گزینه جذاب اما پر ریسک استقلال!

فرهاد مجیدی در دو راهی بسیار مهمی از زندگی ورزشی خود قرار گرفته است .پسر مغرور و جذاب آبی ها در نهایت با خود کنار آمد و گرمکن ورزشی را با پیراهن و شلوار رسمی عوض کرد تا آخرین سیگنال مثبت را هم برای هواداران آبی بفرستد : آماده ام، یک بار دیگر به من اعتماد کنید.

*اعتماد

البته اعتماد نکردن به فرهاد در خط حمله غیر ممکن بود. مهاجمی پر شور و دیوانه که می توانست در هر ورزشگاهی آتش به پا کند. ولی به عنوان سرمربی خیلی ها تردید دارند .

آن شور و شوق در غالب شغلی طاقت فرسا و پیچیده چطور کار میکند ؟

فرهاد می تواند در لباس جدید آن شخصیت جاه طلب و صاحب سبک باشد؟

دانش فنی و ذهن داینامیک مربی گری را در خود پرورش داده است؟

البته این سوال‌های میلیون دلاری، جواب قطعی ندارند.

ولی می توانیم کمی رویاپرداز باشیم.

طبیعتا انتخاب اول هواداران استقلال یک مربی خارجی صاحب سبک و امتحان پس داده است، که تجربه‌ی موفقیت و قهرمانی در کارنامه‌ی خود داشته باشد.

ولی اگر به هر دلیلی اعم از مشکلات مالی و یا در دسترس نبودن گزینه‌ی خارجی مطلوب قرار بر انتخاب گزینه‌ی داخلی باشد چرا به فرهاد مجیدی که نشان داده است، از چالش سرمربی گری در این شرایط استقلال ترسی ندارد و از بقیه‌ی گزینه های داخلی هم جذاب تر به نظر می رسد ،فرصت امتحان ندهیم

*سوختن

واژه سوختن ورد زبان فوتبال دوستان ایران در این روزهاست کلیشه ای جا افتاده بین اهالی فوتبال که معلوم نیست در دنیای فوتبال چه مثال های روشنی دارد . نمونه های وطنی را بیاد بیاوریم نحوه‌ی جدایی یحیی و منصوریان از پرسپولیس و استقلال شاید معروف ترین مثال ها باشد.مربیانی با استعداد که به اعتقاد فوتبال دوستان با حضور زود هنگام در راس کادر فنی تیم های پایتخت سوختند.

ولی کسی اشاره نمی کند که یحیی پس از پرسپولیس و منصوریان پس از استقلال چه کرده اند. اتفاقا پدیده و ذوب آهن این فصل ثابت کرده‌اند ،اگر به مربیان جوان و با استعداد خود فرصت بیشتر میدادیم، با هزینه‌ی بسیار کمتر ، فوتبال با کیفیت تری بازی می کردیم.

اگر کمی واقع بین باشیم باید بپذیریم یحیی و منصوریان دوباره در روزگاری نه چندان دور سرمربی تیم‌های پایتخت خواهند شد. و نابودی و سوختنی در کار نبوده است. همانطور که حجازی و پورحیدری در گذشته با نتایج ضعیف رفتند و دوباره با قدرت بیشتر برگشتند. موفقیت یک مربی در تیم، محصول بسیاری المان ها و اتفاقات ریز و درشت است ولی فوتبال در نهایت حق مربی با استعداد و قابل را می دهد .دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز خیر.

*نمونه‌ی جهانی

در سال های اخیر بیشتر به مربیان جوان و فاقد تجربه‌ی جدی مربی گری اعتماد می شود. نمونه های جالبی مثل فرانک لمپارد در دربی کانتی ،جرارد در رنجرز و حتی زیدان در رئال مادرید پروژه های جذابی را پیش برده‌اند.

ولی مشهورترین نمونه بی شک گواردیولاست.

