هرلحظه آهنگ رشد سالمندی در ایران شتاب می گیرد و پیش بینی ها حکایت از آن دارد که سالمندان کشور تا سال 1430به بیش از 30 درصد می رسند. بی تردید این اتفاق معادلات را برای برنامهریزان و سیاستگذاران تغییر خواهد داد. اما در این میان موضوع سوءرفتار با سالمندان در جامعه جهانی به ویژه جامعه ما به عنوان پدیده ای نوظهور و ناشناخته کمتر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. حال آنکه مهمترین خطری که فرد سالمند را تهدید می کند در انزوا قرار گرفتن او، طرد شدگی و خشونت های کلامی و فیزیکی اطرافیان است.
بارها شنیده ایم که «24 میلیون از جمعیت 80 میلیونی ایران تا 3 دهه آینده سالمند خواهند شد.» بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم، روزی پیری بی خبر از گرد راه می رسد. آن وقت موهایمان سپید می شود. زانوها کم می آورند. کمر خمیده می شود و دیگر انجام خیلی کارها آسان نیست. تازه بماند که ورود به این دوران سرآغاز دردهای روحی است، از اضطراب و تنهایی تا افسردگی و بی قراری و شاید به همین خاطرست که تحمل سالمندان برای اطرافیان با رنج و مرارت توام می شود و گاه بی آنکه بدانند آنها را مورد آزار قرار می دهند. البته سرمنشاء عوارض و بیماری های سالمندان و اختلالات خلق و خوی آنان تا حدود زیادی با تنگنای معیشتی و عدم حمایت های اجتماعی ارتباط دارد.
سالمندان خود را در شمار طردشدگان اجتماعی به شمار می آورند و این بزرگترین شکنجه و آزار روحی است که این گروه متحمل می شوند. ساناز وکیلی در زمره روانپزشکانی قرار دارد که سالها در حوزه سالمندان فعالیت کرده است. او به روزنامه رسالت می گوید: سالمندان از همین طردشدگی اجتماعی آزار می بینند. از اینکه اغلب دارای بنیه مالی محدودی بوده و فرزندان عهده دار تامین معیشت و مباحث درمانی آنان هستند. بالطبع فرزندان هم به خاطر کسری بودجه و از سوی دیگر خستگی و ناتوانی در نگهداری از سالمند دچار کم طاقتی می شوند و گاهی با اهانت های کلامی یا خشونت های رفتاری موجبات رنجش فرد سالمند را فراهم می سازند.
بی تردید مصادیق در این زمینه بسیار است و دراینجا به انعکاس سخنان تعداد محدودی از سالمندان آزار دیده پرداخته ایم.
«پ-ر» سالمند 70 ساله ای است که حسرت روزهای جوانی را می خورد. به قول خودش گلویش خشک می شود و کسی نیست یک لیوان آب دستش بدهد. می گوید: پیر شدیم و کسی هوایمان را ندارد. حقوق بازنشستگی همسرم بخور و نمیر است. خودش هم چندسال پیش فوت کرد. خانه را فروختم و ارث پسرم را دادم. حالا زیر دست اولاد افتاده ام و عروسم هرچند وقت یکبار به پسرم غر می زند که مادرت را از خانه بیرون کن! این همه سال زحمت کشیدم نباید مزدم این باشد.
«ل- م» 65 ساله است. 6 ماه پیش در یک سانحه تصادف کمرش آسیب دیده و خانه نشین شده است. پسر و دخترش از رسیدگی به او خسته شده اند و گاهی با پرخاشگری از دادن داروهایش امتناع می کنند. «ل-م» آه می کشد و آرزوی مرگ می کند.
«ب-آ» بازنشسته یک شرکت خصوصی است و 67 سال دارد. می گوید: دوران سالمندی همانند دوران کودکی است. ما سالمندان همانند کودکان انتظار مهربانی، مراقبت و محبت داریم اما اطرافیانمان این را درک نمی کنند و حتی جامعه نیز رفتار مناسبی با ما ندارد. وقتی اتوبوس یا مترو شلوغ است. جوان ها از روی صندلی بلند نمی شوند. گذشت آن دوران که موی سپید حرمت داشت.
