکره کند.
نکته مضحک ماجرا اینجاست که این همان آقایی است که به تازگی گفته بود توان موشکی ایران آنقدرها هم که میگویند نیست و فتوشاپی است! قدرت فتوشاپی که دیگر آنقدر سر و صدا و نگرانی ندارد و لابد پهپاد تریتون شما هم در بازی «کلش آوکلنز» سرنگون شده است!
دلقک بعدی پمپئو بود که راهی منطقه شد تا با سفر به عربستان و امارات تشکیل یک «ائتلاف استراتژیک» علیه ایران را دنبال کند. بد نیست کاخ سفید تیمی را برای شمارش و سروسامان دادن به این ائتلافها تاسیس کند، چرا که حساب و کتاب آنها از دست خودشان نیز در رفته است. قرار بود یکی از این ائتلافهای جنجالی و توخالی اواخر بهمن ماه سال گذشته در نشست ورشو تشکیل شود.
منابع سعودی با خوشخیالی اعلام کردند در ورشو شش کمیته ضدایرانی تشکیل شده است؛ «مبارزه با تهدید امنیت سایبری»، «موشکهای بالستیک»، «مبارزه با تروریسم»، «فراهم کردن امنیت و انرژی»، «امنیت راههای دریایی» و «حقوق بشر». آن ائتلاف کذایی در مقیاس به اصطلاح جهانی، رسیده است به دورهمی آمریکا و عربستان و امارات.
تنها خروجی این دورهمی هم مانند همیشه پر شدن جیب آمریکا خواهد بود و مقداری رجزخوانی برای خالی نبودن عریضه. شبکه ان.بی.سی به تازگی مصاحبهای با ترامپ داشته است. چاک تاد میگوید از ترامپ پرسیدم با وجود نقض حقوق بشر توسط عربستان چرا اینقدر سلاح به آنها میفروشید؟ پاسخ او این بود: پول! به همین صراحت و وقاحت.
شلیک سحرگاه سامانه سوم خرداد در کوه مبارک، یک شلیک بود اما ارزش و تاثیر آن برابر با هزاران شلیک. چرا که بهموقع، دقیق و هدفمند انجام شد. مهمتر از انهدام پهپاد آمریکاییها، هیمنه آنها بود که فروریخت. اگر کسی بخواهد به اهمیت ماجرا پی ببرد باید این گفته ژنرال چهار ستاره آمریکایی را بیاد بیاورد.
ژنرال وسلیکلارک، مارس ۲۰۰۷ گفته بود: ما رفتهایم تا طی پنج سال هفت کشور را در منطقه در اختیار بگیریم. با عراق شروع شد، پس از آن سوریه، لبنان، لیبی، سومالی و سودان خواهد بود و با ایران تمام خواهد شد. ۱۲ سال از این طرح آمریکاییها میگذرد و کار به جایی رسیده است که ترامپ که با شعار «بازگرداندن عظمت به آمریکا» روی کار آمده از ایران تشکر میکند که هواپیمای سرنشیندار آنها را ساقط نکرده است.
پرونده گزینه نظامی علیه ایران سالهاست که بسته شده و آمریکاییها بهتر از هرکسی این را میدانند. تنها پرونده مفتوح میان ایران و آمریکا تحریمهاست که ترامپ در این میدان، آخرین گلولههای خود را هم شلیک کرده است و عملاً اهرمی برای افزایش فشار ندارد.
دست حریف از همیشه خالیتر است و نوبت ماست که به سرعت ورق را به نفع خودمان برگردانیم. طبق برنامه از پیش اعلام شده، فردا اورانیوم غنی شده ایران از سقف ۳۰۰ کیلوگرم برجام میگذرد. این اولین گام است و چهره دلقکهای دولت آمریکا، در آینده نزدیک دیدنیتر نیز خواهد شد.
محمد صرفی