کیهان امروز در بخش یادداشت خود نوشت: در اين اجلاس يك روزه، آمريكا بيش از ساير كشورها سرمايه گذاري كرده بود همزمان رئيس جمهور، رئيس ستاد مشترك ارتش و وزيرخارجه اين كشور در اظهارات شديد اللحني بشاراسد را تحت فشار قرار دادند تا استعفا دهد و در عين حال وانمود كردند كه از تسليح مخالفان سوريه حمايت نمي كنند. در عين حال بيانيه پاياني اين اجلاس تناسب چنداني با تجمع حدود ۶۰ هيئت ديپلماتيك و مواضع تند مقامات آمريكايي نداشت. در خصوص اين اجلاس چند نكته به نظر مي رسند:
۱ - اجلاس ضد سوری روز جمعه، بیش از هر صحنه ای، «کمپ دیوید» را در اذهان تداعی کرد چرا که در میان کشورهای عربی هیچ کشوری به اندازه سوریه پای کار فلسطین نیست و دمشق یکی از چند عامل مهم پیروزی حزب الله در جنگ ۳۳ روزه و پیروزی حماس و جهاد اسلامی در جنگ ۲۲ روزه و بطور کلی یکی از چند عامل مهم در شکل گیری مقاومت در فلسطین و لبنان و یکی از عوامل جریان بیداری اسلامی در منطقه است بنابراین کاملا واضح است که با فروپاشی ستون مصر در برنامه کمپ دیوید اینک این سوریه است که باید با روی کار آمدن رژیمی شبیه رژیم سادات و مبارک ستون مصر را بازسازی کند. همه هم می دانند که بعد از مصر، سوریه تنها کشور عربی است که می تواند این نقش را ایفا نماید. رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشته ناچار به اعزام واحدهایی از ارتش خود به سمت مرزهای مصر و اردن شده است و حال آنکه طی سه دهه گذشته - از کمپ دیوید تا انقلاب های اسلامی عربی - این دو مرز طولانی که شرق و جنوب و جنوب غربی فلسطین را در برمی گیرد، «مرز سفید» به حساب آمده و نظامیان این رژیم ضرورتی به حضور در این مرزها نمی دیدند. در واقع اجلاس تونس می خواهد مرزهای شمالی و شمال شرقی میانی - مرز غزه - را امنیت ببخشد و از این طریق بر دو جبهه مصر و اردن برای تضمین همکاری امنیتی فشار وارد نماید.
این اتفاق اگر بیفتد - که خیلی بعید است - آنگاه شرایط برای فلسطینی ها بسیار دشوار شده و در معرض خطر جدی قرار می گیرند.
۲ - انتخاب تونس در این میان معنای بخصوصی دارد. پیش از این سه اجلاس در ترکیه برگزار شده بود اما در آن اجلاس ها از کشورهای منطقه و بین المللی بطور رسمی خبری نبود و ترکیه به تنهایی بار حضور آنان را بر دوش می کشید. همچنین طی ماههای گذشته لندن و پاریس هم میزبان اجلاس هایی بودند که عمدتا از سران گروهکهای محارب و مسلح ضد سوری تشکیل شده بودند. این بار اجلاس با حضور کشورهای خاص و گروههای محارب و مسلح برگزار شد. در مورد مکان برگزاری اجلاس سوالاتی وجود دارد اما با کنکاش روی شکست طرحهای عربی و غربی ضد سوری طی ماههای گذشته درمی یابیم که این بار تونس انتخاب شد تا از یک سو از وجهه تونس که به واسطه قیام علیه دیکتاتور وابسته به آمریکا و برهم زدن طرح های آمریکا و اروپا بدست آمده است استفاده نمایند و از سوی دیگر از آنجا که تونس اولین کشوری بود که تحول را در حوزه عربی کلید زد، می خواستند با استفاده از فرمول «این همانی» به مخالفان اندک رژیم قدرتمند سوریه قوت قلب بدهند. البته در این حال این موضوع هم قابل اشاره است که رهبران جریان النهضه تحت تاثیر هم کیشی که با «اخوان المسلمین سوریه» احساس می کردند به یک ساده لوحی مفرط درباره سوریه مبتلا گردیدند و غرب از این ضعف استفاده کرد.
۳ - اجلاس تونس در عین حال به نوعی اعتراف به شکست هم بود تا جایی که عربستان و قطر تا روز پنجشنبه - یک روز پیش از اجلاس - تهدید کردند تنها در صورتی در اجلاس تونس شرکت می نمایند که تجهیز و تسلیح مخالفان بطور رسمی اعلام شده و «شورای ملی سوریه» - عنوان گروهک های مسلح سوریه که یک سرهنگ دوم فراری ارتش سوریه بنام برهان غلیون آن را فرماندهی می نماید - بعنوان جایگزین رژیم اسد به تصویب برسد که هیچکدام به تصویب رسمی نرسید و البته کاملا واضح است که اساسا شورای ملی سوریه را همین آمریکایی ها، فرانسوی ها، انگلیسی ها و سعودی ها به وجود آوردند و هر روز آنها را تجهیز و تسلیح کردند ولی مشکل عربستان این بود که هزینه را پرداخته ولی نتیجه ای نگرفته بود. عربستان حالا می خواست حدود ۶۰ کشور شرکت کننده را در شرایطی قرار دهد که به هر صورتی این شورا را به رسمیت بشناسد و تسلیح آن را رسما بعهده بگیرد و حال آنکه کمتر کشوری قادر است روی اسب بازنده شرط بندی کند. بر این اساس حتی رئیس ستاد ارتش آمریکا یک روز پیش از شروع به کار اجلاس، تسلیح رسمی مخالفان بشار اسد را عجولانه و دارای پیامدهای نامعین اعلام کرد و اوباما هم به A. B. C گفت به رسمیت شناختن مخالفان بشار هنوز زود است و در نهایت دربیانیه نهایی اجلاس تنها به این نکته بسنده شد که: «مخالفان به سمت پذیرش رسمی در جامعه بین المللی در حال پیشروی اند!»
