جلسه دیشب شورای امنیت هم چنانکه پیش بینی می شد به جایی نرسید. خبرها حکایت از دست به دست شدن فرودگاه طرابلس میان نیروهای مهاجم و نیروهای سراج دارد که مفهوم آن این است که رقابت چند ساله اخوانی ها و مخالفانشان حالا به مرزهای طرابلس کشیده شده است. ژنرال حفتر گوشی شنوا برای کوتاه آمدن از فتح پایتخت ندارد و در مقابل سراج چاره ای جز تجمیع نیرو و استمداد از مجامع بین المللی برای دفع شر حفتر سراغ ندارد.
نه مذاکرات ماه پیش ابوظبی و توافقات پیش از آن راهگشا است و نه نگاه به برگزاری کنفرانس صلحی که بنا بود از 13 تا 16 ماه جاری برگزار شود و دو طرف را بهم نزدیک کند و مقدمات برگزاری انتخابات را در سال آینده فراهم آورد می تواند حفتر را از تصمیمش منصرف کند.
مشاهدات و تحلیل ها نشان می دهد حمله همه جانبه حفتر به طرابلس حتی اگر به سیطره مطلق او بر پایتخت نینجامد واحیانا پس از فتح طرابلس با دوام نباشد حداقل این امکان را برای خلیفه فراهم می آورد که در مذاکرات صلح و یا هر مذاکره پیش رویی از موضع برتر برخوردار باشد و کفه حضور میدانی خود در عالم سیاسی پیش روی لیبی را به نفع خود سنگین کند.
حقیقت امروز لیبی آن است که در این کشور، این متحدان دیروز علیه قذافی یعنی حفتر و سراج نیستند که با هم وارد جنگ شده اند بلکه بیش و پیش از حفتر و سراج این فرانسه، امارات، مصر و سعودی هستند که در یک سوی خط آتش قرار گرفته اند و در مقابل آمریکا انگلیس و برخی کشورهای دیگر به تعقیب منافع خود مشغول هستند و در آب گل آلود لیبی به صید ماهیانی از جنس منافع خود مشغول هستند. در این میان بازیگرانی چون ایتالیا با ادعاهایی سنتی در لیبی ضمن تلاش برای بهره گیری حداکثری از منابع گازی لیبی در هیچ یک از صف بندی های موجود قرار ندارد و در همین راستا با هر دو طرف مشغول بازی است.
در کنار این بازی سیاسی منفعت طلبانه پیچیده و در حالی که تلاش های سازمان ملل هیچ گاه به بار ننشسته است انتظار از اعمال نفوذ و یا به تعبیر بهتر میانجیگری از سوی همسایگان لیبی برای حل بحران در لیبی نیز انتظاری بیهوده است چه آنکه افزون بر مصر که در صف بندی پیش گفته پیگیر منافع خود است. الجزایر این روزها با مشکلات ناشی از خلا قدرت و در عین حال نا آرامی دست به گریبان است، سودان اگرچه درامور لیبی صاحب نفوذ قابل توجهی نیست، اما شدیدتر از الجزایر دچار بحران است و بلاخره تونس ضعیف تر از آن است که بتوان از آن انتظار ایجاد تغییر در وضع لیبی داشت.
اوضاع لیبی پس از سقوط قزافی در سال 2011 هیچ گاه آرام نشده و با اقدام اخیر حفتر نیز به نظر می رسد بحران در این کشور وارد فاز جدیدتری از خشونت و خونریزی شود. می توان تصور کرد در سایه بی عملی نهادهای بین المللی و به ویژه سازمان ملل، لیبی از این پس به کانونی اساسی تر از پیش برای حضور و تمرکز تروریست های سرخورده و رانده شده از دیگر قسمت های جهان تبدیل گردد، منابع آن همچنان مشمول غارت کشورهای غربی قرارگیرد، میدان لیبی به عرصه ای برای جنگ های نیابتی و تسویه حسابهای منطقه ای تبدیل شود و در یک کلام جنگی فرسایشی بدون نتیجه و بدون برنده برای مدت زمانی نامشخص همچنان ملت لیبی را درگیر خود کند.