شیعیان در منطقه شرقی عربستان کماکان پس از گذشت ۸۷ سال از تأسیس سومین حکومت آل سعود و علی رغم تلاشها و انتفاضهها و نامهنگاریها و مذاکرات، از حقوق برابر با دیگر ساکنان عربستان برخوردار نیستند.
پایگاه خبری «المجد»، در گزارشی به سیر تلاشهای ساکنان این منطقه برای استیفای حقوق خود پرداخته است.
در این گزارش آمده است در ۳۰ آوریل ۲۰۰۳ هجده تن از بزرگان و شخصیتهای قطیف و احساء به دیدار «عبدالله بن عبدالعزیز» که در آن زمان ولیعهد بود رفتند و نامهای تحت عنوان «شرکای میهن» با امضای ۵۰ عالم دینی، ۴۲ شخصیت دانشگاهی، ۳۱ نویسنده و روزنامهنگار، ۱۵۱ تاجر و ۲۴ شخصیت زن به وی دادند. به طور خلاصه نویسندگان این نامه خواستار پایان تبعیض قومیتی و به حاشیه رفتن شیعیان در ادارات دولتی از جمله نهادهای نظامی، امنیتی و دیپلماسی شده بودند. آنها همچنین خواستار لغو سیاستهای فرقهگرایانه و جرمانگاری تبعیض دینی و اقدامات تکفیری و ارائه آزادیهای مذهبی شده بودند.
در آن زمان علی رغم وعدههایی که حاملان نامه دریافت کردند ولی نا امید بازگشتند. وعدههای عبدالله بن عبدالعزیز با قولهایی که بزرگان شیعه در طول یک قرن گذشته از حاکمان سعودی دریافت کرده بودند تفاوتی نداشت هرچند سخنان عبدالله متواضعانه بود و وعدههایش در چارچوب ارائه خدمات عمومی به شیعیان و آزادیهای مذهبی بود.
به نوشته المجد، پس از آن شیخ نمر باقر النمر با وجود آگاهی از عدم وفای به عهد حاکمان سعودی در سال ۲۰۰۷ با چند تن از عالمان شیعه نامهای تحت عنوان «عزت و کرامت» به «جلوی بن عبدالعزیز» معاون حاکم اداری منطقه قطیف نوشتند و در آن با صراحت لهجه بی سابقهای خواستههای ریشهای و جدی بیان کردند.
این نامه با توجه به لحن نویسندگان و شجاعت آنها و آوردن اسامی نویسندگان یک نمونه خاص در تاریخ معارضان شیعه در عربستان بود چرا که در نامه سال ۲۰۰۳ نویسندگان با لحنی بسیار نرم و با ابراز لطف و تبعیت از حکومت سخن گفته بودند هر چند در تمامی موارد سعودیها توجهای به خواسته شیعیان نکردند و بدانها بیاعتنا بودند و صرفا برخی خواستههای کم اهمیتتر از جمله پروژههای عمرانی که ارتباطی به مسائل سیاسی و امنیتی نداشتند اجرا شدند.
در ادامه این گزارش آمده است که از زمان اشغال منطقه قطیف و احساء در سال ۱۹۱۳ توسط عبدالعزیز آل سعود (مؤسس حکومت سعودی)، شیعیان همواره در زندگی اقتصادی، فرهنگی و دینی خود در رنج بودهاند و طی دهها سال نامههای شخصیتهای شیعی هیچ گرهی را باز نکرده است.
پیش از اکتشاف نفت نیز سعودیها به ارزش اقتصادی احساء و قطیف به عنوان سبد غذایی و منبع ثروت پی برده و مالیاتهای سنگینی بر اهالی وضع کردند تا حدی که بسیاری به سمت بحرین، بصره و نجف و کربلا مهاجرت کردند و بسیاری اموال خود در قبال مالیاتهای سنگین از دست دادند. پس از اکتشاف نفت نیز سعودیها تمامی ثروت خدادادی منطقه الشرقیه را تصاحب کردند به طوری که از سال ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۴ عربستان سعودی از استخراج نفت درآمدی بالغ بر هفـت تریلیون ریال سعودی داشت و از این درآمد افسانهای مردم منطقه علی رغم آسیبهای زیست محیطی که متحمل میشوند، عایدی نداشتهاند. علاوه بر این عمده مخازن استراتژیک نفت سعودیها نیز در سواحل منطقه الشرقیه قرار گرفته است.
در همین راستا در سالهای اخیر چندین تشکل و گروههای محلی شیعه با هدف اعتراض و اخطار به سیاستهای نظام سعودی در قبال مناطق شیعه شکل گرفته است از جمله آنها «قطیف الغد» و «صمود من اجل الحدود» هستند که تلاش دارند مخاطرات اقدامات سعودیها در نابودی کشاورزی و محیط زیست دریایی، جا به جایی مرزهای اداری و سیاسی شهرهای شیعه را گوشزد کنند.
نویسنده این گزارش در بخش پایانی مینویسد که واقعیت امروز مناطق شیعهنشین در شرق عربستان بر این موضوع تأکید دارد که عریضهنویسی و نامهنگاریهای دوران گذشته تا کنون حاصلی نداشته است و همچنان مخالفان و معترضان دستگیر و شکنجه میشوند و تمام قوانین رسمی و نانوشته در قبال شیعیان اجرا میشود.
در جمله پایانی این گزارش آمده است: «اگر عبدالعزیز و پسرانش در طول دورههای گذشته به خواستههای شیعیان گوش نکردند، در دوره کنونی شرطبندی بر روی نوادگان عبدالعزیز و در رأس آنها، یگانه احمق یعنی محمد بن سلمان بیشتر شبیه یک جنون سیاسی است».