پس از گذشت حدود 6 ماه از تظاهرات مردم سودان علیه عمرالبشیر سرانجام ارتش این کشور رئیس جمهور سودان را از قدرت برکنار کرد و یک شورای نظامی انتقالی برای اداره امور کشور به مدت دو سال تشکیل داد. به منظور واکاوی اقدام ارتش در برکناری عمرالبشیر، پیامدهای آن در سطح منطقه به ویژه در جنگ یمن، چشم انداز تحولات سیاسی سودان و ساختار قدرت در خارطوم گفت وگویی با "محمد منصوری منش" کارشناس برجسته تحولات سودان انجام دادیم که متن آن به شرح ذیل تقدیم می شود.
*با توجه به اینکه یکی دو ماه قبل عمرالبشیر با منحل کردن دولت خارطوم تمام استانداران سودان را از شخصیت های نظامی و امنیتی انتخاب کرد ولی طی چند روز اخیر شاهد بودیم که ارتش او را از قدرت برکنار کرد. تحلیل شما در این زمنیه چیست؟
در این ارتباط می توان دو سناریو را در نظر گرفت. یکی کنارگذاشتن و دیگری کنار رفتن. چنانچه بخواهیم بدانیم کدام یک از این سناریوها می تواند برتری داشته باشد، باید به پیشنه تحولات سودان توجه کرد. آنچه که قابل انکار نیست، ارتش بیش از پنج دهه است که محوریت نظام حاکم بر سودان را به عهده دارد البته به غیر از مقطع 1985 تا 1989 که دولت غیر نظامی صادق المهدی بر سرکار بود، عمرالبشیر کودتا کرد و قدرت را به دست گرفت. در اینجا باید گفت که در سال 1969 " جعفرنمیری " با انجام کودتا به هرم قدرت در سودان صعود کرد و تا سال 1985 قدرت را به دست داشت. در این سال، ژنرال " عبدالرحمن محمد حسن سوار الذهب " که دارای گرایش نسبتا اسلامگرایی بود با انجام کودتا " نمیری" را کنار زد. منتها ویژگی او این بود که دولت را به غیرنظامیان یعنی "صادق المهدی " و حزبش سپرد.
این کارشناس تحولات سودان افزود: در سال 1989 جریان اسلامگرایی به رهبری مرحوم دکتر " حسن الترابی " در دولت صادق المهدی امکان رشد و تحرک بیشتری پیدا کرد. این جریان به همراهی جناح نظامی اسلامگرا به فرماندهی عمرالبشیر قدرت سیاسی را به دست گرفت. منتها اتفاقی که رخ داد، این بود که ارتش به همراهی حسن الترابی حزبی به نام " کنگره ملی " تاسیس کرد. هر چند که در ابتداء تعدادی از فرمانده هان ارتش در پست های سیاسی و مدیریتی کشور حضور داشتند، اما بعدا کنار کشیدند و عمر البشیر به عنوان یک چهره نظامی موفق در فرماندهی جنگ جنوب و محور کودتا 1989 همچنان در قدرت باقی ماند. این موضوع به دلیل ویژگی های مدیریتی و اشرافی بود که او بر دولت و کشور داشت. در اینجا باید گفت تا 7 یا 8 سال قبل، بین ارتش و حزب حاکم تقریبا هیچ اختلافی وجود نداشت.
ایجاد شکاف درحزب حاکم
وی به عوامل جدایی حسن الترابی از عمرالبشیر اشاره کرد و گفت: ادامه یافتن جنگ در جنوب سودان، افزایش مشکلات ساختاری در عرصه اقتصادی و تشدید فشارهای خارجی ناشی از تحریم ها سبب شد تا میان الترابی و البشیر در مدیریت کشور، عرصه عمل منطقه ای و ادامه یافتن حرکت اسلامگرایی در سودان اختلافاتی ایجاد شود. همین مسئله باعث شد تا حسن الترابی در سال 1999 از حزب حاکم و به طور کل از حکومت کنار گذاشته شود. این نقطه آغازین ایجاد شکاف در حزب حاکم بود. از آن زمان به بعد، شاهدیم که در مواضع و عملکرد عمرالبشیر در مسائل منطقه ای به تدریح تغییرات ایجاد شد. مثلا روابط سودان با عربستان و امارات تقویت شد. ناگفته نماند که روابط حسنه و همکاری تهران با خارطوم سبب شد تا شتاب این تغییرات تا حدودی کاسته شود و روند فاصله گرفتن دولت سودان از مواضع انقلابی اولیه اش در حمایت از ملت فلسطین و ضدیت با رژیم صهیونستی کاسته شود.
