شاید این سؤال برایتان مطرح شود که "در این شرایط و موقعیت طرح این موضوع چه لزوم دارد؟ ما که در دنیا به عنوان کشور نژادپرست مطرح نیستیم." برای پاسخ به این سؤال توجه شما را به نوع برخوردهایی که سالهای سال است با گروهی از مردمی که به واسطه جنگ و یا ظلمی که گرفتارش شدهاند به کشور ما هجرت کرده و پناهنده شدهاند جلب میکنم.به اقوامی چون اعراب و افاغنه و امثال آنان که بهعنوان همسایگان ما هستند، چه نوع نگاهی داریم؟ آنها را برادر و دوست خود دانسته و تعامل دوستانه داریم یا با برخوردهای تحقیرآمیز خود را از آنان برتر میدانیم؟ ریشه رفتارهای ما کجاست؟ آیا اسلام این نوع تعامل را قبول دارد؟
نژاد در علوم اجتماعی ارجاع به یک خصوصیات بیولوژیکی است که یک گروهی خودشان را با آن خصوصیات شناسانده و به خودشان با توجه به این خصوصیات هویت میدهند.
در ابتدا برای شروع بحث، صحیحتر آن است که به معنای نژاد و نژادپرستی نگاهی داشته تا در مرحله بعد به لایههای بعدی مسأله برسیم. "احمد نادری"، عضو هیأتعلمی و مدیر گروه مردمشناسی دانشگاه تهران و متخصص انسانشناسی غرب آسیا در گفتگوی اختصاصی با "تبیان" در رابطه با معنای نژاد میگوید؛ نژاد در علوم اجتماعی ارجاع به یک خصوصیات بیولوژیکی است که یک گروهی خودشان را با آن خصوصیات شناسانده و به خودشان با توجه به این خصوصیات هویت میدهند. در بحث نژادی یک سری نظریات اولیهای وجود دارد که به بحث تبار و خون مشترک مربوط است. به عبارتی یک نوع پیوندهای خویشاوندی در آن نظریات وجود داشته که کم کم با توجه به ازدیاد گروههای انسانی در علوم اجتماعی گسترده میشود و نژاد از مفهوم بیولوژیکی گذر پیدا کرده و به یک مفهوم فرهنگی رسیده به طوری که به گروههای بزرگی مثل ملتها یا گروههای شبیه به آن اطلاق میشود که خصوصیات فرهنگی مشترکی دارند.
ریشه نژادپرستی در انسانها
نادری در رابطه با ریشه نژادپرستی در انسانها ادامه داد؛ در ذات بشر مفهومی وجود دارد به نام اگوئیسم یا خودمحوری. چیزی که درصدی از آن در آدمها دیده میشود. در کنار این مفهوم، یک حس حفاظت از خود نیز وجود دارد به طوری که این حس کمکم بسط پیدا کرده تا جایی که به انسان هشدار میدهد چیزی غیر از خودت را نپسندی و همه چیز را به خودت ارجاع دهی.
کمکم دامنه نژادپرستی از اگوئیسم گسترش پیدا میکند به سمت اینکه شما یک گروهی را که میتواند با پایه بیولوژیکی یا پایه فرهنگی بوده را در محور و مرکز معادلات ببینید و هر مفهوم غیر از آن را مردود دانسته یا بهعنوان دیگری و بیگانه فرض کنید و بدینگونه مفهوم نژادپرستانه را از آن استفاده کنید.
مرگ بسیاری از انسانها در اثر نگاه نژادپرستی
نادری با معرفی مصادیقی از گروههای نژادپرستانه به مشکلات و فاجعههایی که بینش نژادپرستی به همراه داشته اشاره کرد؛ این گروه میتواند یک ملت باشد، میتواند یک گروه دوستی یا هر گروه کوچک و بزرگ دیگری باشد. هر چیزی میتواند باشد که در شکل بسیار بسیار مدرنش در مفهوم ملتها نژادپرستی خودش را بازیابی کرده است.