۴ - در این اجلاس دو دستگی میان کشورهای شرکت کننده موج می زد. از یک سو آمریکا، فرانسه، انگلیس، عربستان، قطر و ترکیه خواهان «رسمیت دادن به شورای ملی سوریه» و تسلیح رسمی مخالفان بودند ولی اکثریت کشورهای دیگر از جمله خود میزبان بشدت مخالف این مسئله بوده و آن را مقدمه دخالت نظامی خارجی در سوریه به حساب آوردند. در واقع در این اجلاس برای اکثر کشورهای شرکت کننده این نگرانی وجود داشت که غرب و عربستان درصددند تا به بهانه کمک به مردم سوریه یک رویه خطرناک را پایه گذاری کنند و از این طریق به دخالت دامنه دار در کشورهای دیگر بپردازند. در واقع اگر نگاهی به روند دخالت نظامی غرب در لیبی بیاندازیم و اقدامات غرب در مواجهه با سوریه را مورد مطالعه قرار دهیم در می یابیم که غرب آرام آرام در حال تقسیم مشروعیت کشورها به «مشروعیت داخلی» و «مشروعیت خارجی» است به گونه ای که بتوان علیه یک کشور دارای مشروعیت داخلی وارد عمل شد با این ادعا که این کشور فاقد مشروعیت خارجی است. این موضوع کم و بیش از اظهارات رئیس جمهور آمریکا و وزیر خارجه هم پیدا بود. اوباما اعلام کرد که از نظر جامعه بین المللی بشار اسد یک یاغی است که به هیچکدام از هشدارهای بین المللی توجه نمی کند بنابراین جامعه بین المللی حق دارد علیه او وارد عمل شود.
۵ - اجلاس تونس در شرایطی برگزار شد که حداقل سه همسایه سوریه در اجلاس حضور پیدا نکرده و مواضعی هم علیه آن اتخاذ ننمودند؛ عراق، لبنان و اردن. و این در حالی است که سوریه طی ماههای گذشته منافذ ورودی نیروهای مسلح از مرز طولانی ترکیه به خاک خود را مسدود کرده است. مرز لبنان و سوریه هم با عزیمت نیروهای ارتش لبنان به سمت مرزهای شمال شرقی این کشور برای سوریه امن شده است. مرز عراق و سوریه هم تا حد زیادی امنیت دارد. سوریه طی هفته های گذشته درباره مهمترین استان ناآرام خود - حمص که با سه کشور لبنان، اردن و عراق مرز دارد - هم موفقیت های مهمی بدست آورده است. فشار دولت سوریه بر مخالفان مسلح خود در حمص سبب تسلیم شدن حداقل ۵۰۰۰ نفر از آنان شد و اینک اوضاع این استان به سمت آرامش پیش می رود بنابراین کاملا واضح است که وضعیت سوریه به نقطه نهایی خود نزدیک می شود.
در واقع می توان گفت اجلاس تونس نوعی تنفس مصنوعی و امیدوار کردن مخالفان است و این در حالی است که مخالفان سوریه امروز دوشقه شده اند. حداقل یک گروه بزرگ از مخالفان بشار اجلاس تونس را تحریم کرده و آن را دخالت در امور داخلی کشور خود ارزیابی کردند.
۶ - نکته دیگر این است که مخالفان بشار اسد مشکل کمبود سلاح و مشکل به رسمیت شناخته شدن ندارند. مشکل این است که آنان با همین سلاح ها موقعیت خود در داخل سوریه را از دست داده اند چرا که هیچ گروهی با ترور نمی تواند موقعیت اجتماعی پیدا کند. در مورد به رسمیت شناخته شدن هم اساسا این گروهها مولود کشورهایی نظیر آمریکا، فرانسه، انگلیس، عربستان و رژیم صهیونیستی اند و این فراتر از به رسمیت شناخته شدن و مورد حمایت قرار گرفتن در موردی خاص است اما پی گیری این دو موضوع برای این است که رعبی در داخل سوریه به وجود آورد به گونه ای که عوام خیال کنند تا حالا بازی دست گرمی بوده و حالا بازی اصلی قرار است شروع شود در حالیکه مردم سوریه به خوبی می دانندکه هفته هاست ناآرامی فقط در یک نقطه - حمص - است و حمص هم نسبت به گذشته
آرام تر است. با این وصف می توان گفت سناریوی تونس، سناریوی کسانی است که بازی را به اتمام رسانده و حالا از عدم هیجان تماشاچیان به دست و پا افتاده و با دلقک بازی می خواهند وانمود کنند که هنوز چیزی از نمایش باقی مانده است!
سعدالله زارعي