این کارشناس تحولات سودان با اشاره به محکوم شدن عمرالبشیر در دادگاه بین المللی لاهه به اتهام انجام جنایات جنگی در دارفور گفت: این اتهام توسط آمریکا، کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی بزرگنمایی شد تا مواضع اسلامگرایانه دولت سودان و حمایت این دولت از ملت فلسطین را تحت فشار قرار دهند. در اینجا عمرالبشیر دچار اشتباه محاسباتی شد. او به امید کاهش فشارهای سیاسی اقتصادی آمریکا و جذب دلارهای سعودی به حیثیت اسلامی سیاسی خود پشت پا زد و در یک چرخش انفعالی روابط خود را با تهران قطع کرد و با عربستان در جنگ یمن همراه شد. این چنین رفتاری از خارطوم به دور از انتظار بود. همانطوری که قبلا عرض شد، این تغییر از جداشدن حسن الترابی از حزب حاکم و ساختار قدرت شروع شد. خارطوم با تصمیمات انفعالی، عدم مشارکت جدی احزاب سنتی در قدرت و به کارنگرفتن ظرفیت بالای مردمی گرفتار دامی شد که آمریکا و عربستان برای دولت اسلامگرای سودان پهن کرده بودند. ناگفته نماند عاملی که به سیر نزولی اعتماد مردم به حزب کنگره ملی و دولت سرعت بخشید، تبعیض، فساد مالی و ظهور یک طبقه مرفه بود که از بطن حزب حاکم برخاسته بود.
تشکیل 3 جناح در حزب حاکم
این کارشناس تحولات شمال آفریقا با بیان اینکه 3 جناح از 10 سال پیش در حزب حاکم سودان تشکیل شده اند، اظهار داشت: جناح اول، مدافع خط اصلی حزب حاکم در بدو تشکیل آن است. یعنی خط استکبار ستیزی، ضد صهیونیستی، همراهی با جبهه مقاومت و در کنار جمهوری اسلامی ایران ایستادن. جناح دوم ، متمایل به آمریکا و غرب است. جناح سوم هم گرچه در اقلیت قرار داشت اما به دنبال همراهی با عربستان بود. این جناح ها در درون حزب حاکم در رقابت بودند. همزمان با قطع روابط خارطوم با تهران عمرالبشیر جناح استکبار ستیز و همراه با جمهوری اسلامی ایران را از حزب حاکم بیرون نکرد، اما اعضای آن را به حاشیه راند. مثلا بعضی افراد را به عنوان سفیر به خارج از کشور فرستاد. برخی دیگر را در سمت های غیر حساس قرار داد. بدین ترتیب ، دو جناح دیگر که متمایل به غرب و عربستان سعودی بودند، عملا مدیریت سودان را در دست گرفتند. آنها امیدشان این بود که همراهی با آمریکا موجب کاهش فشارهای خارجی شود و همگامی با عربستان در جنگ یمن نیز به مشکلات اقتصادی سودان پایان دهد که عملا این مهم تحقق نیافت.
وی تصریح کرد: بنده معتقدم آمریکایی ها و سعودی ها در پشت صحنه وضعیت سودان را مدیریت می کردند. آنان عملا سودانی ها را وارد باتلاق جنگ یمن کردند. این جنگ نه موفقیتی در پی داشت و نه مشکل اقتصادی سودانی ها را حل کرد. این در حالی است که مردم سودان انسان های اهل اخلاق؛ معنویت و مدارا بوده و به حکومت اعتماد داشتند و خیلی هم اهل اعتراضات خشونت آمیز نبودند ولی مشارکت دولت خارطوم در همراهی با عربستان در قتل و کشتار مردم یمن برایشان تلخ بود. بحث قطع روابط با جمهوری اسلامی ایران برای ملت سودان حادثه خوشایندی نبود. با وجود این، مردم سودان به امید اجرایی شدن وعده های دولت برای برون رفت از بحران اقتصادی این ناملایمات را تحمل می کردند. اما با گذشت پنج سال دولت عمرالبشیر هیچ یک از مشکلات اقتصادی سودان را برطرف نکرد.