نظریهپردازانی مثل "آرتو و توکوبینو" و امثال اینها به ارائه نظریاتی از اوایل قرن 20 در شکل نوعی از ناسیونالیسم قرن نوزده و اوائل قرن بیستمی خودش را نشان میدهد. در واقع جنگهای جهانی اول و دوم اساساً بر همین مبنا پایهگذاری شد و انسانهای زیادی را به کام مرگ فرستاد. چنانچه شاهد هستیم حدود 10 میلیون نفر در جنگ جهانی اول در اروپا کشته میشود و حدود 80 میلیون نفر در جنگ جهانی دوم از بین رفتند.
معرفی شکلی تمام عیار از یک رژیم نژادپرست
فاجعات و مشکلات نژادپرستی همچنان ادامه دارد. اگرچه ادعا میشود که بعد از جنگ جهانی دوم نژادپرستی از میان رفته است که شاید بتوان گفت ممکن است در شکل کاملاً عریانی که در یک ملت باز تولید یا بازنمایی میشد از میان رفته، اما در سطوح دیگر این قصه ادامه دارد و ما هرروز در گوشهکنار جهان شاهد این پدیده هستیم.
در حقیقت نگاه نژادپرستی معضلات بسیار بزرگی را در جنگ جهانی اول و دوم به وجود آورده و در ادامه بعد از جنگ جهانی دوم هم شاهد جنگها و برخوردها و خشونتهای بزرگی در سراسر جهان در ارجاع به نژاد هستیم چه در مفهوم بیولوژیکی یا مفهوم فرهنگی.
مدیر گروه مردمشناسی دانشگاه تهران در ادامه شکل تمام عیار نژادپرستی را در رژیم صهیونیستی معرفی کرد و ادامه داد؛ امروز شکل تمام عیار نژادپرستی و ارجاع به یهودیت را در رژیم صهیونیستی شاهد هستیم. در یهودیت تبار مادری بسیار مهم است و خون، خون مادر است که منتقل میشود و برای یهودی بودن باید مادرِ فرد یهودی باشد تا بتوان فرد را به عنوان یک یهودی شناخت.
در حقیقت نگاه نژادپرستی معضلات بسیار بزرگی را در جنگ جهانی اول و دوم به وجود آورده و در ادامه بعد از جنگ جهانی دوم هم شاهد جنگها و برخوردها و خشونتهای بزرگی در سراسر جهان در ارجاع به نژاد هستیم چه در کانسپت بیولوژیکی یا کانسپت فرهنگی.
در واقع در صهیونیسم یک ارجاع نژادپرستانه فرهنگی و بیولوژیکی داریم که در شکل یک دولت با عصبیت بالا و خشن بروز و ظهور دارد و جنایاتی را که رژیم صهیونیست در منطقه ما دارد در حقیقت همان معضلاتی است که در سطح بینالمللی شاهدش هستیم.
تناقض اسلام با نژادپرستی حتی ملیتگرایی
نادری بینش نژادپرستی کشورها را در تعاملات بینالمللی کشورها مؤثر دانست و دراینباره اضافه کرد؛ سیاست خارجی به نحوی ادامه سیاست داخلی کشورها است و این ارتباط سیاست داخلی و خارجی را با یک نظام ارزشی میشود فهم کرد. وقتی نظام ارزشی شما مبتنی بر خودبرتربینی به معنای نژادیاش باشد قاعدتاً در روابط بینالمللی هم تأثیر میگذارد که نمونه متأخرش همین رژیم آکارتاید صهیونیستی است که قطعاً در تعاملات بینالمللیاش تأثیرگذار بوده و خواهد بود.
وی نگاه ملیتی داشتن را در تناقض با دین اسلام دانست و گفت؛ کانسپت هایی که با نژادپرستی و حتی ملیت در شکل افراطیاش مخلوط میشود جایگاهی در اسلام نداشته و مردود میباشد. نگاهی که اسلام دارد، نگاه برادری و برابری است و همه ملتها و مردمان با هر رنگ، آیین و دینی و با هر سلیقهای برابر و برادر هستند و آنچه برای برتری افراد معیار معرفی شده تقوا بوده و بیان معیارهای نژادپرستانه برای تعیین درجهبندی افراد کاملاً مردود است.
