از عراق تا ونزوئلا و دستگاه دیپلماسی ما

«رابطه ایران و عراق، الگویی نمونه در منطقه است…آماده‌ایم با همه همسایگان مثل عراق، بهترین رابطه را داشته باشیم.» این بخشی از اظهارات دیروز رئیس‌جمهور محترم در جمع مردم بوشهر است. به همان اندازه‌ای که سفر آقای روحانی به عراق مهم بود، این اظهارات هم مهم‌اند، البته به شرطی که در حد «اظهارات» باقی نمانند. این اظهارات آن هم پس از ۶ سال می‌تواند به معنای ناامیدی از آن چند کشور بدعهد غربی باشد. ناامیدی که همیشه بد نیست! این رویگردانی - در صورت صحت- اگرچه دیر صورت گرفته اما از قدیم گفته‌اند… «جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است.»
نمی‌توان منکر این حقیقت شد که، دستکم دولت اول آقای روحانی تقریباً خلاصه شده بود در «وزارت خارجه»، وزارت خارجه خلاصه شده بود در آقای «ظریف» و تمام هم و غم ایشان هم شده بود، مذاکرات هسته‌ای. این یعنی ۴ سال گره زدن دستگاه مهم و عریض و طویل خارجی به یک مسئله! در حالی که سیاست خارجه یعنی...


وزیر خارجه فلان کشور، هزاران کیلومتر سفر می‌کند تا یک اجماع جهانی علیه یک کشور بسازد. یعنی وزارت خزانه‌داری فلان کشور، چیزی بالغ بر ۶۰۰ نفر را مامور کنترل فعالیت‌های تجاری یک کشور هدف می‌کند تا تحریمی دور نخورد. یعنی وزیر خارجه فلان کشور طی دو سه ماه، دو سه بار به منطقه غرب آسیا می‌رود تا مبادا کشوری یک قطره نفت بیشتر از آن چیزی که توافق کرده‌اند از فلان کشور بخرد یا بفروشد. یعنی یک موبایل فروش را تا آن اندازه از کمک به دور زدن تحریم‌های اعمال شده علیه یک کشور می‌ترساند که جرات نکند، یک باطری به شهروند کشوری بفروشد که تحریم است. یعنی از خاک یک کشور دیگر به وزیر اقتصاد آن کشور نامه می‌زند، اگر با چین رابطه تجاری برقرار کنی، به شدت برخورد خواهد شد و....


غرض، ظرفیت موجود در دستگاه سیاست خارجی، نوع استفاده کشورها از این ظرفیت و فرصتی بود که ما در این ۴ سال از دست دادیم. اما سفر روحانی به عراق امیدوارکننده بود. چرا؟!


آقای رئیس‌جمهور، وزیر خارجه و سایر مقامات دولتی در این ۶ سال به کرات به آن چند کشور اروپایی درگیر برجام سفر کردند. تا توانستند «نرمش» نشان داده و بعضاً حتی پا را از حد فراتر گذاشتند و به هر سازی که زده شد رقصیدند! شاید به این خاطر که همان اول «همه امتیازها را یک جا داده بودند». کاسب جماعت اصطلاحی دارند با این مضمون که «وقتی مالت دست بدهکار است، مجبوری با هر ساز او برقصی!». دولت هر آنچه خواستند را با امید به «امضای کری تضمین است» داد و نتیجه شد، وضعیتی که امروز در آن است!


به عنوان فقط یک نمونه سفر آقای ظریف به آلمان و بی‌بنزین ماندن هواپیمایش در این کشور را به یاد آورید و آن را بگذارید کنار سفر آقای روحانی به عراق و استقبالی که از او شد. همه در عراق به استقبال رئیس‌جمهور آمده بودند؛ وقتی نتیجه یک سفر ولو دیر هنگام به عراق می‌شود، آن عزت و احترام و قرارداد ۲۰ میلیارد دلاری، نتایج سفر به ۱۵ کشور همسایه چه خواهد شد؟! همین‌طور به کشورهای دیگر.


اصرار برخی جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای نزدیک به دولت به ادامه همان روند خسارت بار گذشته، با چه توجیهی صورت می‌گیرد؟ تلاش برای تخریب روابط ایران و عراق، ایران و روسیه؟ ایران و چین، و…چطور؟ آیا دولت این تغییر رویه را ادامه خواهد داد؟ این تغییر رویه چقدر در بهبود شرایط موثر واقع شد؟ چه کسانی و چرا نمی‌خواهند این تغییر رویه صورت بگیرد؟


از سؤال آخر شروع می‌کنیم. برخی از اصلاح‌طلبان و نفوذی‌ها در بدنه دولت به‌اشکال مختلف نشان داده‌اند، مخالف این تغییر روندند حتی اگر روز قبلی، همچنان خسارت‌بار باشد. این طرز تفکر می‌تواند دو دلیل داشته باشد. یا نفوذی صورت گرفته یا تفکرات لیبرالیستی بر آنها حاکم است. نفوذ، یکی از گزینه‌های محتمل است که مراکز اطلاعاتی باید آن‌را جدی بگیرند. وقتی پایگاه اطلاع‌رسانی دولت (پاد) پس از سفر موفقیت‌آمیز و پر بار رئیس‌جمهور به عراق، کلیپی منتشر کرده و آن طور به منافع و امنیت ملی چوب حراج می‌زند و ساعاتی بعد و پس از انتشار گسترده آن پیام با جمله «اشتباه شد» تلاش می‌کند، آن را تقلیل دهد یعنی، کاسه‌ای زیر نیم کاسه است. این فیلم، زمان انتشار و محتوای آن، نشتی یک بشکه است! مراکز اطلاعاتی حتماً باید بررسی کرده و نفوذی‌ها را شناسایی کنند. انتشار گزارش سرتاسر کذب و خائنانه آن زردنامه اصلاحات درباره زائران عراقی در مشهد، نشتی دیگری شبیه به همین کلیپ بود که ظاهراً با فرد خاطی برخورد شده است.


