1- حکمتی در خود نهفته داشت که مقتدای انقلاب با پرهیز از به کارگیری اصطلاح رایج «رشد و توسعه» (ترجمه Development and Growth) از عبارت «الگوی اسلامی- ایرانی» پیشرفت استفاده کردند. طبق مدل مصطلح رشد و توسعه والت «ویتمن روستو» و نظایر وی در میان افسران ناتوی فرهنگی، قله و مقصد و حد یقف توسعه، نظام سرمایهداری غرب است، همان که در ابعاد سیاسی- تمدنی به عنوان لیبرال-دموکراسی و تئوری «پایان تاریخ» مطرح شد. با ورود در این قالب توسعه، شما عملا قواعد دیکته شده حریف را میپذیرید.
میپذیرید طبق منویات آنها، چه چیزی برای شما مجاز یا ممنوع است. قبول میکنید که اولا معیار موفقیت، تبدیل شدن به اقمار آنهاست؛ ثانیا پیشرفت، یک «مسابقه» مانند مسابقه دو نیست که هوس کنید از رقیب غربی جلو بزنید. شما باید زیر سایه آنها بلکه چند فرسخ عقبتر، در ماراتن توسعه بدوید و آنها هستند که باید تشخیص دهند حق بهره مندی از انواع فناوریها را ولو بومی باشد، دارید یا خیر.
2- برخلاف مدل فریز شده توسعه که کشور را در حالت «عقب مانده در حال توسعه» با سقف پرواز کاملا محدود نگاه میدارد، سنگ بنای الگوی بومی پیشرفت، داشتن شخصیت و استقلال در انتخاب مسیر، و سرعت، سقف و گستره موفقیت است. بر همین مبنا مدیریت در دو مدل «توسعه گرا» و «پیشرفت محور»، هویت کاملا متفاوتی دارند.
اولی فاقد شخصیت مستقل و دومی مبتنی بر استقلال شخصیت است. مدیریت توسعه محور، ذاتا در تناقض با روح مدیریت (تشخص و استقلال در انتخاب مسیر و سرعت پیشرفت ملی) است و چون جمع نقیضین محال است، بنابراین چنان مدیریتی، اصالتا مدیریت نیست بلکه طفیلی و معلول روحی است. دشمن در جنگ تمدنی، قائل به روش غرق مصنوعی از طریق جنگ نرم و هوشمند (مجازی) است؛ القای فلاکت و ناتوانی و لزوم تسلیم در جنگ تمدنی.
3- قبیح و نپذیرفتنی است افراد ضعیف النفس، قافیه باخته و دارای معلولیت روحی، ادعای پیش آهنگی در مدیریت حرکتهای ملی را داشته باشند. به این گزارهها نگاه کنید؛ «اگر شما (آمریکاییها) با ما توافق نکنید، مردم ایران در انتخابات جور دیگری انتخاب میکنند؛ همچنانکه قبلا موجب بازنشسته شدن من شد»، «آمریکا کدخداست»، «آمریکا ظرف پنج دقیقه میتواند توان نظامی و دفاعی ما را نابود کند»، «خزانه خالی است»، «مجبور بودیم توافق کنیم، اگر توافق نمیکردیم، جنگ میشد»، «با توجه به تحولات مربوط به دنیای ارتباطات، به هیچوجه دیگر این اختیار را نداریم که بگوییم کدام یک از این تحولات و دستاوردهای ناشی از آن خوب است یا بد، حلال است یا حرام»، «ما نمیتوانیم پیامرسان و شبکههای ملی اطلاعات و ارتباطات پیشرفته داشته باشیم؛ مجبوریم سر سفره خارجی بنشینیم»، «ما فقط پخت آبگوشت بزباش را بلدیم و باید مدیر را از خارج بیاوریم»، «ما نمیتوانیم مستقلا با پولشویی مبارزه کنیم؛ برای این کار باید از منویات FATF تمکین کنیم». آیا اقتدار روحی و عزت نفس در این گزارهها میبینید؟
4- رهبر انقلاب اخیرا فرمودند: «جنگ نرم همهجانبه دشمن، قابل انکار نیست. با اینحال، برخی آن را انکار میکنند و این خود نیز بخشی از جنگ نرم است. برخی بیتفاوت از برابر این حادثه ملّی میگذرند، برخی هم با دشمن همراهی و به او کمک میکنند؛ آنها مسئولیّتناپذیر و اینها دشمنشیفتهاند. در مقایسه با نیروهای مسلّح در جنگ سخت، میتوان گناه این دو دسته را تشخیص داد».