پژوهش ها نمایانگر این واقعیت است که با تغییر سبک زندگی، سالمندان کمتر مورد احترام و تکریم قرار می گیرند و این امر یکی از نشانه های عینی آزار است و حس انزوا و طردشدگی را در میان سالمندان تشدید می کند. گفته می شود پس از رفع نیازهای مالی و پر کردن خلاء تنهایی، مسئله حمایت اجتماعی می تواند به ارتقاء کیفیت زندگی سالمندان منجر شود. به نظر می رسد برنامهریزی اجتماعی در حیطه سالمندان و ارائه بستههای حمایتی برای گروههای آسیبپذیر اعم از زنان سالمند بیوه، سالمندان فقیر و سالمندان دارای معلولیت دارای اهمیت بسیاری است زیرا فقر و تنهایی و عدم حمایت های اجتماعی در کنار مشکلات سالمندی، این گروه را در معرض آسیب ها و نارضایتی های اطرافیان قرار داده است.
سازمان ملل در مطالعات خود با در نظر گرفتن میانگین امید به زندگی در سطح جهان، آغاز سن سالمندی را ۶۰ سالگی عنوان کرده است و در حال حاضر 9 درصد جمعیت ایران سالمند هستند.
سالمندان باتوجه به بیماریهای متعدد جسمانی و روانی قادر به دفاع از حقوق خود نیستند و ممکن است پرستاران و یا مراقبان به خاطر ناتوانی و خستگی، آنها را مورد اذیت و آزار قرار دهند و این امر چندان دور از ذهن نیست. براین اساس هر نوع عملی که منجر به آسیب جسمی، روانشناختی، اجتماعی یا مالی سالمند شده و به کاهش کیفیت زندگی او منجر شود، تحت عنوان پدیده آزار سالمند تعریف خواهد شد.
تحقیقات، نمایانگر این واقعیت تلخ است که ۸۷ درصد سالمندان حداقل یک بار آزار دیدهاند. در پژوهشی که مازیار مولایی در رابطه با میزان شیوع سوءرفتار با سالمندان در ایران طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ انجام دادهاند، این نتیجه به دست میآید که میزان سالمندآزاری در ایران بسیار بیشتر از سایر کشورهاست. همچنین در بین انواع آن به ترتیب سالمندآزاری عاطفی (۳۰/۷ درصد)، سالمندآزاری روانی (۲۵/۴ درصد)، غفلت از سالمندان (۲۵/۱ درصد)، سالمندآزاری مالی (۱۹/۷ درصد)، سالمندآزاری جسمی (۱۳/۱ درصد) و طردشدگی (۱۱/۷ درصد) شایعترین انواع سالمندآزاری در ایران هستند.
به نظر می رسد در تعیین سیاست های مربوط به سالمندان و مقابله با پدیده آزار جسمی و روحی این گروه باید به برنامه های مربوط به زنان سالمند توجه بیشتری شود زیرا زنان عموما نسبت به مردان سالمند مشکلات بیشتری دارند. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که دوران سالمندی برای زنان بسیار طولانی تر از مردان است. معمولا زنان سالمند ایرانی به طور متوسط 10 سال آخر عمر خود را در بیوگی می گذرانند. زنان ایرانی معمولا 5 سال کوچکتر از همسرانشان هستند و عمدتا زنان 5 سال از مردان بیشتر عمر می کنند. همچنین دایره همسرگزینی برای مردان سالمند نسبت به زنان سالمند وسیع تر است. باوجود اینکه هنوز فرهنگ سپردن سالمندان به آسایشگاه های سالمند در ایران رایج نشده ولی داده های آماری نشان می دهد که سالمندان مقیم آسایشگاه های تهران بزرگ 67 درصد زن و 33 درصد مرد هستند. (مرکز مطالعات شهر تهران) مطالعه دیگری نشان می دهد که 67 درصد مردان و 63 درصد زنان سالمند که در خانواده زندگی می کنند کیفیت مطلوبی را در زندگی خود تجربه می کنند ولی بقیه وضعیت مطلوبی در زندگی ندارند.
همچنین وضعیت کیفیت زندگی 57 درصد مردان و 45 درصد زنان در خانه های سالمندان خصوصی نسبتا مطلوب است و بقیه در شرایط نامناسبی زندگی می کنند.
سایر پژوهش ها حاکی از آن است که در بین مردان سالمند مورد مطالعه حدود 94 درصد دارای درآمد هستند که خود و خانواده هایشان را اداره می کنند ولی در بین زنان سالمند تنها 46 درصد به نوعی درآمد دارند. درآمد مردان سالمند عمدتا از دو منبع حقوق بازنشستگی و کار آزاد است ولی زنان سالمند 33 درصد از حقوق بازنشستگی، اجاره خانه یا مستمری همسر استفاده می کنند و 14 درصد از طریق کمک فرزندان تامین درآمد می شوند و بالاخره 54 درصد هیچ درآمدی ندارند. (سام آرام 1381) این مسئله یعنی موضوع تنگنای معیشتی و عدم استقلال مالی سالمندان در ایران به عنوان یکی از مهمترین مباحث آزار سالمندی مورد تاکید قرار گرفته است. مطابق پژوهش های صورت گرفته بین 25 تا 30 درصد سالمندان دچار فقر مطلق اند و 80 درصد به خانواده وابسته اند و 9 درصد هیچ منبع درآمدی ندارند.
