وبگاه خبری «العهد» لبنان در یادداشتی با این عنوان که «داعش بعد از سوریه و عراق به کجا میرود» به سرنوشت احتمالی داعش در پی پیچیده شدن طومار آن در سوریه و عراق پرداخت.
در این یادداشت آمده است: به محض اینکه زبانه آتش القاعده فروخوابید، داعش متولد شد و به محض اینکه ستاره داعش هم رو به افول گرایید، گروههای دیگری از برادران داعش و القاعده در آسیا، آفریقا، خاورمیانه و غیره ظاهر شدند، گویی طی یک هماهنگی از پیش صورت گرفته، پرچم تروریسم از قبلی به بعدی تحویل داده میشود.
العهد نوشت: هنگامی که «ابوبکر البغدادی»، داعش را تاسیس کرد، درابتدا آرزو داشت وارث سازمان القاعده باشد بخصوص از زمان مرگ اسامه بن لادن و اختلافهایی که درباره ایمن الظواهری شخصیت جانشین وی پدید آمد و ارکان این گروه را کاملا متزلزل کرد.
این وبگاه خبری افزود: حالا با افول چشمگیر داعش این سوال اساسی درباره چگونگی و زمان و مکان ظهور گروهی جانشین داعش مطرح میشود و اینکه آیا ممکن است که شاخه داعش در لیبی نامزد اصلی برای جانشینی آن باشد؟
العهد آورده است: این احتمال وجود دارد که آنچه بر سر القاعده آمد بر سر داعش هم بیاید به این معنی که پس از سقوط خلافت ادعایی داعش شاخههای آن رشد کنند و پراکنده شدن شاخههای بسیاری از داعش در سراسر جهان نشان میدهد رقبای اندکی برای جایگزینی داعش وجود ندارند.
این وبگاه خبری افزود: شکی نیست، عوامل متعددی وجود دارد که سبب ایجاد یک شاخه جدید «داعش» می شود، از جمله ضعف نسبی نیروهای امنیتی در منطقه ای که در آن تروریسم فعالیت میکند، بنابراین تشخیص این که کدام یک از شاخههای فرعی داعش، میتواند تهدید اصلی آتی باشد، دشوار است.
العهد نوشت: سنجش میزان تهدید، به درک واقعی ظرفیت و توانمندی شاخه های داعش، همچنین میزان دسترسی آنها به پناهگاههای امن و همچنین میزان سهولت نسبی آنها برای پر کردن مجدد منابع خود نیاز دارد.
نویسنده آورده است: سازمان القاعده یک دهه پس از آنکه از افغانستان اخراج شد، در شبهجزیره عربستان ظهور پیدا کرد و به این ترتیب القاعده در شبه جزیره عربستان پس از ادغام شبکههای القاعده در عربستان سعودی و یمن در سال 2009 شکل گرفت.
«چند سال بعد، ناصر الوحیشی، رهبر القاعده در شبه جزیره عربستان با ارتقای پله به پله مناصب خود، نامزد برجسته جانشینی بن لادن بود، اما الظواهری با کمک شاخه مصری القاعده گوی سبقت را برای تسلط بر این گروه ربود، القاعده در شبه جزیره عربستان، روابط اعضا با فرماندهی این سازمان را ابزاری برای سربازگیری بکارگرفته بود تا جهادیها را برای پیوستن به صفوف آن راضی کند.
القاعده در شبه جزیره عربستان توانست حملات متعددی علیه شرکتهای هدف آمریکایی را فرماندهی کند.
از جنبههای مهم موفقیت القاعده در شبه جزیره عربستان تکامل مستمر تبلیغات جهادی و ارتباطات رسانهای بود و این مساله تا حد زیادی به ظهور «انور العولقی»، شیخ یمنی در آمریکا برمیگردد که در سال 2011 در یمن کشته شد و ارتباطات جهانی بین اعضای القاعده در شبه جزیره عربستان را توسعه داد.
برای مثال، «نضال حسن» یک روانپزشک ارتش آمریکا و از پیروان العولقی بود که در سال 2009 ، 13 نظامی آمریکایی را در پایگاه فورت هود در ایالت تگزاس به ضرب گلوله به قتل رساند. حسن بیش از یک سال قبل از حمله به سربازان آمریکایی به طور مداوم از طریق ایمیل با العولقی در ارتباط بوده است.
بسیاری از عوامل حملات تروریستی در خاک آمریکا نظیر انفجارهای ماراتن بوستون در سال 2013، تیراندازی ۲۰۱۵ سن برناردینو و عوامل حملات نیویورک و نیوجرسی همگی تحت تاثیر تبلیغات جهادی العولقی قرار گرفته بودند.
بی تردید سازمان القاعده در شبه جزیره عربستان بیشترین مسئولیت در ایجاد توازن بین اهداف بومی و جهانی داشته است و بیشتر از دیگر شاخههای القاعده فعالیت داشت و همین امر تلاشهای جدی داعش برای ورود به این عرصه را توجیه میکند القاعده در شبه جزیره عربستان در قبال مسائل مورد اهمیت ساکنان بومی از جمله پیچیدگیهای قبیله ای در یمن همچنان حساس است و تا حدی به این بازمیگردد که القاعده درباره اهمیت دهی به هویتهای قومی آموزش دیده است.
در یمن القاعده روابط خود با قبایل محلی حفظ کرده است و در مناطق تحت سیطره خود انعطاف قابل توجهی در اعمال آنچه شریعت اسلامی میخواند نشان میدهد این گروه همچنین روابط محکم و فزاینده ای با آنچه جنش الشباب در سومالی خوانده میشود حفظ کرده است و قبلا هم رابطه بین الشباب و القاعده در مغرب اسلامی بوده است.
العهد آورده است: بر اساس آنچه در بالا گفته شد میتوانیم بگوییم این عوامل میتواند به درک شرایطی که به موفقیت القاعده در شبه جزیره عربستان منجر شد کمک کند و البته همین شرایط میتواند به شکل خطرناکی داعش را هم مثل القاعده کند.
این وبگاه خبری افزود: هنگامی که القاعده در شبه جزیره عربستان شکل گرفت این گروه از وضعیت جنگ داخلی در یمن استفاده کرده و مناطق گسترده ای از این کشور را که تحت کنترل دولت یمن نبود برای آموزش، ساماندهی و انجام حملات تروریستی علیه غرب بکار گرفت.
العهد نوشت: امروز لیبی عرصه ای شبیه عرصه یمن دارد که زمینه ظهور القاعده در شبه جزیره عربستان را بین سال های 2009 تا 2015 فراهم کرد.
این وبگاه خبری ادامه داد: بنابراین لیبی میتواند خطرناک ترین پناهگاه داعش در آینده نزدیک باشد چون این منطقه مملو از سلاح است و در عین حال نقطه ای محوری و در چهار راه عبور این گروههای تروریستی از طیفهای مختلف قراردارد یعنی کانال عبور از جنوب به سمت نیجر، نیجریه و الجزایر محسوب میشود.
العهد آورده است: با وجود اینکه شمار تروریستهای مرتبط با داعش در لیبی صدها نفر تخمین زده می شود اما شاخه داعش در لیبی با دو عملیات خارجی اصلی در ارتباط است و در محدود کردن حملات به خاک اروپاییها موفق عمل کرده است، از جمله حمله کامیونی 2016 بازار کریسمس برلین و بمب گذاری 2017 منچستر آرنا این گروه همچنین حملاتی منطقه ای نظیر حمله به موزه ملی باردو وحملات سوسه تونش را هم کلید زد.
به عقیده نویسنده نگران کنندهتر این است که سازمان داعش در لیبی متشکل از نهادهای تخصصی است، از جمله «تیپ صحرا» و «دفتر مرزها و مهاجرت» که مسئول عملیات خارجی، تدارکات و استخدام است.
العهد نوشت: علی رغم همه موارد فوق، احتمال دارد که داعش یک عرصه مرکزی را برای فعالیت خود مد نظر نگیرد، اما در کار خود بر احیا و فعال سازی شاخهها متمرکز شود، تا هر گونه فعالیتی از سوی هرطرفی که به دنبال هدف گرفتن آن است، متلاشی کند، چیزی که ما آن را پیشتر استراتژی چند بازویی خواندیم.