نیما منظری یک کارشناس توانمندسازی رفتاری کودکان و نوجوانان با اشاره به خطرات عبور از کودکی به جوانی و بحرانهای نوجوانی اظهار کرد: بسیاری از کودکان در کنشهای پیچیده هورمونی و دوران بلوغ، دچار تنشهای متعددی شده و بحرانهای بسیاری آنها را تهدید میکند.
وی ادامه داد: در این سنین، نوجوانان گستاخ میشوند، در قالبهای موجود نمیگنجند و خشمگین هستند. در این فاصله ممکن است نوجوان به مسیرهای بحرانزا کشیده شده و تلاش کند کارهای خارج از عرف را تجربه کند که خوشایند والدین نیست.
این کارشناس توانمندسازی رفتاری کودکان و نوجوانان ادامه داد: تقریباً همه والدین باور دارند در صورتی که نشانههایی از خطر، در نوجوان خود کشف کنند، باید نظارت را بر او افزایش دهند. نظارت مطلوب و به اندازه که احساس مداخله ایجاد نکند پیش از درگیری نوجوان راهکار مناسبی است، اما بعد از شروع تنش، یک خطای استراتژیک است.
منظری گفت: برای مثال ممکن است والدین احساس کنند فرزندشان با جنس مخالف ارتباط پیدا کرده یا حتی بوی سیگار و یا قلیان استشمام کنند. تا پیش از این اتفاقات نظارت ممکن است مانع این درگیری شود، اما اگر این اتفاقات رخ داد باید میزان نظارت را کاهش دهید.
وی افزود: یک مثلث طلایی در تربیت نوجوانان وجود دارد که سه رأس آن نظارت، هیجان و دلبستگی است. ترکیبی از این سه عامل میتواند نوجوانان را از بحرانها دور کرده و موجب مصونیت او شود.
این کارشناس توانمندسازی رفتاری کودکان و نوجوانان گفت: نظارت به تنهایی موجب افزایش تنش میشود. برخی از والدین در فرآیند تربیت، دو رأس دیگر یعنی دلبستگی و هیجان را از یاد میبرند. به زبان ساده نوجوانان علاوه بر نظارت به هیجان و عشق نیز نیاز دارند.
منظری گفت: اکثر مشکلاتی که نوجوانان درگیر آنها میشوند، ناشی از پاسخ داده نشدن به دو رأس از این نیاز و بالا بودن سطح نظارت است. نوجوان به هیجان نیاز دارد و این نیاز غیر قابل کتمان است. چنانچه نیاز به هیجان توسط راهکارهای صحیح و در خانواده یا محیط سالم دوستان پاسخ داده نشود، نوجوان راه دیگری برای آن خواهد یافت.
وی ادامه داد: برای مثال مصرف سیگار و مواد مخدر در میان نوجوانان راهکاری است که آنها برای اغنای نیاز به هیجان خود انتخاب میکنند. حال آنکه این نیاز میتوانست با بازیها و ورزشهای هیجان انگیز جبران شود.
این کارشناس توانمندسازی رفتاری کودکان و نوجوانان افزود: در رابطه با ارتباط با جنس مخالف نیز به همین صورت است و نوجوان تلاش دارد نیاز به دلبستگی خود را با این ارتباط برطرف کند. حال آنکه این دلبستگی باید در محیط خانواده یا تحت دانش خانواده پاسخ داده شود.
منظری تاکید کرد: برعکس چیزی که بسیاری از والدین فکر میکنند، در صورت درگیری نوجوان با مشکلات رفتاری، نباید نظارت افزایش پیدا کند. بلکه باید نظارت کاهش و در مقابل نوازش (دلبستگی) و پاسخ به هیجان افزایش پیدا کند. نظارت بیش از حد نه تنها نتیجه ندارد، بلکه نوجوان را گستاخ میکند.