خدا رحمت کند دانشجویان حادثه اتوبوس در دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد را، اما اکنون که یک حادثه تبدیل به یک موضوع سیاسی شده است باید نکاتی را یادآور شد.
عجیب است یا نه اما هر اتفاقی در ایران میافتد، مثلاً تصادفی در یک جاده یا خروج قطار از ریل، آتشسوزی در یک ساختمان و به تازگی هم حادثه برای اتوبوس دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات در تهران تبدیل به یک موضوع سیاسی امنیتی میشود و عدهای هم با فرصتطلبی از آن فضا، وارد معرکه شده شعارهای سیاسی و ضد جمهوری اسلامی ایران سر میدهند.
شعارهایشان هم جالب است، میآیند تجمع میکنند، علیه جمهوری اسلامی، انقلاب و سران کشور شعار سر میدهند مرگ بر دیکتاتور میگویند، از وجود خفقان سیاسی سخن بر زبان میرانند و بعد از ساعتی جمع میشوند و میروند.
شگفتانگیز است که این چگونه دیکتاتوری است که اجازه میدهد یک حادثه که در همه دنیا اتفاق میافتد و شاید هم بیشتر از ایران باشد در دیگر کشورها، با شعارهای ضد حاکمیتی برگزار شود و همانها که فریاد میزنند مرگ بر دیکتاتوری و اعتقاد دارند جمهوری اسلامی ایران دیکتاتوری است، به راحتی و در آزادی، شعارشان را میدهند و میروند!
هیچ دیکتاتوری اجازه نمیدهد که برخی افراد که ماهیت و مشخصات آنها روشن است، به خیابان بیایند و علیه او شعار دهند.
حتی کشورهای مدعی دموکراسی و آزادی هم با چنین اعتراضاتی برخورد میکنند و آن را سرکوب؛ همین فرانسه را ببینید که برخی برای آن غش و ضعف میکنند، در چهار هفته اعتراضات جلیقه زردها، بیش از ۱۰ نفر کشته شده و صدها نفر مجروح و هزاران نفر نیز بازداشت شدهاند.
اما در ایران یک حادثه و اتفاق به یک موضوع سیاسی تبدیل میشود، در حالی که یک موضوع اجتماعی است و باید در چارچوب مسائل اجتماعی پیگیری شود، اگر هم قرار است اعتراض و تجمعی شود نباید شعارهای ضد انقلابی داد، دلیلی ندارد که چنین رفتاری از معترضین سر بزند.
اما دلیل آن روشن است، در جمهوری اسلامی ایران اگر کسی دست در دماغش کند و از آن دماغ خون بیاید، میگویند عوامل رژیم چنین کردند! این رفتار را نمیتوان حساسیت دانست، چنین برخوردهایی برای مداخله، فشار سیاسی و اقتصادی به جمهوری اسلامی ایران است چراکه به فرامین کدخدای نااهل تن نمیدهد و میخواهد استقلال داشته باشد.
این میشود که یک موضوع و مسئلهای که اتفاق و حادثه است و صدها نمونه از این دست در دیگر کشورهای دنیا دیده میشود، تبدیل به یک موضوع و مطالبه سیاسی میگردد.
آیا در اروپا و آمریکا که مدرن هستند و پیشرفته، اتوبوس تصادف نمیکند، سانحه و حادثهای اتفاق نمیافتد، قطار از ریل خارج نمیشود یا هواپیما سقوط نمیکند، آتشسوزی چطور؟!
پس میتوان به این نتیجه رسید که دشمن از هر اتفاقی که در ایران میافتد سوءاستفاده و بهرهبرداریهای خاص خود را میکند تا بتواند به هر شکلی ضربهای به کشور وارد کند.
در این میان دانشجو و دانشگاه که یک قشر تحصیلکرده و آگاه نسبت به امور کشور و دنیا هستند و باید درک کنند که چه شرایطی از سوی دشمنان علیه ایران اعمال شده، چرا دست به رفتارهای ناهنجار میزنند و این فرصت را فراهم میسازند تا عوامل نفوذی در داخل با مدیریت عوامل خارجی، از آنها سوءاستفاده کنند؟!
