سرهنگ علی ولیپور گودرزی، در توضیح این خبر گفت : ساعت ۲۱ پنجم مهرماه سال جاری وقوع یک فقره اسیدپاشی در خیابان ۲۲ بهمن به کلانتری ۱۴۰ باغ فیض اطلاع داده شد.
با حضور واحد گشت کلانتری در محل مشخص شد جوانی ۱۹ ساله اقدام به اسیدپاشی بر روی صورت و بدن مردی حدودا ۵۰ ساله کرده و در حالیکه پس از وارد کردن ضربه ی چاقو به ناحیه شکم و مجروح کردن این شخص از ناحیه صورت با استفاده از سلاح سرد پنجه بوکس قصد فرار از محل را داشته ، توسط اهالی محل وهمسایگان محاصره و نهایتا دستگیر شده است.
پرونده در اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع اسیدپاشی و برابر هماهنگی با بازپرس شعبه پنجم داسرای ناحیه ۲۷ تهران ، متهم جهت انجام تحقیقات و مشخص شدن انگیزه ارتکاب به اسیدپاشی در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
اظهارات شاکی پرونده
با انجام اقدامات درمانی و بهبودی نسبی شاکی پرونده ، کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی به تحقیق از او پرداختند ؛ شاکی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : برای آوردن پسرم از داخل پارک ، از منزل خارج شده بودم که یکی از دوستان پسرم که از قبل او را می شناختم به من نزدیک شد . ناگهان وی اقدام به پاشیدن محتویات داخل یک بطری (اسید) بر روی صوت و بدنم کرد ؛ در همین زمان ، با چاقو ضربه ای به پهلویم زد و همزمان با جسم سختی که در داخل دستش مشت کرده بود (پنجه بوکس) نیز چند ضربه به صورتم وارد کرد بگونه ای که از ناحیه صورت نیز دچار خونریزی شدید شدم و روی زمین افتادم.
اظهارات پسر شاکی پرونده
در همان تحقیقات اولیه کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که متهم یکی از دوستان نزدیک پسر شاکی (رامبد) است؛ لذا تحقیقات از رامبد در دستور کار قرار گرفت و او در اظهاراتش با معرفی متهم به عنوان دوست نزدیکش به کارآگاهان گفت: از حدود یک سال پیش بود که در داخل باشگاه ورزشی ویژه آموزش پارکو با جوانی بنام مازیار آشنا شدم ؛ در مدت زمان کوتاهی دوستی ما بسیار صمیمی و نزدیک شد بگونه ای که علاوه بر زمان باشگاه، بیشتر اوقات شبانه روز را با یکدیگر سپری می کردیم ؛ همین موضوع باعث شده بود تا من از ادامه تحصیل خود غافل شوم و به همین علت اعضای خانواده به ویژه پدرم با ادامه دوستی من با مازیار مخالفت کرد. پدرم دیگر اجاره نداد تا من به باشگاه ورزشی بروم و ارتباط من با مازیار را به شدت محدود کرد ؛ موضوع مخالفت خانواده بویژه پدرم را با مازیار مطرح کرده و از او خواستم تا مدتی به سراغ من نیاید تا اینکه شب حادثه متوجه شدم که مازیار روی صورت پدرم اسید پاشیده و او را با چاقو و پنجه بوکس مجروح کرده است.
اعترافات متهم
مازیار در همان تحقیقات اولیه انگیزه خودش را انتقام گیری از پدر رامبد اعلام کرد و در خصوص شب حادثه به کارآگاهان گفت : طی مدتی که من با رامبد دوست شده بودم ، بیشترِ اوقات خودم را با رامبد سپری می کردم و همین موضوع باعث شد تا من وابستگی زیادی به رامبد پیدا کنم ؛ زمانیکه اطلاع پیدا کردم پدر رامبد مانع ادامه ی دوستی من با او شده ، تصمیم به انتقام گرفتم اما جرأت اینکار را نداشتم تا اینکه شب حادثه به سینما رفتم . [ فیلم ویژه افراد بالای ۱۳ سال بود ] و صحنه های خشنی در داخل فیلم وجود داشت ؛ با دیدن صحنه های قدرت نمایی بار سلاح سرد توسط [شخصیت اول فیلم] جرأت پیدا کردم تا از پدر رامبد انتقام بگیرم ؛ پس از پایان [ اکران ] فیلم بلافاصله مقداری اسید و همچنین چاقو و پنجه بوکس را خریداری کرده و با مراجعه به محل سکونت رامبد و خانواده اش در کمین پدر رامبد نشستم تا اینکه از منزل خارج شد و ... .
سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : متهم پرونده جهت انجام تحقیقات و تکمیل پرونده ، با قرار قانونی در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارد.