گروه سیاسی-فرشاد مهدی پورعضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، مدیرمسئول روزنامه صبح نو و با بیان اینکه جریانهای سوم در سپهر سیاسی ایران هیچ گاه موفق نبوده اند گفت: سابقه تاریخی ایران از زمان مشروطه تا عصر انقلاب اسلامی بیانگر آن است که هیچ گاه بیش ازدو جریان سیاسی نمی توانستند در کشور حاکم باشند. به گزارش افکارنیوز، در واقع همه فضاها به صورت ایجاد یک دو قطبی مثبت درچارچوب حرکت نظام سیاسی حاکم حرکت کرده اند, به این معنا که به جریان سوم اجازه تولد داده نشده است.
وی دراین باره افزود: هر چند جریانات سوم متعددی در مشروطه, دوره پهلوی و عصر انقلاب اسلامی به وجود آمدند اما تمامی آنها با شکست مواجه شدند. جریان نواصولگرایی بی شک جریان سومی نیست بلکه زاییده جریان اصولگرایی است.
این کارشناس سیاسی و پژوهشگر فرهنگی با بیان اینکه جریان اصولگرایی در یک دهه پیش قادر به فراهم کردن الزامات مورد نیاز نبوده گفت: با اینکه جریان اصولگرایی به صورت یک دهه در انتخابات با شکست مواجه شده این سوال مطرح می شود که چرا جریان نواصولگرایی درون اصولگرایی است؟ اگر حضور مردم را در مشارکت های سیاسی از قبیل انتخابات ها مظهر مردمسالاری عنوان کنیم, این موضوع بیانگر اقبالی است که مردم به جریان سیاسی پیروز دارند چرا که قطع به یقین به قابلیت ها و توانایی هایش رای می دهند. بنده با یقین کامل معتقدم جریان اصولگرا نسبت به جریان رقیب از سلامت , توانمندی و مزیت های بالایی برخوردار است, اما این تایید الزاما به معنای رای آوری و مورد توجه مردم قرارگرفتن نیست. برای اینکه جریانی مورد توجه مردم قرار بگیرد ایجاد تمهیدات و فراهم کردن لوازمی برای آن بسیار ضروری است. متاسفانه جریان اصولگرایی در حدود یک دهه نشان داده قادر به فراهم کردن الزامات و تمهیدات مورد نیاز نیست.
فرشاد مهدی پورعضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تاکید بر لزوم پوست اندازی جریان اصولگرایی گفت : با توجه به اینکه جریان اصولگرایی در بیش از یک دهه گذشته ازدل یک جریان سنتی به نام راست متولد شد, یعنی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ما جریانی به نام اصولگرا نداشتیم پس این جریان به صورت طبیعی نتیجه زایش های حامی انقلاب است که زمانی اصولگرایی نام گرفت واینک می تواند نواصولگرایی عنوان شود. با این مقدمه به ما یادآوری می کند اصولگرایی باید به دنبال تغییر و تحول در کالبد خود باشد تا در گفتار، کردار و عوامل انسانی از گردانندگان تا هواداران و عناصر ایجاد کننده تغییراتی ایجاد کند؛ با این حساب می توان به این چشم انداز امیدوار بود که جریان نواصولگرایی قادر به جذب اکثریت مردم خواهد بود و هم می تواند از دستاوردهای انقلاب اسلامی پاسداری کند. بنابراین نواصولگرایی به دنبال یک پوست اندازی در عرصه سیاسی کشور است چرا که ضرورت آن را درعرصه فعل وعمل سیاست کشور احساس کرده است.