این کارشناس تحولات شمال آفریقا به تغییرات جامعه سودان اشاره کرد و گفت: طی 30 سال گذشته دو نسل جدید وارد بافت اجتماعی سودان شدند. این بافت خارج از کنترل حزب حاکم و نهادهای رسمی شکل گرفته بود. نسل جدید در عرصه دانشگاه و جامعه حضور فعالی داشت. بخشی از جامعه نیز تحت تاثیر فرهنگ غرب واقع شده و از فرهنگ سنتی فاصله گرفته بود. در اینجا باید گفت نهادهای سنتی فرهنگی قدرت پاسخگویی به نیازهای جامعه جوان را نداشتند. این درحالی بود که جریان تکفیری در جامعه سودان رشد پیدا کرده بود. در واقع، از سال 2001 به این طرف ، وضعیت جامعه یکپارچه سنتی سودان به هم خورد. گروه های سیاسی معارض سنتی و جدید خواستار آزادی های بیشتر بودند لذا آنچه که در کف خیابان مشاهده می شود نمی توان گفت که یک جریان یکپارچه است که به صورت متمرکز هدایت می شود بلکه مجموعه ای از گروه های معترض هستند که هرکدام از وضعیت موجود ناراضی اند. برخی از وضعیت اقتصادی، بعضی از وضعیت فرهنگی و پاره ای هم از وضعیت سیاسی حاکم بر سودان ناراضی هستند.
مدیریت دوره انتقالی
وی با مطرح کردن این سئوال " چرا ارتش در تحولات سودان دخالت کرد؟ " گفت: ارتش آخرین دژ نظام است. هرچند که ارتش در بیانیه خودش اعلام کرد که نظام عمرالبشیر فاسد است اما به اعتقاد بنده، این یک عنوان صوری است. اولا نظامیان سودانی اسلامیتشان برگرایش به حزب حاکم غلبه دارد. دوم اینکه، آنان به دنبال حفظ کیان سودان به عنوان یک کشور اسلامی هستند اما در شرایط کنونی شاید در آنچه که بیان می کنند، انسان این نکته را ملاحظه نکند. به هرحال، تحلیل بنده این است که ارتش ورود کرد، به دلیل این بود که کشور را در مرحله سقوط کامل می دید. در ثانی ارتش سودان یک ارتش مردمی است و تلاش دارد این ویژگی را برای خودش نگه دارد لذا مشاهده می شود طی هفته گذشته که مردم در برابر ساختمان فرماندهی نیروهای مسلح در خارطوم تجمع کرده بودند، مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفتند، ارتش بین مردم و نیروهای امنیتی حائل شد و به دفاع از مردم پرداخت. درمجموع می توان گفت که تحلیل ارتش از تحولات سودان این است که ارتش این ظرفیت را دارد که بتواند نظرمردم را جلب و آنان متقاعد کند که به ارتش کمک کنند تا بتواند مدیریت دوره انتقالی را به عهده گیرد.
این کارشناس تحولات سودان با بیان اینکه بافت عمومی جامعه سودان با ارتش همراه است، گفت: خارج از این بافت، گروه هایی که در سودان شکل گرفته اند به اضافه احزاب و جریان های مسلح معارض، مدیریت ارتش را در صحنه سیاسی نمی پذیرند ولی بنده معتقدم با توجه به توانایی ارتش و نفوذی که در بین مردم دارد، اگر با تدبیر عمل کند، می تواند این وضعیت را اداره و تا حدود قابل ملاحظه ای بر بحران غلبه پیدا کند. به هرحال، ژرف نگری به ظرفیت های مردمی ، احزاب سنتی ، آسیب های رفتاری حکومت طی 10 سال گذشته و توجه به مسائل بازیگران منطقه ای و بین المللی در موفقیت ارتش تعیین کننده است.
