توسعه حمل و نقل ریلی یکی از نیازهای زیربنایی کشور است و راهآهن با توجه به موقعیت جغرافیایی و استراتژیک کشور در منطقه، یکی از ظرفیتهای قابل توجه برای تولید ثروت و ایجاد نقش کلیدی در کریدورهای ترانزیتی محسوب میشود.
ایران تنها پل خشکی بین شرق و غرب است که بین دو دریای عمان و خلیج فارس در جنوب و دریای خزر در شمال قرار دارد و تقریباً همه کشورهای شرق دریای خزر و شرق دنیا از دو کریدور زمینی، امکان دسترسی به کشورهای غرب را دارند که یکی از آنها محور سیبری در شمال دریای خزر و دیگری محور عبور از کشور ایران است.
منطقه سیبری منطقهای سردسیر و راهآهن آن قدیمی و فرسوده است و عمده علاقمندیها به استفاده از کریدور ترانزیتی راهآهن ایران از سمت سرخس تا مرز رازی است.
همچنین در کریدورهای شمال ـ جنوب اتصال بندرعباس به بنادر شمالی نظیر بندر امیرآباد امکان حمل و نقل ریلی را بین دو دریا فراهم کرده است و میتوان حمل و نقل ترکیبی ریل و دریا را در این مناطق داشت.
برای کشورهایی نظیر افغانستان و پاکستان که در شرق ایران قرار گرفتهاند، اتصال به اروپا ضرورت دارد، همچنین برای کشورهای غرب ایران خصوصاً عراق و ترکیه، این موضوع مهم است بنابراین ایجاد محورهای ترانزیتی میتواند نقش بسزایی در تثبیت نقش محوری ایران در منطقه داشته باشد و موقعیت استراتژیک ما امروز در کلان منطقه و شبکههای حمل و نقل بینالمللی موثر است.
از گذشته مدیران ارشد صنعت حمل و نقل و کارشناسان حوزه حمل و نقل ترانزیت، بارها بیان کردهاند که ایران، مناسبترین مسیر ترانزیت کالا بین آسیا و اروپا است.
به دلیل موقعیت مناسب ژئوپلتیک کشور و سابقه چندهزارساله ایران در مبادلات تجاری آسیا-اروپا از طریق راه ابریشم و نیز قرارگرفتن در مسیر کریدورهای اصلی منطقه از جمله کریدور شمال-جنوب و کریدور شرقی-غربی، ایران از مزیت نسبی مناسبی در انتقال بارهای ترانزیت کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه به آبهای آزاد بین المللی از طریق خلیج فارس و کشورهای خاورمیانه و شرق اروپا برخوردار است.
اما باوجود پتانسیل فراوان راهآهن و مزیتهای زیاد مسیر ایران، متاسفانه استفاده حمل ونقل ترانزیت از این مسیر بسیار کمتر از سایر کریدورها از جمله تراسیکا بوده است به طوری که مجموع حمل و نقل ریلی حدود 10 درصد حمل جادهای کشور بوده است.
سوال اساسی که مطرح می شود این است که چرا باوجود اینهمه شرایط مطلوب و مناسب، هنوز بخش عظیمی از ظرفیت ترانزیتی راهآهن کشور بلا استفاده مانده است، چه راهکار عملیاتی برای خروج از این شرایط وجود دارد؟
در طول تاریخ موقعیت جغرافیایی ایران به دلیل واقع شدن بر سر چهارراه ترانزیتی منطقه و دو قاره آسیا ـ اروپا، کشورمان را به عنوان محور ترانزیت در کریدور شمال ـ جنوب و شرق ـ غرب مطرح کرده است، اما شرایط ما اکنون چه گونه است؟ آیا ساختارهای حمل و نقل کشور به طور عام و صنعت ترانزیت به طور خاص برای تحقق این هدف و رشد ترانزیت آماده است؟
بدیهی است تحقق برنامههای رشد و توسعه ترانزیت ریلی با توجه به سرعت تغییر و تحولات جهانی، رقابت نزدیک بین کریدورهای رقیب و شیوههای مختلف حمل و انتقال کالا نیازمند تمهیداتی است.
شناخت کریدورهای رقیب (ظرفیت، نقاط ضعف و قوت)، شناسایی بازار و چشمه ها و منابع بارهای منطقه، آنالیز بارهای ترانزیت بین آسیا و اروپا و مسیرهای حمل، آگاهی از مزیت نسبی و بررسی فرصتها و چالشهای پیشِرو، برنامه ریزی حمل متناسب با ظرفیتهای بالفعل و بالقوه، تقویت ارتباطات با صاحبان کالا و راهآهنهای منطقه و بهرهگیری از شیوههای نوین و کارآمد روز دنیا و همسو با تحولات، همگی جزء زیرساختهای لازم برای رشد صنعت ترانزیت کشور در حوزه حمل و نقل ریلی است و قطعاً عدم توجه به هر یک از موارد فوق میتواند برنامهریزی جهت استفاده بهینه از شرایط موجود را با مشکل مواجه کند.
از سوی دیگر ضرورت دارد مراکز بار و کارخانجات تولیدی هر چه سریعتر به ریل متصل شود، فاصله مراکز بار از ریل بسیار کوتاه و در بسیاری از نقاط کمتر از ۱۰ کیلومتر است اما به دلیل عدم اتصال این مراکز به ریل، اغلب بارهای این مراکز تولیدی به جاده جابهجا میشود.
همچنین برخی از مهمترین راهکارها در توسعه حمل و نقل ریلی بهویژه ترانزیت معرفی میشود که باید به آن توجه جدی شود؛ در این راستا میتوان به توسعه زیربناها و اتصال گسستها و تکمیل شبکه ترانزیت، ارائه سرویسهای مناسب خدمات حمل و نقلی، اتخاذ سیاست تعرفهای متناسب با شرایط و بازنگری و ایجاد ساختار و تشکیلات متناسب با اهداف کلان، اشاره کرد.
همچنین انجام مطالعه منسجم بازارهای منطقه و جهان، شناخت شرایط و وضعیت حمل ونقل کریدورهای رقیب، ارتباط موثر با صاحبان کالا و شناسایی نیازهای آنها جهت انتقال بار، شناساندن پتانسیل و ظرفیت راه آهن ایران و اولویت سیاستهای تجاری متناسب با شرایط بازار، از دیگر راهکارهای پیشنهادی در توسعه حمل و نقل ریلی بهویژه ترانزیت است.
با نگاهی به آمارهای موجود در حوزه ترانزیت کالا در سال های گذشته، به نظر میرسد اصلیترین و مهمترین علت عقبماندن حمل و نقل ریلی در ترانزیت باوجود دارا بودن پتاسیلهای موجود، ضعف بازاریابی و عدم شناخت منابع و چشمههای بار منطقه است که این از دلایل عدم رسیدن به حداکثر ظرفیت ترانزیت کشور محسوب میشود.
این مهم نیازمند عزم جدی در نگرش، مطابق با مقتضیات روز و شناسایی بازارها و منابع جدید خواهد بود.