کمتر هوادار بارسلونا حدس میزد گواردیولا در بارسلونا به چنین افتخاراتی دست یابد. پپ بدون هیچ تجربه مربی گری در سطح لالیگا و فقط با چند ماه سرمربی گری در بارسلونای بی در دسته دوم اسپانیا ،به عنوان سرمربی باشگاه بزرگ بارسلونا انتخاب شد. نتایج و عملکرد او در چهار سال بعدی خیره کننده بود. ولی همه چیز از یک اعتماد ساده به پسری مقتدر، و از DNA خود باشگاه شروع شد . مدیران ریسک اعتماد به انگیزه و جاه طلبی فرزند باشگاه را پذیرفتند، در حالی که جواب سوالات میلیون دلاری را نمی دانستند.

*جادوی تمرین

اکثر نزدیکان باشگاه استقلال معتقدند آبی‌ها در سال گذشته خوب تمرین نمی کردند. و خیلی از جلسات تمرینی با حاشیه و بی نظمی همراه بوده است. استقلال در بخش تمرین نیاز مبرمی به دانش یک تمرین دهنده ی مجرب و به روز دارد ، تا با طراحی درست جلسات تمرینی، انگیزه و تمرکز از دست رفته‌ی تیم را در بخش تمرین بازسازی کند . و از طرفی به یک سرمربی مقتدر نیاز دارد تا نظم و دیسیپلین را به جلسات تمرین تزریق کند. فرهاد مجیدی در تمام سال های فوتبال خود عاشق تمرین کردن بود جدیت و تمرکز فرهاد در جلسات تمرینی تیم مثال زدنی بود.در ۳۵ سالگی پا به پای جوان های تیم تمرین می کرد.مربی بدنسازی شخصی داشت و انگار هیچ وقت از تمرین کردن خسته نمی شد .فرهاد می دانست بخش مهمی از موفقیت در زمین تمرین تقسیم می شود و حتما حالا هم در لباس جدید ارزش تمرین را بیشتر از قبل می‌داند.

*قدرت و کاریزما

در یک دهه اخیر جنگ قدرت در استقلال همواره عامل اصلی اختلافات درون تیمی آبی ها بوده است.

خاطرات تلخ دعواهای کاپیتانی ، درگیری بازیکنان با مربیان ،مدیران با بازیکنان و.. را همگی بیاد داریم. ولی فرهاد مجیدی یا وارد این بازی ها نشده است یا اگر اختلافاتی پیش آمده است ، به سود او به پایان رسیده است. قدرتی که فرهاد به واسطه‌ی محبوبیت ویژه‌اش بین هواداران دارد، به او اجازه می دهد در مقابل اکثر مدعیان درون تیم و خارج باشگاه از پیش برنده باشد و این کاریزما ، ابزار بسیار مهمی برای سرمربی آینده‌ی استقلال محسوب می شود . شاید اگر یک نفر بتواند این جنگ قدرت را بدون خونریزی زیاد ، به صلح پایدار برساند فرهاد است

*انگیزه

تجربه‌ی استخدام شفر و برانکو ثابت کرد خارج از بحث فنی ،شناخت از شرایط فوتبال ایران و مناسبات مدیریتی باشگاه های ایرانی چقدر در موفقیت مربیان خارجی تاثیرگذار است.

خودمان را نباید گول بزنیم پیدا کردن سرمربی خارجی ۳۰۰-۴۰۰ هزار دلاری که انگیزه‌ی کافی برای جنگیدن با مسائل پیچیده‌ی باشگاه استقلال را داشته باشد خیلی بعید به نظر می رسد ولی یک دستیار خارجی با دانش و در نقش تمرین دهنده با اعداد بسیار پایین تر، در دسترس تر خواهد بود. و بسیاری از نگرانی ها در بخش تمرین تیم را هم مرتفع خواهد کرد.

در نهایت انتخاب فرهاد ریسک بزرگی برای باشگاه استقلال محسوب می شود.ولی نمی توانیم فوتبال دوست داشته باشیم و رویا پرداز نباشیم.