اسلام میگوید هرکس تقوای بیشتر و خداترسی بیشتری در رعایت حقوق خدا و مردم داشته باشد، برتر است. لذا دیدگاه اسلام با نژادپرستی حتی ملیتگرایی در تناقض است. حتی اسلام در شکل خالصش ملیت مدرن را هم نقض میکند. اساساً امت نزد اسلام مطرح است. اساس انسانها در نظر اسلام با مفهوم امت بازیابی میشوند نه با مفهوم ملت.
این متخصص انسانشناسی غرب آسیا در پاسخ به چگونگی رسیدن به تعاملات صحیح در راستای مبانی اسلامی ادامه داد؛ برای رسیدن به نوع تعاملات افراد با یکدیگر در نگاه اسلامی باید به منابع و رفرنسهای دین مراجعه کرد. از منابع مهم میتوان به قرآن کریم و سنت معصومین و سیره نبوی اشاره کرد.
در قرآن تأکید بر برادری و دوستی بیان شده به طوری که دستور داده شده تعاملات باید بر همین باشد. در سیره ائمه و سنت نبوی هم شاهد نمود قرآنی در کنشهای ائمه و پیامبر هستیم. شاهد هستیم که کسی بر کسی برتری ندارد جز بهواسطه تقوا. حتی در سیره اهلبیت معصومین در رفتار خود با دیگران امتیازی قائل نیستند. چراکه اساس تعامل را برادری و برابری میدانند.
داعش؛ نمونه مدرن و متأخر نژادپرستی
نادری مدلهای موجود برترینژادی و مباحث ملیتی را مدرن دانسته و گفت؛ سابقه مباحث برترینژادی و ملیت بیش از دو سه قرن نیست اما متأسفانه در دنیای اسلام هم رخنه کرده که مصادیق زیادی از آنها وجود دارد که نمونه متأخرش که خود را بر همه برتر میداند را میتوان در تکفیریهایی که در شکل داعش به وجود آمده دید که تماماً میبینیم که گفتمان و نگاهشان بر اساس نژادپرستی است؛ نژادپرستی با کانسپت فرهنگی نه بیولوژیک. بهطوریکه خود را بر همگان برتر دانسته و در فقهی که دارند هر آنکس که از ما نیست باید کشته شود و جان و مال و ناموسش برای ما ازاد است.
ردپایی از نگاه نژادپرستی در ایران
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که آیا در ایران در میان مردم ما نگاه نژادپرستی وجود دارد گفت؛ متاسفانه قدری نژادپرستی در بعضی از ایرانیان مخصوصاً در برابر اعراب و مردمان منطقه مثل افغانستان، پاکستان و امثال آنها شاهد هستیم. افغانیها و عراقیهایی که به دلیل آوارگیها و جنگهایی که داشتند در این 5 دهه اخیر در ایران زندگی کردند و متاسفانه شاهد برخوردهای بسیار بد و حتی رفتارهای شرمگینانهای با آنها بوده و هستیم.
نکتهای که جای تأسف دارد این است که عدهای از ایرانیان همزمان که در برابر شرقی ها خود را برتر میبینند، در مقابل غربی ها اساساً یک نوعی از کرنش دارند. کافی است یک آدم با موی بور و چشم رنگی ببینند و آن جا است که در برابر او تواضع و کرنش چشمگیری دارند. که البته این دلیل تاریخی دارد و مربوط است به مواجهات تاریخی ما مدرنیتهای که غرب دنبال کرد و ایرانیها در طول تاریخ آرزو داشتند که البته از زمان قاجار به بعد به آن جایگاه خاص برسند و این باعث شد شاهد غربگرایی در کشور باشیم.