*ارتباط مستقیم فقر با پدیده سالمند آزاری
محسن سلمان نژاد، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان هم در گفتوگو با روزنامه رسالت به این امر اذعان می کند که «میان فقر و عدم استقلال مالی با پدیده سالمندآزاری ارتباط مستقیم وجود دارد. البته آنهایی که تمکن مالی هم دارند، بعضا مورد اذیت و آزار قرار می گیرند و در واقع دچار زخم بستر می شوند و گاهی حتی کسی نیست به دادشان برسد و یا پرستاری ندارند که داروهایشان را به موقع بدهد. ولی معمولا افرادی که تمکن مالی دارند، می توانند پرستاری را استخدام کرده و تحت مراقبت های ویژه قرار بگیرند اما در طبقه فرودست جامعه؛ فقر مالی، عامل تاثیرگذاری است و پژوهش های مختلف هم این را نشان داده که معیشت یک سالمند با کیفیت زندگی اش مرتبط است. ضمن اینکه افراد سالمند متمول اغلب به تفریح و مسافرت می روند و این امر از بروز بیماری ها و انزوا و تنهایی جلوگیری می کند و به همان نسبت سالمند کمتر نیازمند مراقبت است.»
او در ادامه سالمندآزاری را به دو دسته آشکار و پنهان تقسیم کرده و می افزاید: «سالمندآزاری پنهان شامل عدم احترام، بی توجهی و فراموش کردن سالمند است، از سوی دیگر در حوزه قوانین سالمندی دچار نقصان و کاستی هستیم و این امر هم نوعی سالمندآزاری محسوب می شود. در بسیاری از کشورها اگر به معلول و سالمندی تعرض شود، مجازات فرد تعرض کننده بسیار سنگین است. بنابراین اگر قانون درستی برای این گروه وضع شود، قاعدتا میزان اذیت و آزار آنان کاهش می یابد. متاسفانه سهم سالمندان از قانون بسیار محدود است. بی تردید برای مقابله با پدیده سالمندآزاری باید قوانینی با ابعاد مختلف در حوزه معیشت، مسکن، پیوندهای اجتماعی و درمانی وضع کنیم. البته همه این موارد در محیط دوستدار سالمند مدنظر قرار گرفته است.»
در محیط دوستدار سالمند، موضوع ارتقاء ساختارهای اجتماعی اقتصادی مدنظر قرار می گیرد و براین اساس قوانین موجود به گونه ای اصلاح می شوند که بیشترین حقوق افراد سالمند و افراد خاص رعایت شده و محیط جامعه آماده پذیرش سالمندان بوده و از انزوای اجتماعی و تنهایی فردی آنان جلوگیری می شود؛ همچنین تامین مالی در دوران بازنشستگی، بیماری و کسالت را تضمین می کند.
مطابق دیدگاه سازمان بهداشت جهانی، شهر دوستدار سالمند شهری است که سالمندان از نظر فیزیکی و اجتماعی زندگی راحت و مستقلی در آن داشته باشند و با احساس امنیت، در جامعه مشارکت فعال داشته باشند.
به گفته سلمان نژاد «توجه به طرح محیط دوستدار سالمند از جمله نمادها و نشانه های حمایت اجتماعی است.» او در عین حال این را هم می گوید که «اگر اطرافیان به اندازه کافی به سالمند توجه نکنند و یا استقلال اقتصادی را از سالمند سلب کرده و او به حساب بانکی خود دسترسی نداشته باشد و املاکش را مسدود کنند، به نوعی او را آزار داده اند.»
«ظاهرا آمار دقیقی از این ناهنجاری اجتماعی موجود نیست اما بررسی ها حاکی از آن است که زنان تنها تقریبا چهاربرابر مردان کشور هستند و به همان نسبت بیشتر از مردان سالمند مورد اذیت و آزار قرار می گیرند.» سلمان نژاد با بیان این عبارت تاکید می کند: امروزه به خاطر توسعه شهرنشینی، شاهد توسعه سالمندآزاری در مصادیق مختلف هستیم و خانواده ها به دلیل سبک زندگی آپارتمان نشینی برای نگهداری سالمندان با دشواری هایی مواجه اند.