حادثه تلخ
*شما می دانید در میان ارتشیان سودان نارضایتیهایی به خصوص جنگ یمن وجود دارد، این موضوع چقدر می تواند در برکناری عمرالبشیر توسط ارتش نقش داشته باشد دوم اینکه کدامیک از بخش های ارتش عمرالبشیر را برکنار کرد؟ این ارتشیان دارای چه گرایشی هستند؟
هیچ شکی وجود ندارد آنچه که در یمن اتفاق افتاد و دخالت سودانی ها در کنار سعودی ها یک حادثه تلخی برای فرماندهان رده بالا، بدنه ارتش و مردم سودان بوده و هست. حال ، این سئوال مطرح است، چطور ارتش و نیروهای امنیتی حاضر شدند بخشی از نیروهای خود را به جنگ یمن اعزام کنند؟ در پاسخ می توان گفت که دو عامل در این مسئله موثر بود. اول شرایط بغرنج اقتصادی، فشارهای شدید خارجی، ضعف مدیریت دولت در فعال سازی ظرفیت های اقتصادی و امیدبستن به دلارهای سعودی است . دوم اعتماد و اتکای بیش از حد ارتش به تصمیمات و مدیریت شخص عمرالبشیر به عنوان ناجی برون رفت کشور از شرایط سخت است. این دو عامل سبب شد تا فرماندهان عالیرتبه ارتش سودان متقاعد شوند، اگر با اعزام نیرو به یمن، مشکلات اقتصادی کشور حل و فصل شود، آن را به عنوان یک حکم ثانویه بپذیرند اما با گذشت سال ها از همراهی سودان با سعودی اتفاق جدیدی رخ نداد.
سناریوهای برکناری
این کارشناس تحولات سودان درباره برکناری عمرالبشیر از قدرت گفت: دراینجا دو سناریوی وجود دارد که هرکدام آنها موضوعیت دارند. اول اینکه عمرالبشیر قدم به قدم خود را از حزب حاکم کنار کشید. مثلا رهبری حزب کنگره ملی را به " احمد هارون " معاون خود واگذار کرد. از طرف دیگر آدم های خود را در پست های مهم ارتش قرار داد و این تغییرات به تازگی اتفاق افتاد. همین وزیر دفاع که رهبری شورای نظامی را در اختیار داشت، به تازگی به این سمت منصوب شده بود. خوب، این موضوع نشان می دهد، اینان نزدیکترین افراد به عمرالبشیر هستند لذا این موضوع نمایانگر آن است که برکناری یا کنار رفتن عمرالبشیر مدیریت شده بوده است. یعنی به او گفته اند دیگر کشور را نمی شود اداره کرد و اداره وضع موجود خطرناک است و مردم می دانند که ارتش طی 30 سال گذشته پشتیبان عمرالبشیر بوده است و این نشانه خوبی نیست. بنابراین، عمرالبشیر را متقاعد کردند، کناره گیری کند و بگویند او را کنار گذاشتیم و عمرالبشیر هم به نوعی فداکاری کرد و پذیرفت. این نگاه می تواند واقعیت داشته باشد و به طور نسبی خوشبینانه است.
وی درباره سناریوی دوم برکناری عمرالبشیر گفت: این سناریو نگاه واقع بینانه تری به تحولات سودان دارد. براساس این سناریو مدیریت امنیتی کشور از دست خارج شده بود به ویژه اینکه در جریان تجمع هفته گذشته مردم در برابر ساختمان فرماندهی نیروهای مسلح سودان و حمله ماموران امنیتی به آن 20 نفر کشته شدند. در تاریخ 30 الی 40 سال اخیر سودان سابقه نداشت چنین کشتاری صورت بگیرد. این حادثه برای ارتش نشانه خیلی بدی بود ،زیرا اولا نشان داد پلیس و نیروهای امنیتی توانایی مدیریت و مهار بحران را ندارند. ثانیا دولت در ورایی اینکه می خواسته تظاهرات را از لحاظ امنیتی مدیریت کند، نتوانسته در عرصه اقتصادی به جزء وعده کار اساسی انجام دهد لذا ارتش برای خدشه دار نشدن چهره اش و جلوگیری از فروپاشی نظام سودان عمرالبشیر را از قدرت برکنار کرد. در اینجا باید گفت وزارت دفاع که " عوض بن عوف " وزیر آن است در واقع نقش فرماندهی ارتش را بعد از رئیس جمهور به عهده دارد. به هرحال، بنده معتقدم اجرایی شدن هر دو سناریو 50_ 50 است.