منافع این عده در خدمات‌رسانی به غرب است. این عده درست مثل کودتاچیان در ونزوئلا هر آنچه آمریکا دستور دهد اطاعت می‌کنند. در ونزوئلا همین غربگرایان بودند که با حمله به زیرساخت‌های برقی این کشور، مردم را با قحطی و گرسنگی و بدبختی مواجه ساختند. من آنها را لیبرال هم نمی‌دانم. لیبرال‌ها در غرب، هر چه که باشند، به منافع ملی اهمیت می‌دهند و هر جا احساس کنند به منافع ملی‌شان ضربه وارد می‌شود، از اصول لیبرالیستی اندکی هم که شده کوتاه می‌آیند. این عده منافع ملی را هم نمی‌فهمند پس لیبرال هم نیستند!


اینکه این تغییر رویه چقدر می‌تواند موثر باشد، را می‌توان از سفر به عراق متوجه شد. سفر به عراق آورده خوبی برای هر دو کشور داشت. سوریه یکی از متحدین استراتژیک ماست. این کشور از سوی داعش و همین آمریکا نابود شده و نیاز به بازسازی دارد. همین حالا که در حال مطالعه این وجیزه‌اید، کشورهای زیادی به صف شده‌اند تا در بازسازی این کشور مشارکت کنند، حتی عاملان تخریب این کشور! به گفته بالاترین مقامات سوری، ایران اولویت نخست دمشق برای کمک به بازسازی سوریه است. این یک فرصت استثنائی هم برای سوریه و هم برای شرکت‌های ایرانی است که به آن کشور و به کار خود رونقی بدهند. ما با ۱۵ کشور همسایه‌ایم. با بسیاری از کشورها هم که همسایه نیستیم، روابط خوبی داریم. مثل همین ونزوئلا...


آنهایی که همه چیز را با مقیاس «منافع ملی» و «سود و زیان» می‌سنجند توجه داشته باشند کمک به دولت قانونی مادورو در ونزوئلا، فقط کمک به یک کشور و حمایت از مقاومت در برابر یک دشمن مشترک نیست. کمک به منافع ملی خودمان هم هست. ونزوئلا یکی از اعضای اوپک است. «گوایدو» رهبر کودتاچیان ونزوئلا هم یک مهره آمریکایی است. موفقیت آمریکا در به نتیجه رساندن کودتای خود در این کشور عضو اوپک و تسلط‌اش بر نفت آن یعنی، تولد یک عربستان دیگر. عربستان همواره مهم‌ترین عامل در موثر واقع شدن تحریم‌های نفتی غرب علیه ایران بوده. آمریکا صراحتاً اعلام کرده به دنبال صفر کردن صادرات نفت ایران است اما نگران شوک حاصل از آن هم هست. تسلط آمریکا بر نفت ونزوئلا، اهرم قدرتمندی خواهد شد در دستان آمریکا برای خنثی کردن اثر «صفر شدن صادرات نفت ایران»! دولت ونزوئلا از ایران، روسیه، چین و کوبا خواسته در برابر کودتای آمریکا کمکشان کنند. دولت تردید نکند و به کمک ونزوئلا بشتابد.


پاسخ قطعی دادن به این سؤال که «آیا دولت تغییر رویه را ادامه خواهد داد یا خیر؟» کمی زود است. نقل قول ابتدای این وجیزه از سخنرانی آقای روحانی علامت خوبی است از اینکه دولت تغییر رویه داده است. اگر ایشان به سوریه، ارمنستان، افغانستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، پاکستان، هند و…هم سفر کند و ظرفیت‌های عظیم موجود در دیپلماسی را آزاد نماید، قطعاً سیلی محکمی بر آمریکا و تحریم‌هایش خواهد زد.


کسانی که تلاش می‌کنند نگاه دولت، تحت هر شرایطی به آن چند کشور غربی بد عهد «زیر برجام زده» باشد، همان‌هایی هستند که تلاش می‌کنند نگاه به سمت عراق، سوریه، چین، روسیه، پاکستان، هند و خلاصه باقی کشورهای دنیا نباشد. شناسایی آنها کاری ندارد. به تیترها، گزارش‌ها، خبرها، موضع‌گیری‌ها و فعالیت‌هایشان در شبکه اجتماعی اگر نگاهی بیندازید، قابل شناسایی‌اند. این عده هنوز هم با وجود خسارت‌های برجام، «برجام برجام» می‌کنند و دنیا را آلمان، فرانسه، انگلیس و آمریکا می‌دانند، حتی اگر از سوی این کشورها تحقیر شوند! غربزدگی واقعاً یک بیماری است. بیماری از این بالاتر که، هر بلایی خواستند سرت بیاورند، خرشان که از پل گذشت، به ریشت بخندند و شما همچنان دستتان به سویش دراز باشد؟! داعش را بسازند، به جانت بیندازند، از عقب مانده‌ترین رژیم‌های عصرحجری و بدترین دشمنانت حمایت کنند، تحریمت کنند، تحقیرت کنند اما همچنان مشتاقشان باشی؟!


راه، همانی است که رئیس‌جمهور محترم با سفر به عراق در آن قدم گذاشته و زمان بهتر از هر تحلیلگری میزان عیار اظهارات خوب آقای رئیس‌جمهور را مشخص خواهد کرد. فعال شدن دستگاه سیاست خارجی فقط یکی از ظرفیت‌هایی است که می‌تواند اوضاع را دگرگون کند انشاء الله...

جعفر بلوری