ایشان همچنین در جمع یکصد هزار بسیجی فرمودند: «دشمن از ابزار رسانه استفاده میکند برای اثرگذاری بر افکار عمومی. امروز از تلویزیون، از رادیو، از اینترنت، از شبکههای اجتماعی، از انواع و اقسام وسایل فضای مجازی، علیه افکار عمومی ما استفاده میشود؛ این را کسانی که مسئولیّت این بخش از کشور را -بخش ارتباطات را- دارند، درست توجّه کنند. ما در جلسات حضوری هم به اینها تذکّر دادهایم، تأکید کردهایم، حالا هم میگوییم؛ توجّه کنند که آنها ابزاری نشوند برای اینکه دشمن راحت بتواند سلاح خودش را علیه این مردم به کار ببرد».
5- ما از ساندویچی و کلهپزی و بقالی و قصابی گرفته تا پزشکی و مهندسی، انواع نظارتهای صنفی و بهداشتی را برای سلامتی جسم مردم داریم اما به سلامت روح و روان و فکر که میرسیم، برخی مدیران ادعا میکنند همه، عقل و تشخیص و اختیار دارند و نیازی به قانون و نظارت بر فضای مجازی نیست! خب اگر واقعا این گونه است، همه قوانین محدودکننده و بازدارنده را از کف خیابان و اتوبان تا محیطهای کار و زندگی بردارند و جنگل درست کنند.
برخی از همین مدیران، زیارت اربعین میروند، برای مدافعان حرم و شهیدان توئیت میزنند و خادم افتخاری امام رضا علیهالسلام میشوند اما درباره فضای مجازی، غیرمسئولانه رفتار میکنند. باید از این طیف پرسید اگر با امام زمان علیهالسلام مواجه شوند و حضرت از علت بیعنانی این فضای هار و وحشی که قتلگاه حیا و شرافت و فضیلتهاست، بپرسند، آیا رویشان میشود سر بلند کنند و بگویند من مسئول صیانت از این شاهراه خطیر هستم؟!
6- چه ظرفیتها، استعدادها و زندگیها که در اثر لجام گسیختگی فضای مجازی تباه میشود و چه تهدیدها که از همین معبر ساخته میشود. تاسف بار اینکه «مدیران بسترساز تباهی» و «طعنه زنندگان درباره ناکامی فیلترینگ یا گسترش هنجار شکنی برآمده از ولنگاری مجازی»، هر دو در یک اردوگاه قرار دارند. از یک سو تسهیلات سیستماتیک برای گسترش آلودگی و هنجارشکنیهای بعدی تدارک میشود و سپس طیف مکمل، روی همین هنجارشکنی برای القای عدم توفیق انقلاب مانور میدهند.
طی هفتههای اخیر، برخی مدیران حامی پیامرسانهای خارجی و جفاکار در حق پیامرسانهای داخلی، از عدم موفقیت فیلترینگ تلگرام ابراز ذوقزدگی کرده و ضمنا آدرسهای گمراهکننده دادند. آنها مدعی شدند «تئوری حمایت از پیامرسانهای داخلی یا فیلترینگ پیامرسان خارجی شکست خورد. وقت گرفتن تصمیم شجاعانه فرا رسیده» و «فیلترینگ پیامرسان، نقض حق آزادی مردم است؛ لذا دولت با نقض حق شهروندی مردم و فیلترینگ تلگرام مخالف است». همزمان، شبکه دولتی انگلیس تحلیلی با عنوان «ناکامی پروژه پیامرسانهای داخلی در ایران» منتشر کرد.