نبود یکپارچگی در معارضان
*ائتلاف " آزادی و تغییر" که متشکل از اتحادیه صنفی پزشکان، مهندسان و معلمان به همراه سایر احزاب و گروه های مخالف عمرالبشیر هسست ، هفته گذشته آماده خود را برای همکاری با ارتش جهت انتقال مسالمت آمیز قدرت در خارطوم اعلام کرد. آیا احتمال همکاری ارتش با این ائتلاف وجود دارد؟
همانطوری که قبلا گفتم احزاب و گروه های معارض یکپارچه نیستند. یکسری احزاب سنتی مثل حزب الامه به رهبری صادق المهدی یا حزب اتحاد دموکراتیک به رهبری " میرغنی" در سودان وجود دارد.گروه های سیاسی دیگری نیز هستند که از حزب کنگره ملی (حزب حاکم ) یا حزب الامه انشعاب پیدا کرده اند. اینها احزاب و گروه های سیاسی معارضی هستند که جزئی محسوب می شوند. مثلا حزب کنگره مردمی به رهبری مرحوم حسن الترابی از حزب حاکم جدا شده است. اینها در زمره احزاب سنتی سودان به شمار می آیند. احزاب سنتی بیشتر ترجیح می دهند تا جایی که مقدور است با ارتش همکاری کند. ارتش نیز امیدش به احزاب سنتی است تا بتواند مسیرکلی کشور را در ریل اصلی قرار دهد. یعنی نظام سودان به طور کلی تغییر پیدا نکند، منتها اکثریت مطلق حزب حاکم در دولت منتفی شود و احزاب مخالف غیرمسلح را در حکومت مشارکت دهد. ناگفته نماند هم اکنون در ارتش سودان برخی از نظامیان طرفدار حزب صادق المهدی و مرحوم حسن الترابی هستند. در واقع، درون ارتش این ویژگی وجود دارد که نماینده بافت های اصلی اجتماعی سودان باشد. در اینجا باید گفت تا پنج سال پیش عناصر طرفدار عربستان سعودی در ساختار ارتش سودان بسیار محدود بودند.
*حزب حاکم چه جایگاهی دارد؟
حزب کنگره ملی با به قدرت رسیدن عمرالبشیر در سال 1989 با نگاه مثبت ارتش تاسیس شد، اما در طول 30 سال گذشته خط کلی ارتش تغییر اساسی نداشته است، بر عکس حزب حاکم که انسجام فکری و سیاسی اولیه خود را از دست داده است. بنابراین، دور از انتظار نیست که ارتش به همان میزان از حزب کنگره ملی دور شده باشد، ولی درشرایط کنونی ناچار است که خود را بی طرف نشان دهد.
نگاه معارضان به شورای نظامی
*در شرایط کنونی نگاه احزاب و گروه های معارض به شورای نظامی چیست؟
ائتلاف آزادی تغییر، بیشتر نهادهای مدنی مخالف شورای نظامی هستند. شورای نظامی اعلام کرده است که دو سال اداره امور سودان را به عهده خواهد داشت. در حقیقت، احزاب و گروه های معارض نگران همین موضوع هستند. زیرا تلقی آنها این است رویه اداره کشور همان رویه گذشته خواهد بود. در اینجا باید گفت که شورای نظامی می خواهد، ساختار نظام را با واگذاری بخشی از قدرت به مخالفان بازسازی و تحولات سودان را مدیریت کند و اعتراضات را فرونشاند. البته باید توجه داشت که جمعیت مخالفی که در خیابان ها مشاهده می شود و خواسته های به حقی در حل مشکلات اقتصادی دارند، نباید چنین تحلیل کرد که خواسته های معترضین از جمله فروپاشی نظام سابق و یا بی اعتمادی مطلق به اراده ارتش جهت اصلاح امور، خواست اکثریت مردم سودان است.
*یعنی ساختار نظام عمرالبشیر همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد؟
بله بنده معتقدم این ساختار تعدیل خواهد شد.
*ببخشید سخن شما را قطع می کنم، یعنی برداشت معارضان این است که طی این دوسال ساختار نظام عمرالبشیر بر سودان حاکم خواهد بود؟
احزاب معارض مستقل می خواهند عمرالبشیر و برخی از سران نظام او در راس قدرت نباشند ولی نظام با اصلاح ساختار توزیع قدرت در مسیری مستقل از دخالت غرب و حتی کشورهای مرتجع عربی به حیات خود ادامه خواهد داد. با وجود این، بنده معتقدم ترکیب قدرت در آینده متشکل از سه جریان خواهد بود. به این ترتیب که بین 40 تا 50 درصد آن متعلق به حزب حاکم خواهد بود که دچار پالایش شده باشد. احزاب معارض سنتی 30 تا 40 درصد قدرت را سهم می برند و بقیه هم سهم احزاب مخالف جدید خواهد شد.
