وای به آن روزی که قرار است یک خانواده به تماشای اجرایی برود که بازیگران یا خوانندگان مشهور و بنامی در آن حضور دارند؛ چرا که آن زمان پرداخت هزینه سالن، دستمزد بازیگران و دیگر هزینهها به عهده مخاطب میافتد.
وقتی سری به سامانه فروش بلیت نمایشها و کنسرت نمایشها میزنیم، قیمتها سر سام آور است. اگر بخواهیم بلیتهای جلوی استیج را بگیریم، آنقدر گران است که آدم را از رفتن به فلان نمایش منصرف میکند؛ اگر هم سراغ صندلیهای انتهای سالنی برویم، هر چقدر هم ارزان باشد، میدان دید به استیج آنقدر محدود است که ارزش هزینه کردن ندارد.
بیایید کمی با مصداق صحبت کنیم و چند بلیت فروشی را بررسی کنیم. در تصویر پایین قیمت بلیتهای چند نمایش و کنسرت نمایشهایی را می بینیم که حضور سلبریتیهای چند هزار تومانی روی قیمت آن تاثیر گذاشته است. با وجود اینکه بارها درباره گرانی بلیت صبحت شده، باز هم شاهد ادامه این روند هستیم.
به دلیل وجود چهرهها، قیمت بلیتها را از ۷۰ هزار تومان تا ۲۵۵ هزار تومان در نظر میگیرند؛ بنابراین اگر کسی بخواهد با حداقل هزینه، در دورترین نقطه از سالن در جایی که بازیگران اندازه یک بنده انگشت دیده میشوند، بنشیند؛ باید ۷۰ هزار تومان بدهد. یعنی یک خانواده چهار نفره، بدون خرید تنقلات و هزینه رفت و برگشت، باید مبلغ ۲۸۰ هزار تومان برای تماشای این نمایش از انتهای سالن پرداخت کنند! قطعا برای طبقه متوسط جامعه تماشای چنین نمایش هایی میسر نیست. گفتنی است؛ ه چه به استیج نزدیکتر شویم، قیمتها سرسام آورتر میشود.
اما علت گرانی بلیتها تا این اندازه چیست؟ آیا وقتی بازیگران نقش اصلی تا بازیگران نقشهای کمرنگ تر، همگی از مشاهیر سینما و تئاتر و به اصطلاح سلبریتیها هستند، برای تأمین دستمزد آنها باید روی پول مردم حساب باز کرد؟!
نکته قابل ذکر این است که چرا تا این لحظه تهیه کنندگان این کنسرتها حاضر به همکاری با اسپانسرها نمیشوند. البته اگر حامی مالی پیدا شود و برای برپایی یک نمایش هزینه کند، باز هم تغییری در قیمت بلیت صورت نمیگیرد؛ چرا که حامی مالی هم میخواهد از بلیت فروشی درآمدی کسب کند.
موضوع دیگری که ذهن مخاطب را درگیر میکند این است که چرا کسی ناظر بر این اتفاقات نیست؟ علی اکبر صفی پور مدیر بنیاد رودکی که مدیریت تالار وحدت و دیگر تالارهای زیر نظر بنیاد را بر عهده دارد، در نشست خبریِ شفاف سازی عملکرد مالی این بنیاد، در این باره صحبتهای جالبی داشت.
او گفت: من با آقای پارسایی کارگردان نمایش الیور توییست (با بازی مشاهیری چون نوید محم زاده و مهناز افشار) جلسهای درباره بلیت فروشی گذاشتم. من از او خواستم که بلیتها را با قیمتهای پایین تری بفروشند. پارسایی کلی با من صحبت و استدلال کرد واقعا هزینههای اجرای نمایش و کنسرت بالاست. ما هم به نسبت دیگر اجراها قیمت بیشتری برای اجاره سالن از وی دریافت کردیم. در حالی که استاندارد اجاره سالن ۶ میلیون تومان بود، ما از ایشان برای هر اجرا ۱۰ میلیون تومان دریافت کردیم. البته این اجرا چندین سانس و در چندین روز تمدید شد.
صفی پور ادامه داد: «در سال ۹۶ تالار وحدت برای هر اجرای تئاتر پنج میلیون تومان و هر اجرای موسیقی ۹ میلیون تومان پول میگرفت. هر اجرا برای هزینه نیروی انسانی و عواملی دیگر ۲۵ میلیون تومان هزینه داشت، یعنی پنج برابر درآمد هزینه میشود. این هزینه شامل همان حمایت از توسعه تئاتر و کمک به بقای گروههای تئاتر است. نمایش کوروش با ۴۸ درصد تخفیف و نمایش ریچارد سوم ۲۰ درصد تخفیف داشته است. کارهایی که انجام میشود حمایت از کارهای ایرانی، برنامههای ارزشی، انقلابی و دفاع مقدس و آیینی، موسیقی نواحی و اقوام و ارائه ایدههای جدید در وظایف و تحت حمایت بنیاد است که معمولا رایگان هستند. برنامههایی که با کیفیت خوب ارزیابی شده است، اما در اجرا با مشکل مواجه شدند؛ ما به این گروهها تخفیف میدهیم و حتی در شرایط بحرانی پول را به گروهها بر میگردانیم.»
شاید تخفیفهای وقت و بی وقت بنیاد یا به طور کل وزارت ارشاد، تئاتر رفتن را برای مردم سخت کرده است که گروهها به بحران خورده اند. وقتی بلیت گران باشد کسی تئاتر نمیبیند و به این ترتیب سالنها را باید ارزانتر در اختیار گروهها قرار داد. این موضوع به ضرر خود وزارت ارشاد هم هست. با این وصف این توئیت صالحی وزیر ارشاد کمی شعاری به نظر میرسد. او مدتی پیش در توئیتی نوشت: «تئاتر لاکچری تیر خلاص به این هنر مردمی است. اداره کل هنرهای نمایشی با هماندیشی و همیاری خانه تئاتر، حریم صحنه را از آن مصونیت دهد.»
شاید دیگر فرصت بررسی این اجراها رسیده باشد. شاید وقت آن است که وزارت ارشاد کمی دست بجنباند و کاری کند که دیگررفتن به کنسرت و یا تماشای کنسرت تئاتر سخت نباشد. چگونه میشود که تئاتر داخلی مانند جنس خارجی با دلار بالا میرود و چندین برابر میشود و مخاطب را در تنگنا قرار میدهد؟! اگر این به معنای لطمه زدن بر پیکره تئاتر نیست، چه معنای دیگری دارد؟ این اتفاقات باعث میشود که میان مخاطب و هنر فرسنگها فاصله بیفتد و امکان انتقال فرهنگ از دریچه هنر کاملاً مسدود شود. باید زودتر از همیشه وزارت ارشاد از یک ارگان تشریفاتی خارج شده و اتفاقات را جدیتر زیر نظر بگیرد.