حادثهای رخ داده و اتفاقی افتاده است که باعث جا باختن ۱۰ نفر از دانشجویان عزیز این کشور شده است، در این حادثه هر فرد یا مسئولی که در ماجرای اتوبوس سهلانگاری کرده و بیتوجه و بینظارت بر سیستم حملونقل دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات که در ارتفاع ۱۸۰۰ متری ساخته شده، باید مجازات شود.
اما نکته در اینجاست که مدیریت دانشگاه آزاد از ابتدا در دست یک سری افراد خاص بوده است که تا همین چندی پیش نیز مسئولیت با آنها بود.
سابقه ساخت دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات در ارتفاع ۱۸۰۰ متری به سالها پیش باز میگردد، با وجود ممنوعیت ساخت بنا در ارتفاع ۱۸۰۰ متری از سطح دریا در تهران، اما با نفوذی که مسئولین این دانشگاه در آن زمان داشتند، این مجموعه در زمینی وسیع در آن ارتفاع ساخته میشود که البته منطقه حفاظت شده نیز هست.
کلید آن در زمان مرحوم هاشمیرفسنجانی و جاسبی ریاست دانشگاه زده میشود و سرانجام دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد که در یک ساختمان کوچک در گوشه ای از تهران بود با ساخت آن مجموعه به این مکان منتقل میشود.
خرم وزیر راه و شهرسازی دولت اصلاحات پس از حادثه اتوبوس دانشجویان این دانشگاه میگوید که یکی از مخالفین ساخت آن بوده است اما مخالفتها کارساز نمیافتد و دانشگاه علوم و تحقیقات ساخته میشود.
منصفانه خواهد بود که بگوییم وضعیت موجود در دانشگاههای آزاد ارثی است که از مدیریت اولیه و گذشته این مجموعه باقی مانده است، البته این موضوع نافی مسئولیت مسئولین کنونی نیست.
با این وجود یک نکته و احتمال را نیز نباید نادیده گرفت، آیا میتوان احتمال داد که ترمز اتوبوس حامل دانشجویان دستکاری شده باشد؟
چنین احتمالی را نباید دور از نظر داشت، فتنه ۷۸ از چاپ یک نامه محرمانه در روزنامه سلام با مدیریت و مسئولیت سیدمحمد موسویخوئینیها آغاز شد.
فتنه ۷۸ از کوی دانشگاه شکل گرفت و شعله ور شد و گسترش یافت، در این فتنه بسیاری از عوامل که در ساختار دولت بودند، به جای فرونشاندن غائله، آتشبیار معرکه شده بودند.
اکنون نیز با وجود شرایطی که به خاطر مسائل اقتصادی در کشور حاکم شده که ناکامی توافق هستهای آن را به بار آورده است، یک جرقه و یک بهانه برای دشمنان کافی است تا بتوانند آتش فتنه را شعلهور کنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از خانوادههای شهیدان دفاعمقدس و مدافع حرم و دفاع از مرزها و امنیت درباره توطئههای آمریکا و دشمنان با اشاره به بیداری ملت ایران، مسئولان را به تلاش بیشتر توصیه کردند و افزودند: اگرچه نقشه دشمن لو رفته است اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند زیرا امریکا، دشمنی خبیث و حیلهگر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال ۹۷، جنجال کند اما مثلاً برای سال ۹۸ نقشه ای بکشد.
رهبر انقلاب اسلامی در عین حال تأکید کردند: «نباید لحظهای غافل شد و همه باید بیدار و هوشیار باشند. توصیه من به ملت ایران به ویژه جوانان و مجموعههای گوناگون کشور اعم از همه صنوف و جریانهای سیاسی این است که مراقب باشند میدان را برای دشمن آماده نکنند زیرا اگر غافل شویم، همان دشمن ضعیف، زهر خود را خواهد ریخت.»
نقشهها آماده میشود، بخشی از آنها اجرایی میشود در ابعاد کوچک، وضعیت سنجیده میشود و آنگاه آن نقشه بزرگتر رونمایی میشود، توصیه و پیشبینی حضرت آیتالله خامنهای را هم مردم و هم مسئولین باید جدی بگیرند.
سیاوش کاویانی