روزنامه شرق نوشت،دو سال قبل زنی جوان به اتفاق پدرومادرش به پلیس مراجعه کرد و گفت سه جوان او را مورد آزار جنسی قرار دادهاند. این زن گفت: من در رستورانی کار میکردم و صندوقدار بودم. آخر شب بود که از رستوران خارج شدم، منتظر یکی از همکارانم بودم که من را برساند اما سه جوان آمدند و خود را مامور بسیج معرفی کردند و گفتند چون بدحجاب هستی باید با ما بیایی.
من هم سوار ماشین شدم و در راه به پدرو مادرم خبر دادم دست ماموران بسیج هستم. این زن گفت: آنها من را سه روز در خانه‌ای نگه داشتند و مورد آزار جنسی قرار دادند و بعد از آن رهایم کردند.
آنها وقتی که می‌خواستند من را رها کنند، کارت عابربانکم را که مبلغ ۷۰۰ هزار تومان در آن پول بود، گوشی موبایلم و نیز چند قطعه طلا که همراه داشتم از من سرقت کردند.


با شکایت این زن تحقیقات برای بازداشت متهمان آغاز شد. در حالی‌که به نظر می‌رسید هیچ سرنخی وجود ندارد، به پلیس خبر رسید چند جوان، خیابانی را در اسلامشهر بسته‌اند و از مردم زورگیری می‌کنند. وقتی ماموران به محل رسیدند، متهمان فرار کردند. آنها علاوه بر زورگیری به کانکس پلیس هم حمله کرده‌ بودند. ماموران با انجام تحقیقات موفق شدند متهمان را به نام‌های نادر، داوود و نیما بازداشت کنند.

وقتی متهمان دستگیر شدند، مشخص شد آنها همان‌ سه جوانی هستند که زن صندوقدار را مورد آزار قرار داده‌اند. متهمان در اعترافات خود گفتند شاکی را با خودرو سرقتی که نادر آن را زورگیری کرده بود با جعل عنوان مامور بسیج ربودند و مورد تجاوز قرار دادند. این پرونده درخصوص اتهام تجاوز به عنف به شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان همچنان در دادگاه به داشتن رابطه با زن جوان اعتراف کردند اما این بار مدعی شدند این زن خودش راضی بود. در حالی‌که متهمان در پرونده زورگیری به حبس طولانی‌مدت محکوم شده بودند، در شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان تهران هم با توجه به آدم‌ربایی و سرقت به ۱۲ سال حبس و رد مال و شلاق و درخصوص تجاوز به عنف هر سه به اعدام محکوم شدند.

وقتی این حکم در زندان به متهمان ابلاغ شد، نادر متهم ردیف اول خود را حلق‌آویز کرد و جانش را از دست داد، اما دو متهم دیگر به رای صادره اعتراض کردند و حکم نقض شد. روز گذشته هیات قضات شعبه ۷۱ دادگاه کیفری ‌استان تهران برای محاکمه دو متهم تشکیل جلسه دادند.

در ابتدای جلسه محاکمه عطار نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد. او گفت: دو متهم حاضر در دادگاه علاوه بر اوباشی‌گری که در اسلامشهر مرتکب شده، زن جوانی را ربوده و مورد آزار قرار داده‌اند. آنها درخصوص تجاوز به عنف به اعدام و به دلیل آدم‌ربایی و سرقت به ۱۲ سال حبس محکوم شدند اما دیوان عالی کشور درخصوص تجاوز به عنف رای را نقض کرده که رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه کیفری‌ است و من به عنوان نماینده دادستان تهران نمی‌توانم در مورد آن اظهارنظر کنم اما درخصوص اظهارنظر دیوان عالی کشور درخصوص آدم‌ربایی و سرقت باید بگویم دیوان مجازات را کم دانسته و درخواست مجازات شدیدتر کرده است. بنابراین من هم به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را دارم.

با توجه به اینکه شاکی پرونده در دادگاه حاضر نشده بود، داوود –یکی از متهمان - به جایگاه فراخوانده شد. او گفت: من اتهامم را قبول ندارم. ما زن جوان را سوار کردیم آنها داشتند در مورد مردی به نام امیر حرف می‌زدند و قرار بود ما امیر را که زن جوان را اذیت می‌کند بزنیم. او را به خانه‌ای بردیم و در آنجا هم هیچ‌کاری نکردیم بعد از دو روز هم این زن را رها کردیم.

در این هنگام قاضی گفت: اگر شما این زن را نربودید چه دلیلی داشت او علیه شما شکایت کند؛ ضمن اینکه اگر گفته‌های شما درست است چرا اموالش را سرقت کردید. شما آن زن را به زور سوار ماشین کردید و در دادسرا هم به همه کارهایی که کرده‌ بودید، اعتراف کردید. متهم جواب داد: من این حرف‌ها را قبول ندارم. ما تحت فشار بودیم. پول زن جوان را هم نمی‌دانم چه کسی دزدیده شاید نادر این کار را انجام داده.

قاضی عزیز محمدی، رییس دادگاه در این هنگام گفته‌های متهم در شعبه ۷۷ را خواند و گفت: تو اعتراف کردی که با این زن رابطه داشتی و بارها او را مورد آزار قرار دادی، اما متهم این اعترافاتش را هم رد کرد.

سپس نیما متهم ردیف دوم، اعترافاتش را در همه مراحل دادرسی پس گرفت و گفت: من نه کسی را ربودم و نه در سرقتی نقش داشتم، به کسی هم تجاوز نکردم هرچه در دادسرا و در دادگاه گفتهام دروغ است. من حتی در حمله به مردم در اسلامشهر هم نقشی نداشتم. همه این کارها را نادر کرد و بعد هم خودش را کشت و ما را به دردسر انداخت. سپس وکلای متهمان در جایگاه حاضر شدند و از موکلان خود دفاع کردند. بنابراین گزارش، بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.