سپهر قریشی با انتشار این عکس در اینستاگرامش نوشت:
یک نیمه شب بهانهی دلبر گرفت و بعد قلبش به شوق روی پدر پر گرفت و بعد اما نیامده ز سفر مهربان او یعنی دوباره هم دل دختر گرفت و بعد آنقدر لاله ریخت به راه مسافرش تا خواب او تجلی باور گرفت و بعد آخر رسید از سفر، اما سر پدر سر را چقدر غمزده در بر گرفت و بعد گرد و غبار از رخ مهمان مهربان با اشک چشم و گوشهی معجر گرفت و بعد انگار خوب او خبر از ماجرا نداشت طفلک سراغی از علی اصغر گرفت و بعد از روزهای بی کسی اش گفت با پدر یعنی نبرد بغض و گلو در گرفت و بعد: خورشید من به مغرب گودال رفتی و باران تیر و نیزه و خنجر گرفت و بعد معراج رفتی از دل گودال قتلگاه نیزه سر تو را به روی سر گرفت و بعد دلتنگ بود دخترت و سنگ ِ کینه ای بوسه ز چهره و لب و حنجر گرفت و بعد اما دوباره فرصت جبران رسیده بود یک بوسه آه از لب پرپر گرفت و بعد جان داد در مقابل چشمان عمه اش با بال های زخمی خود پر گرفت و بعد.
بیشتر بخوانید : «سحر قریشی» بار سفر بست/عکس