7- به چند اظهار نظر پرتناقض مسئولان دولتی در مقاطع مختلف درباره فیلترینگ تلگرام توجه کنید؛ وزیر ارتباطات: «با فیلترینگ تلگرام موافقم اما در شورای ملی فضای مجازی فقط یک حق رای دارم»، «فیلترینگ، مسیر رشد پیامرسانهای داخلی نیست»،«تصوری که برخی موافقان فیلتر تلگرام از پیامرسانهای داخلی ساختند، واقعی نبود؛ ما از همان ابتدا اعلام کردیم که ظرفیت این پیامرسانها ۱۵ میلیون نفر است» و «نباید پیامرسانهای ایرانی را با نمونههای مطرح آنها در دنیا مقایسه کرد».
رئیس مرکز ملی فضای مجازی: «از همان ابتدا که سیاست خروج از انحصار تلگرام را داشتیم، برای دوران گذار، پذیرفتیم که تلگرامهای نسخه فارسی چند ماهی فعال باشد. با آخرین مهلتی که به آنها دادیم، تا ۱۵ شهریور باید به یک پیامرسان ۱۰۰ درصد بومی تبدیل شوند»، «هاتگرام و طلاگرام تا پایان آذر ماه مهلت دارند» و «هاتگرام و تلگرام طلایی پس از پایان آذر مسدود نمیشوند».
8- واقعیت این است که تسهیلات داده شده به تلگرام در پنج سال گذشته، به پیامرسانهای داخلی اختصاص داده نشد. به تعبیر سرپرست معاونت امور فضای مجازی دادستانی «وقتی در مقابل ۳۰۰۰ سِرور تلگرام، تعداد انگشتشمار سرور و یا در مقابل ۳۰۰ گیگ پهنای باند تلگرام، پهنای باند ناچیز ۳۵ گیگابایتی و یا در مقابل نیازمندی ۳۰۰ میلیارد تومانی جهت تأمین زیرساختهای فنی، تنها وام ۵ میلیارد تومانی در اختیار پیامرسانهای داخلی قرار میدهند، مانند آن است که یک جاده خاکی در اختیار این پیامرسانها قرار داده باشد و انتظار داشته باشد با پیامرسانهای خارجیای که اتوبان چهاربانده با تمام تجهیزات در اختیار دارند رقابت کنند».
واقعیت دیگر این است که تلگرام در واقع هرگز فیلتر نشد چرا که هاتگرام و طلاگرام را در دسترس قرار دادند. با این شگرد، 21 میلیون نفر را (۱۵ میلیون و ۲۷۲ هزار نفر از طریق طلاگرام و پنج میلیون و ۷۴۷ هزار نفر از طریق هاتگرام) مجددا تشویق به ماندن در تلگرام کردند! هم ماموریت را دور زدند و هم سرگرم دو قطبیسازی و مظلومنمایی شدند!
9- سیاست ادعایی «خروج از انحصار تلگرام»، بیصداقتی است وگرنه باید برای صیانت از منافع ملی، سیاست منع پیامرسان خارجی را برای حمایت از پا گرفتن پیامرسانهای بومی به اجرا میگذاشتند. آنچه برعهده مدیران ذی ربط بود و گرفتار حیله «یوم السبتی» (شکارچیان شنبه/ دور زدن ماموریت) شد، بستن بیبهانه تلگرام بهخاطر انواع خسارتهای فرهنگی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی بود که نمونه آن را دولت در آشوبافکنی دی 96 و سپس در التهاب بازار سکه و ارز (به شهادت آقایان کرباسیان، سیف و نوبخت) دید. دولت پس از فتنه دی ماه، سراغ فیلترینگ رفت اما گویا برخی مدیران، خود را زیادی مدیون تلگرام میدانستند.
