اهمیت سوال پرسیدن را نمیتوان نادیده گرفت. در واقع می توان با سوال پرسیدن چیزهای جدیدی کشف کرد، مشکلات را حل کرد و به بهترین راه حلها در زندگی حرفهای و شخصی رسید. چه در حال کار کردن با مشاور باشید چه با وکیل یا کارمند نمیتوان سوال پرسیدن را نادیده گرفت.
اکنون تصور کنید که میخواهید یک شرکت تاسیس کنید و پیشرفت شرکت بستگی به توانایی شما در انتخاب ماهرترین و باهوشترین نیروها در مصاحبه هاست.
چگونه باید فهمید که این فرد مناسب کمپانی شماست؟ چگونه می توان مهارتهای ارتباطی آنها را ارزیابی کرد؟
از طریق سوال پرسیدن. سوال پرسیدن فرآیند جدیدی نیست، اما باید بدانیم که چگونه از آن منفعت ببریم و چه سوالهایی را هنگام مصاحبه به کار ببریم.
اهداف شغلی تان چیست؟
این سوال را به این شکل هم میتوان پرسید: فکر میکنید چه مشکلاتی را در آینده حل خواهید کرد؟ این سوال هرگز پرسیده نمیشود و اگر هم پرسیده شود در جهت دانستن این است که فرد تمایل دارد چه مدت در این شرکت بماند. به جای سوالاتی در خصوص وفاداری و ماندگاری از او بپرسید که امیدوار است بتواند در آینده چه مشکلاتی را حل کند.
با پاسخ این سوال میتوان ۲ نکته اصلی را در فرد کشف کرد:
به مهارتها و علاق کارمندان پی میبرید
میدانید که چه نوع داوطلبانی را در درجه اول قرار دهید.
با آگاهی از این اطلاعات میتوانید به پیشرفت حرفه خود کمک کنید به طور یکه کارمندان میتوانند آینده خود را در این شغل ببینید.
چرا فکر میکنید برای این شغل مناسب هستید؟
باید سوالاتی بپرسید که فرد بتواند بیشتر درباره خود صحبت کند. یکی از فواید پرسیدن این سوال این است که میفهمید فرد داوطلب تا چه اندازه در اهداف و چالشهای این شغل مهارت دارد.
امیدوار هستید از این شغل چه چیزهایی یاد بگیرید؟
از پاسخ این سوال در مییابید که آیا فرد برای این شغل مناسب است یا این که نیاز به آموزش و پیشرفت دارد. به علاوه در مییابید که چگونه نقشها و مسئولیتها را توسعه دهید دیدگاه کارمندان نسبت به خودشان چیست و دوست دارند چگونه شغلی داشته باشند.
هنگام درگیری با همکاران چه میکنید؟
دلیل هر شکستی در رابطه سوءتفاهم و نداشتن مهارت درون فردی است. داشتن مهارت درگیری فقط برای کمپانی بزرگ میلیاردی نیست بلکه هر حرفه و سازمانی باید این مهارت را داشته باشد.
از شغل فعلی چه چیزهایی یاد گرفته اید؟
با پاسخ این سوال در مییابید که درک دنیای بیرون از برند شما چیست و این که آیا نیروهای فعلی تان منبع قیاس خوبی برای متقاضیان واجد شرایط هستند و روش کار آنها تا چه اندازه موثر و مفید است.
چرا به این شغل علاقمند هستید؟
یکی دیگر از سوالات اصلی که باید در مصاحبهها پرسیده شود. وقتی متقاضی شغلش را تغییر داده باشد و از یک صنعت به صنعت دیگری روی آورده باشد باید علت این تغییر را بدانید.
به چه چیزی در این شغل بیشتر علاقمند هستید؟
با دانستن پاسخ این سوالات علاوه بر این که درباره حس مالکیت آنها آگاه میشوید بلکه پتانسیلهای پنهان در کارمندان نیز پی میبرید. در نتیجه به استعدادهای موجود در سازمان پی میبرید و از این استعدادها استفاده موثر میبرید.
ضعفهای خود را در چه چیزهایی میبینید؟
چرا وقتی میخواهید بیشتر درباره قابلیتها و تواناییهای فرد داوطلب بدانید درباره ضعف هایش از او سوال بپرسید؟
بیان کردن ضعفها به معنای لایق نبودن فرد نیست بلکه نشان میدهد فرد تا چه اندازه خودش را میشناسد. وقتی درباره ضعف هایش بپرسید او را بیشتر میشناسید و برنامههای سازمان را طوری طراحی میکنید که بتواند نقاط ضعف کارمندان را تقویت کند.
چه چیزی در این شغل بیشتر شما را به چالش میکشاند؟
میخواهید بدانید که آیا این فرد در حل مشکلات خلاقیت دارد و چه احساسی نسبت به مشکلات پیش آمده دارد؟ به علاوه میخواهید بدانید که فرد چگونه خودش را با نقشش وفق میدهد. با پرسیدن این سوال به خود آگاهی فرد درباره تواناییها و محدودیت هایش پی میبرید.
در تغییر شغل به چه حمایتهایی نیاز دارید؟
این سوال یکی از مهمترین سوالاتی است که باید پرسیده شود، زیرا نه تنها بازار کار متفاوت است بلکه میتوان از پاسخ سوال برای پیشرفت جهت یابی و مواد آموزشی سازمان استفاده کرد.
اگر با تصمیم مدیر موافق نباشید چه میکنید؟
هدف این سوال این است که بدانیم فرد تا چه اندازه در شیوههای ارتباطی مختلف وفق پذیر است. از نظر آنها چه چیزهایی باعث به هم خوردن معامله میشود و هنگام درگیری چه رفتاری را از خود نشان میدهند؟
پاسخ این سوال به شما این امکان را میدهد که انتظارات را مدیریت کرده و مدیرها نیز روی مهارتهای ارتباطی و مدیریتی خود بیشتر کار کنند.
کمی درباره خودتان بگویید
اگر احساس کردید که بیش از حد سوال پرسیده اید میتوانید یک سوال آزاد بپرسید. گاهی اوقات از سوالات آزاد میتوان به اطلاعات ارزشمند زیادی درباره فرد دست یافت.