وی با تاکید براینکه همه اصولگرایان قائل به رد شدن از وضعیت سیاسی جریان خود هستند تاکید کرد: تقریبا هیچ کدام از ارکان واجزای اصولگرایی که حتی ممکن است دید خوبی به نواصولگرایی نشان ندهند نمی توانند این واقعیت را انکار کنند که وضعیت ممکن بیش از این نمی تواند تداوم بیابد. بی شک هیچ یک از نیروهای اصولگرا قائل به تداوم وضعیت موجود با عدم رفع اشکالاتی نیستند که تا کنون فقط آسیب زا بوده است. همه اصولگرایان به این موضوع قائل هستند که اشکالاتی اساسی وجود دارد بنابراین نیازمند ایجاد تحول درونی ،احیا, بازسازی و اماده سازی خود هستند. بحث نواصولگرایی زمانی مطرح شد که موقع برگزاری یا در آستانه انتخاباتی نبودیم, بنابراین با توجه به اینکه تا انتخابات آتی فرصت قابل توجهی وجود دارد می توان از ظرفیت ها و فرصت های فراوان همراهی پیش رو بهره مند شد.
فرشاد مهدی پور کارشناس رسانه با تاکید براینکه نواصولگرایی لزوما اجماع با اصولگرایان را دنبال نمی کند دراین باره گفت: هر چند که وحدت نظر و عمل در دل یک جریان سیاسی همسو خوب است اما درنهایت طبیعت امر سیاسی و اجتماعی به گونه ای است که اگر اجماعی نیز نباشد مسیرش را طی می کند. جریان نواصولگرایی به صورت صد درصد نیازمند اجماع اصولگرایی نیست. درواقع هنگامی که در لغت درباره گفتمان سخن می گوییم, غلبه و پذیرش گفتمان مورد توجه قرار می گیرد و هر موضوعی در شبه گفتمان یا شبه جریان به حاشیه رانده می شود، بنابراین به صورت ابتدا به ساکن نیازمند ایجاد اجماع نیستیم.
وی دراین باره افزود: همین که امروز هیچ کسی از وضعیت کنونی اصولگرایی در جریان اصولگرا حمایت نمی کند، هر چند واژه نواصولگرایی را به کار نمی برند اما همه آنها با این محتوا همراهی دارند که ما نیازمند درک متفاوتی از زندگی مردم وایجاد رابطه های جدید برای تقویت بنیه انقلاب اسلامی هستیم. به نظر نمی رسد هیچ فردی درون جریان اصولگرا براین محور تردیدی داشته باشد.
مهدی پور خاطر نشان کرد: سال گذشته که موضوع تغییر روشها و تفاوت برخورد با مردم و ایجاد اعتماد دوباره به جریان اصولگرایی مطرح شد اسامی که برای این موضوع مطرح شد در قالب هایی چون اصولگرایی نوین یا اصولگرایی تازه مطرح شد. شاید فرد دیگری با کلید واژه دیگری همین مفهوم را تکرار کند، بنابراین کسی با اصل این موضوع مخالفتی ندارد که ما نیازمند تغییرات هستیم,اسم تغییر ایجاد شده به جای اصولگرایی نوین, نواصولگرایی شده است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت: بی شک در اینکه اسم این جریان چیست نباید اختلاف نظری باشد اما اگر فردی یا گروهی درون جریان اصولگرا به این موضوع اشاره می کند که اولویت های دیگری داریم هیچ منعی برای بحث و گفتگو وجود ندارد, چرا که برای رسیدن به تفاهم نیازمند بحث و گفتگو هستیم, اما در عین حال نیازمند اجماع نیستیم. اصل درک مشترک است، اگر درک مشترکی وجود داشته باشد اجماع خود به خود حاصل می شود پس دراین مرحله دغدغه ایجاد اجماع وجود ندارد. اصلی ترین نیاز ما دراین مرحله شناسایی کنش هاست تا بتوان بدنه هواداری را تقویت نمود و در نهایت سید رای خود را بازتاب داد, هر چند که لازمه تحقق همه موارد ذکر شده حرکت سریع به سمت چشم اندازها و اهداف است.
وی موضوعات مورد نظر جریان نواصولگرایی را اینگونه تبیین نمود: اولین موضوع مورد تاکید نواصولگرایی شناخت مسائل کشور و قبول آن است. متاسفانه در اکثر اوقات با تردید و ابهام به وجود مسائل و چالشها ومشکلات نگاه می کنیم در حالی که مشکلات فزاینده ای وجود دارد. متاسفانه در اکثر اوقات درباره صورت بندی نهایی مساله نیز با هم اختلاف نظرهای جدی داریم, پس بحث مهمی که باید مورد بازنگری وتوجه فراوان قرار بگیرد موضوع توافق بر سر وجود مشکلات و بازشناسی و قائل بودن به وجود مسائل چالشی در کشور است.
