یکی از ویژگی های برنامه ۹۰ در دوشنبه شب گذشته، پخش صحنه هایی تاثیرگذار از حضور تیم ملی ایران در ادوار جام ملت های آسیا بود.
لحظه هایی که فقط ۳ بار در آن خندیدیم و از ته دل شادی کردیم؛ در مابقی موارد، این آه و اشک و افسوس بود که سراغ فوتبال ایران و طرفدارانش را گرفت.
۴۲ سال است قهرمان جام ملت های آسیا نشدیم و فردوسی پور و همکارانش به زیبایی، لحظه هایی را به تصویر کشیدند که اغلب ما از آن خاطرات عجیبی داریم.
در تمام جام هایی که ما در آنها درجا زدیم چند دستگی، اختلاف، مسائل پشت پرده، امکانات ضعیف، جنجال میان بازیکن و مربی، ناهماهنگی فدراسیون با عوامل فنی تیم، بی نظمی در اردوها و ده ها مساله دیگر علت ناکامی فوتبال ایران در جام ملت های آسیا عنوان شد.
اتفاقاتی به شدت آشنا برای ما در همین دوره فعلی که ملی پوشان و کی روش با آن مواجه شده اند و متاسفانه هیچ نسخه شفابخشی برای آن پیدا نشد.
کی روش تا آخر بر آنچه گمان می کرد صحیح است پافشاری کرد، منتقدان هم برای او کم نگذاشتند و «پشت هم اندازی های» خود را تا لحظه های آخر ادامه داده و بی گمان این کینه را رها نمی کنند.
با خودمان فکر می کردیم هیچ درجا زدنی، بی علت نیست. اگر ۴۲ سال در جام ملت های آسیا ناکام بوده ایم بی تردید این مساله، دلایلی دارد.
سهل انگاری، حافظه ضعیف تاریخی، توهمات الکی، پز دادن به پیشینه فوتبال ایران که روز به روز بی افتخارتر می شود، ادغام کردن مسائل بی اهمیت باشگاهی با حکایت های بسیار مهم ملی و... در این روزگار باعث شد از پشت به تیم ملی خنجر بخورد.
تیم های ملی ما در ادوار مختلف با خیانت هایی مواجه شده است؛ این ۴۲ سال درجا زدن در جام ملت های و پخش صحنه های ناراحت کننده آن در برنامه ۹۰ که چیزی از اشک و زاری نبود، نشان می دهد خود کرده را تدبیری نیست.
ما نمی خواهیم بخندیم؛ یعنی خندیدن را بلد نیستیم؛ در غیر این صورت این گونه تیشه به ریشه فوتبال ایران نمی زدیم...