10- امور حاکمیتی و امنیت ملی، همه جای دنیا منحصر و غیر قابل واگذاری است. دولتها حتی در اقتصاد هم راه را بر رقبای خارجی میبندند تا فناوری و محصول داخلی بتواند جان بگیرد و قدرت رقابت پیدا کند. هیچ دولت ملی مسئولیتپذیری به بهانه کیفیت پایین محصول یا خدمات داخلی، دست محصول خارجی را باز نمیگذارد. اگر دولت در موضوع خودرو که غیرامنیتی است، ریسک نمیکند و میل به حفظ انحصار و عواید ناشی از آن (با وجود کیفیت پایین) دارد، چرا در زمینه شبکه اطلاعات و پیامرسانها که به امنیت ملی گره خورده، سخاوتمندانه عرصه را به شبکههای بیگانهای سپرده که اغلب به سرویسهای جاسوسی و وزارت خارجه یا وزارت جنگ دولتهای متخاصم مرتبطاند؟
11- برخی مدیران بیحمیت ما اگر در ژاپن و کره جنوبی مدیر بودند، حتما مورد شماتت عام و خاص و مجازات قرار میگرفتند؛ چنانکه پروفسور «هاجون چَنگ» (شهروند کره جنوبی، استاد دانشگاه کمبریج از سال۱۹۹۳) درکتاب «نیکوکاران نابکار» مینویسد: «صادرات کره جنوبی در دهه 1950 تنگستن و ماهی بود و شرکت سامسونگ ماهی و سبزیجات صادر میکرد... در دهه 1970، برنامه ایجاد صنایع سنگین در دستور کار قرار گرفت. در مدارس به ما میآموختند که وظیفه میهنی ما حکم میکند کسانی را که سیگار خارجی میکشند، گزارش کنیم. اینها خائن به شمار میرفتند.
پدر دوستی که سیگار خارجی میکشید، به عنوان غیرمیهنپرست و بیاخلاق - اگر نه تبهکار- آماج حملات زهرآگین قرار میگرفت... حالا کُره صادرکننده خودرو و گوشیهای شیک در دنیاست. برخی میگویند این ناشی از پیروی از فرامین اقتصاد نئولیبرال است. واقعیت، مغایر این ادعاست. کره دههها برخلاف منطق تجارت آزاد جهانی، از حمایتهای تعرفهای و یارانهای برای تقویت بخش خصوصی استفاده کرد تا صنایع بتوانند در برابر رقابت بینالمللی دوام بیاورند.
دولت روی ارز کمیاب کنترل مطلق اعمال کرد و تخلف ازآن میتوانست «مجازات مرگ» در پی داشته باشد... ژاپن زمانی خودروی بنجل تولید میکرد و با شکست روبهرو شد، بسیاری گفتند شرکت تویوتا باید به همان تولید ماشینهای ساده نساجی و ابریشم برگردد و بعد 25 سال ناتوانی، تولید خودرو را رها کند. اما دیگران گفتند هیچ کشوری بدون ایجاد صنایع مهم به جایی نرسیده. حالا تویوتا نه تنها از ورشکستگی درآمده بلکه برند لکسوس را در دنیا تولید میکند».
12- براستی اگر کره ایها و ژاپنیها میگفتند چرا بهجای بنز و شورولت باید ماشین زمخت و بیکیفیت وطنی سوار شویم، هیوندای و تویوتا نشان برتر دنیا میشدند؟ آیا مدیران آنها نمیتوانستند ژست مخالفت با انحصار، آزادی رقابت و انتخاب آزادانه را با گشودن دروازهها بگیرند؟
پیامرسان و شبکه ملی ارتباطات در حکم آب و غذا و امنیت یک ملت است اما اگر حکم خودرو و لوازم خانگی را هم داشت، باید مورد حمایت انحصاری قرار میگرفت. زیرساخت داخلی که برای گسترش پیامرسانهای خارجی اختصاص یافت، اصالتا باید در خدمت پیامرسانهای ایرانی قرار میگرفت اما عملا، یارانه سیاست خصمانه دشمنان را تأمین کرد!
محمد ایمانی