وی دراین باره افزود: از جمله موضوعاتی که اصولگرایان همواره با آن مواجه بوده اند شکست در انتخابات است. بی شک ارائه تحلیل در خصوص دلایل شکست در انتخابات و پیروزی رقیب بسیار حائز اهمیت است. بنده معتقدم اگر تحلیل هایی ارائه شود حتما از دل آنها می توان به تحلیل های درست رسید چرا که در عالم واقع گزاره صادق در کنار صدها گزاره کذب قرار می گیرد. شناخت گذاره صادق طی مکانیزمی هنر ماست چرا که براساس آن مکانیزم می توانیم تصمیم گیریهای قابل قبولی داشته باشیم. بی شک مکانیزم مورد نظر از امام خمینی (ره) به عنوان بنیان گذار انقلاب اسلامی به ما آموخته شده و مقام معظم رهبری نیز آن را تداوم داده اند و آن چیزی نیست غیر از توجه به سه عنصر عدالت عقلانیت و معنویت.
این کارشناس سیاسی و رسانه با تاکید بر مساله شناسی و ارائه راهکار عنوان نمود: سه عنصر بنیادینی که پایه های انقلاب اسلامی را ایجاد کرد ومی تواند تضمین بقای نظام جمهوری اسلامی ایران باشد. اگر تحلیل و داده ای داریم ومایل به شناسایی مساله ای هستیم لازم است نسبت خود را با عدالت، عقلانیت و معنویت بسنجیم و به دنبال دست یابی به آن باشیم. اگر موضوعی تنها جنبه عدالت داشت و عقلانیت و معنویت در آن وجود نداشت, کما اینکه در چندسال پیش با دولتی مواجه بودیم که بر وجود عقلانیت وعدالت اجتماعی بسیار تاکید داشت اما متاسفانه مشاهده کردیم علی رغم شعارها عقلانیت سیاسی به وضوح کاهش پیدا کرده وبه معنویت هم کم توجهی می شود. در چنین زمانی باید مساله شناسایی و راهکارهایی ارائه شوود. گفتگو درباره راهکارها موضوع بسیار مهمی است، محدود کردن راه حل ها معقول وبه صلاح نیست.
فرشاد مهدی پور با اشاره به ظرفیت های قابل توجه کشور گفت: بی شک درایرانی با وسعت فراوان و نیروی انسانی خردمند و تحصیل کرده مساله ی حل نشدنی وجود ندارد. تقریبا همه آدمهای منصف معتقدند ایران هیچ مساله لاینحلی در داخل خود ندارد کشوری که پانزده همسایه دارد، با دسترسی به آبهای آزاد, کشوری که محدودیتی برای توسعه روابط خود ندارد با ظرفیت های بسیار فراوان هیچ گاه به بن بست نمی رسد.
وی افزود: اصلی ترین اولویت ما در حال حاضر که جریان نواصولگرایی نیز بر آن تاکید دارد شناسایی راهکارها برای حل مشکلات است. مسلما همه موضوعات چالشی امروز اقتصاد ما از ارز ودلار تا نقدینگی و ...همه وهمه راهکار دارد همانگونه که آقای دکتر قالیباف در متن تفصیلی که متاسفانه به صورت جدی به آن ورود نشد به ارائه راهکارهای حل مسائل با ایده های قابل تامل اشاره داشتند. ایده های عملیاتی و کاربردی که می تواند در بازه زمانی کوتاهی اجرا شود و نتایج مطلوبی برای کشوربه دنبال داشته باشد. بی شک نواصولگرایی به دنبال شناخت مساله ویافتن راه حل با توجه به گستردگی منابعی است که در اختیار داریم.در چنین مرحله ای است که حرف نو جایش را در افکار عمومی باز می کند و می تواند به توسعه جایگاهش در افکار عمومی نزدیک شود تا بسیاری از مسائل و مشکلات جامعه را حل نماید.