پیامبر اکرم(ص) در حجر اسماعیل نشسته بود و قریش با هم گفتوگو میکردند و به یکدیگر میگفتند: محمد ما را عاجز کرده، نمیدانیم چه کار کنیم؟ بعضی از آنها گفتند: برخیزید برویم از او بخواهیم که علامتی در آسمان به ما نشان دهد، زیرا سحر در آسمان اثر نمیکند. پس به سوی رسول اکرم(ص) آمدند و گفتند: ای محمد! اگر تو ساحر نیستی، علامتی را در آسمان به ما نشان بده! چون ما میدانیم که سحر در آسمان اثر نمیکند.
حضرت فرمود: این ماه شب چهارده را میشناسید و میبینید؟ گفتند: آری. حضرت فرمود: آیا میخواهید علامت شما، این ماه بدر باشد؟ گفتند: بلی. حضرت با انگشت مبارک به ماه اشاره کرد. ماه دو نیمه گردید و از هم جدا شد.
سپس گفتند: دو نیمه ماه را به جای خود برگردان. حضرت دوباره با یک دست مبارکش به یک نیمه ماه و با دست دیگر به آن نیمه اشاره کرد و آنها نزدیک هم شدند و به هم چسبیدند و ماه کامل شد و در جای خود قرار گرفت. مشرکین باز هم (از سر کوردلی خود تاب پذیرش این معجزه را نیاوردند و) گفتند: برخیزید. سحر محمد(ص) در آسمان هم اثر کرد.
خداوند متعال درباره «شقالقمر» و عکسالعمل ناشایست قریش این آیات را نازل فرمود: «اقتربت الساعه وانشقالقمر، و ان یروا آیه یعرضوا و یقولوا سحر مستمر» (قمر - 1 و 2) آن ساعت نزدیک گردید و ماه شکافته شد و اگر مشرکین نشانهای و معجزهای چون شقالقمر ببینند، روی برمیگردانند و میگویند: این سحر کامل است.