هیچ فردی خواهان برقراری یا تشدید تحریم تجاری و بروز اختلال در مبادلات خارجی کشور نیست، چرا که این رویکرد زمینه ایجاد تنگناهای اقتصادی و کندی در روند رشد و توسعه اقتصادی کشور را فراهم میکند.
به نظر میرسد که تحریم دو سویه دارد؛ اول پوسته و لایه بیرونی که همان ایجاد تهدیدات اقتصادی است و دیگر، پوسته درونی که ظاهراً ناپیداست، اما به مثابه فرصت باعث افزایش تابآوری اقتصادها و اتکا به منابع داخلی (به معنای عام) و در نهایت برون رفت از تهدیدات و بحرانها میشود. به همین علت هنگامی که کشورها با تحریم مواجه میشوند، تازه فرصتی پیدا میکنند که حداقل به دلیل اجبار هم که شده، برای تولید داخلی فکری کنند. به این میگویند توفیق اجباری!! اما ظاهراً ما حتی در این شرایط هم حاضر نیستیم از موقعیت توفیق اجباری به وجود آمده، بهرهبرداری کنیم.
مسأله امروز کشور، افزایش اتکا به توان تولید داخل است که همه ارکان نظام براساس سال رونق تولید بر آن تأکید دارند، ولی در عمل، به نظر میرسد که گامی رو به جلو برداشته نمیشود. تازهترین مورد آن، رهنمودهای مقام معظم رهبری در دیدار هفته گذشته با مسئولان و کارگزاران نظام بوده است که معظم له تأکیدات مجددی روی رونق تولید داخل و بهرهگیری از ظرفیتهای صنعتی کشور داشتند. با وجود تمام عینیتهایی که درخصوص استفاده از فرصت تحریم برای استفاده ظرفیتهای اقتصاد ملی وجود دارد، اما به نظر میرسد که هنوز عزم فراگیر در این باره شکل نگرفته است و اختیارات لازم تفویض نشده است. اینک پیششرط تبدیل تهدیدِ تحریم به فرصت از دل تحریم، عدم تلقی آن به عنوان یک پدیده زودگذر است. بنابراین باید:
اولاً، در اجرای اتخاذ «تصمیمات مهم» و حتی اصلاحات ساختاری بر زمینمانده تعجیل کرد (اصلاحاتی که اجرای آنها در شرایط غیرتحریمی ضرورت داشته است و در شرایط تحریمی الزام توجه به آن دوچندان شده است).
ثانیاً، اقداماتی انجام شود که حتیالامکان بخشهای تحت تحریم از محدوده تحریمپذیری خارج شوند، نظیر اقدامی که در مورد تولید بنزین در ایران صورت گرفت.
از این منظر، میتوان به طور مشخص به موضوع کمبود تولید و بحران کاغذ در کشور نگاه کرد و در شرایط تحریمی آن را مدیریت کرد. با توجه به چالشهای اقتصادی در شرایط کنونی نمیتوان نقش روزنامههای کشور در مدیریت افکار عمومی و خنثیسازی عملیات روانی علیه کشور را انکار کرد، اما متأسفانه همین تأخیر در عدم استفاده بهنگام از فرصتِ تحریم، مطبوعات کشور را با کمبود کاغذ مواجه کرده است.
جالب اینکه کاغذ روزنامه مصرفکنندگان خاص و محدود دارد و حتی تعداد بنگاههای مصرفکننده و میزان مصرف آن هم مشخص است، حتی مبلغ ارزی که برای واردات کاغذ اختصاص داده شده، مشخص است.
از سوی دیگر، دلایل بروز بحران کاغذ هم مربوط به امروز و دیروز نیست و از رانت اطلاعات تا گرانی ارز، عدم واردات و موارد دیگر هم کاملاً مبرهن است که اینک قصد تشریح آن را نداریم. اما باید اشاره کرد که کارخانه کاغذسازی در ایران وجود دارد، گرچه کیفیت محصولات آن در مقایسه با نمونه خارجی کمتر است، ولی دستاندرکاران مطبوعات کشور انتشار روزنامه روی کاغذ داخلی را در مقایسه با کاغذ خارجی که اسیر روابط ناصحیح دلالی و رانت خواری شده، ترجیح میدهند.
موضوع تولید کاغذ، رفع بحران و مشکلات واحدهای تولید داخل میتواند در شرایط امروز مصداق یا آزمون بارزی برای رفع موانع تولید و حمایت از تولیدکنندگان داخلی باشد.
یکی از مهمترین فرصتها، طراحی ساز و کار لازم برای تولید کاغذ داخل و افزایش شمار تولیدکنندگان به منظور جلوگیری از خروج ارز از کشور و تأمین نیاز مطبوعات است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی و بسترساز و سیاستگذار عرصه رسانهای و فرهنگی، اینک میتواند پیشقدم باشد و در کنار وزارت صنعت و بانک مرکزی، تصمیم اضطراری و خارج از روال و فرایند اداری بگیرند و مشکلات صنایع کاغذسازی داخل را مرتفع کند.
این گام میتواند قدم مناسبی برای حل مشکل همیشگی کاغذ تولیدی و همانند خودکفایی بنزین در کشور باشد. بنابراین اکنون فرصت مناسبی است که همه دستگاههای مسئول و حتی با دستور مشخص رئیس جمهوری پیشقدم شده و حل مشکلات کارخانههای تولید کاغذ در داخل را در اولویت قرار دهند تا هم نمونهای باشد برای تصمیمگیری مناسب و دقیق در شرایط تحریمی و هم گامی مهم در رونق تولید.
مهدی شفیعی