*یعنی طی دو سالی که شورای نظامی حاکم است این ترکیب برای ساختار آینده سودان چیده می شود ؟
پیش از هرچیز باید بگویم که ترکیب دولت انتقالی در سودان به گونه ای خواهد بود که ارتش بتواند مدیریت ساختار جدید را در دست داشته باشد اما پاسخ سئوال شما مثبت است ، قانون اساسی سودان که به حالت تعلیق در آمده معنایش همین است. در سال 2005 که خارطوم برای حل مشکل و برگزاری همه پرسی جدایی جنوب سودان، مجبور شد، قانون اساسی موقتی را تعریف کنند. طبیعی است طی دو سال آینده قانون اساسی سودان باید با مشارکت احزاب و گروه های سیاسی سنتی و جدید بازنویسی شود. بنابراین ، ارتش نمی خواهد ساختار کلی نظامی حاکم از نگاه اسلامی فاصله جدی داشته باشد و در بعد سیاست خارجی هم می خواهد سودان به عنوان یک کشور مدافع فلسطین و مخالف رژیم صهیونیستی در صحنه باقی بماند، اما به گونه ای که نه طرفدار عربستان و آمریکا باشد و نه این برداشت ایجاد شود که سودان یک سویه در خط ایران و محور مقاومت حرکت می کند.
خروج از جنگ یمن
*با توجه به این تغییر و تحولاتی که در سودان رخ داده است مشارکت ارتش این کشور در جنگ یمن به کجا منجر خواهد شد؟
ارتش سودان تلاش می کند که در اولین فرصت نیروهای خودش را از یمن خارج کند. حال، ممکن است این اقدام طی یک برنامه چند ماهه صورت بگیرد. ناگفته نماند، این مهم به تحولات یمن نیز بستگی دارد. بنده معتقدم حداقل کاری که ارتش سودان انجام خواهد داد، این است که اعلام کند، موافق حضور نظامیان سودانی در یمن نیست. در همین حال، به دنبال مدیریت صحنه سیاسی اقتصادی کشورش نیز باشد تا بتواند از این رهگذر، عربستان را به عنوان حامی اقتصادی سودان همچنان حفظ کند. زیرا بخش قابل توجهی از سرمایه گذاری در سودان در اختیار کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مثل عربستان، کویت، قطر و امارات است لذا ارتش سودان این مقدار شجاعت و جسارت ندارد که ریسک کند و خود را مقابل سعودی قرار بدهد. با وجود این، ارتش سودان در مورد ادامه مشارکت در جنگ یمن بازنگری خواهد کرد.
*بازیگران منطقه و فرامنطقه ای چه تاثیری می توانند بر ساختار آینده قدرت در سودان داشته باشند؟
ظرفیت های فراوانی برای حضور جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر فعال منطقه ای در سودان وجود دارد. به همین دلیل ، بنده معتقدم که دوستان ما در وزارت خارجه باید تلقی شان این باشد که اکنون فرصت خوبی فراهم شده است تا جمهوری اسلامی ایران خودش را در سودان باز تعریف کند. ایران باید در تحولات جاری و آینده سودان حضور داشته باشد زیرا رفتار نابخردانه عمرالبشیر درقبال جمهوری اسلامی ایران را نباید به عنوان خواست مردم و احزاب سنتی و ارتش سودان تلقی کرد. جمهوری اسلامی ایران باید با رویکرد فعال درعرصه اقتصادی سودان حضور گذاشته خود را در سودان احیا کند. نکته دیگر اینکه فضای سیاسی حاکم بر سودان طی دو سال آینده برای بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای فضای پر فراز و نشیب رقابتی و چالشی خواهد بود. بازیگران منطقه ای از یک طرف عربستان و امارات از طرف دیگر قطر و ترکیه و بازیگران فرامنطقه ای، چین و روسیه و از جهت دیگر آمریکا و اروپا هستند، حال بستگی به آن دارد که کدام بازیگر با طرح برتر خود بتواند تحولات سودان را به سمت و سوی مورد نظر خود نزدیک کند.