او مهمترین دلایل سالمند آزاری در ایران را با فقر، کمبود قوانین در کشور و بحث فرهنگی مرتبط دانسته و با اشاره به سندملی سالمندان عنوان می کند: «این سند یک منشور است و شامل 6 هدف اصلی یعنی ارتقای سطح فرهنگی جامعه در خصوص پدیده سالمندی، توانمندسازی سالمندان، حفظ و ارتقای سلامت جسمی، روانی و اجتماعی سالمندان، ارتقای سرمایه اجتماعی و حمایتهای اجتماعی، توسعه زیرساخت های مورد نیاز در امور سالمندی و امنیت مالی نظام حمایت از سالمندان است و صرفا چراغی است برای اینکه از مسیر اصلی منحرف نشویم. ما براساس سند مذکور باید به مرحله عملیاتی ورود کنیم. ضمن اینکه بسیاری از موضوعات سالمندی نیازمند منابع است. یعنی فقط بحث فرهنگسازی و الزام کردن دستگاه ها مطرح نیست.»
بی تردید بحث سالمندآزاری تنها مختص جامعه ایران نیست. انجمن روانشناسی آمریکا گزارش تامل برانگیزی منتشر کرده که نشان می دهد سالانه حدود ۲میلیون سالمند در این کشور، تحت سوءاستفادههای مالی، روحی، جسمی و مانند آن قرار میگیرند. این آمار مربوط به افرادی است که این رفتار را گزارش می کنند؛ نباید فراموش کرد که تعداد زیادی از سالمندان رفتارهای خشونتآمیز یا بدرفتاری با خودشان را گزارش نمیدهند. آمار دقیقی در این باره در کشور ما وجود ندارد اما اوضاع برای سالمندان، در همه جای دنیا ممکن است خطرناک باشد. در همین باره، اسماعیل شیخی، کارشناس ارشد جامعه شناسی می گوید: «سالمندان معمولا به دلیل کاهش تواناییهای جسمی و شناختی، تا حدودی به کمک دیگران وابسته هستند. این موضوع سبب میشود برخی از اطرافیان آنها که دارای ناهنجاریهای شخصیتی هستند، از آسیبپذیری آنها سوءاستفاده کنند. متأسفانه به دلیل ناتوانی نسبی، سالمندان قادر به دفاع از خود نیستند و معمولا از بازگو کردن این مطلب خودداری میکنند.»
*برای مقابله با سالمند آزاری چه باید کرد؟
دلایل مختلفی برای سالمند آزاری وجود دارد که از آن جمله میتوان به کمبود امکانات و مشکلات شخصیِ فرد یا افرادی که از سالمند مراقبت میکنند، اشاره کرد. شناخت این دلایل به جلوگیری از سالمند آزاری کمک میکند. در صورتی که پرستار یا مراقب برای سالمند در نظر گرفته می شود، باید پیش از هرچیز درباره پرستار خوب تحقیق کنیم. اعضای خانواده میتوانند در مراقبت از سالمند کمک کنند و با مشاهده هر نشانه مشکوک بر اذیت و آزار آنها موضوع را پیگیری نمایند. باید به سالمندان آموزش داده شود که در صورت مشاهده سوءرفتار بلافاصله به اعضای خانواده اطلاع دهند و از گفتن آن خجالت نکشند.
باید همیشه به ظاهر سالمند دقت کرد و هر گونه تغییر مانند کبودی، درد، زخم یا حتی احساس پریشانی و ترس نباید نادیده گرفته شود.
اگر سالمند خود را تحت مراقبت مرکز پرستاری قرار می دهیم، باید حتما از نزدیک مراقب او باشیم.
اگر خودمان یا یکی از اعضای خانواده از سالمندان مراقبت میکنیم، نسبت به او بیاعتنا نباشیم. این کار سبب افسردگی، غم و اندوه و تنهایی آنها میشود. انزوای سالمندی زمینه بیتوجهی و سوءاستفاده مراقبان را هم فراهم میآورد. در نظر داشته باشیم که همیشه سالمندان را به فعالیت کردن تشویق کنیم. فعال بودن سالمندان سبب میشود از سلامت جسمی بیشتری برخوردار باشند و این موضوع آسیبپذیری آنها در برابر سالمند آزاری را کاهش میدهد.
یکی از مهمترین روشهای سالمند آزاری به ویژه سالمندانی که از وضعیت مالی خوبی برخوردارند، سوءاستفاده مالی از آنهاست. افراد خانواده، مراقبان یا حتی دوستان و اطرافیان ممکن است با این تصور که سالمندان دیگر نیاز چندانی به پول ندارند، سعی کنند اموال آنان را به زور تصاحب کنند و برای این کار به خشونت متوسل شوند.