آیا از میان رفتن این سلطه آمریکا در پی عوامل بیرونی بوده است یا خود واشنگتن از طریق عادتها و رفتارهای بد به این افول شتاب بخشیده است؟ این سؤال طی سالهای آتی از سوی تاریخ نگاران مورد بحث قرار خواهد گرفت.
درباره آمریکا موضوعی که مطرح است این است که واشنگتن هژمونی خود را به گونه بدی هدایت کرده و از قدرت خود سوء استفاده کرده است. متحدان خود را از دست داده و دشمنان خود را جسور کرده است.
اکنون و در دوران ترامپ به نظر میرسد که آمریکا منافع خود را از دست داده است، در واقع اعتماد به خود را در زمینه ایدهها و اهدافی که به مدت چند دهه موجب حضور بینالمللی شده را از دست داده است.
در بخش دیگری از این مطلب به آغاز دوران از میان رفتن هژمونی آمریکا اشاره شده و چین به عنوان یکی از مهمترین این عوامل توصیف شده است؛ نخستین و مهمترین عامل این موضوع ظهور چین در عرصه بینالمللی است.
فارن افرز در ادامه ضمن اشاره به نقش روسیه در کاهش هژمونی آمریکا مینویسد: همراه با ۲ عامل بیرونی تعیین کننده بیرون از نظام بینالمللی ساخت آمریکا، جهان وارد مرحله «پسا_آمریکا» شد.
این نشریه در بخش دیگری به ورود نظامی آمریکا به افغانستان و عراق اشاره کرده و مینویسد: به طور ویژه عراق به عنوان نقطه عطفی در این زمینه است (افول هژمونی آمریکا).
زکریا مینویسد: درست در زمانی تحولات مثبت (در راستای منافع آمریکا)، آمریکا منافع خود را از دست داد. سیاستگذاران آمریکا هنوز میخواستند تا جهان را به دوران دهه ۱۹۹۰ بازگردانند، اما با هزینهای ارزان. آنها سرمایه سیاسی یا منابعی که آنها را به سمت تلاش برای این اقدام سوق دهد نداشتند.
ستون نویس فان افرز در بخش دیگری دوران ترامپ را به عنوان «ضربه آخر» برای افول هژمونی آمریکا توصیف کرده و مینویسد: دولت کنونی آمریکا سیاست خارجی این کشور را حتی بیشتر تهی و پوچ کرده است. ترامپ عمدتا علاقهمند به جهان نیست مگر اینکه بر این عقیده است که تمامی کشورهای در حال مخالفت با آمریکا هستند و او یک ناسیونالیست و پوپولیست است که مصمم به بزرگ کردن آمریکا است، اما در واقع آن چیزی که بیشتر از همه چیز ایجاد شده این است که او رشته امور را از دست داده است.