تابستانسال۹۳ مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک پسر جوانی به نام بهرام در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان داد پسر جوان در حادثه تصادف با راننده یک خودروی پراید درگیر و بعد از جراحت به بیمارستان منتقل شدهاست. همچنین در ادامه بررسیها مشخص شد بهرام بعد از سرمی که به او وصل میکنند مرخص شده و به خانه میرود، اما دوباره او بدحال شد و بار دیگر وی را به بیمارستان منتقل میکنند. در مراجعه دوباره بهرام بود که پزشکان متوجه شکستگی جمجه او میشوند، اما تلاش آنها نتیجهای نمیدهد و پسر جوان فوت میکند.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات برای دستگیری عامل حادثه آغاز شد تا اینکه یکی از شاهدان حادثه به پلیس گفت: «مقتول سوار خودرویاش بود که ناگهان با خودروی پراید دیگری مواجه شد. دو راننده وقتی پیاده شدند با هم کلکل کردند و مقتول در حالیکه به شدت عصبانی بود به سمت دیگر راننده پراید رفت و با هم درگیر شدند. در آن درگیری مقتول به کاپوت پراید کوبید و میخواست آنرا متوقف کند، اما راننده پراید حرکت کرد که باعث شد مقتول به زمین بیفتد و دچار ضربه مغزی شود.»
با توضیحات شاهد حادثه، راننده پراید به نام یونس شناسایی و بازداشت شد، اما وی قتل را انکار کرد و در توضیح به مأموران گفت: «من گواهینامه نداشتم. روز حادثه در خیابان خانیآباد با خودروی پراید در حال رانندگی بودم که بهرام با خودروی پرایدش سد راهم شد. او حالت عادی نداشت به همین دلیل سعی کردم با او درگیر نشوم، اما او دست بردار نبود و فحاشی میکرد.»
متهم در ادامه گفت: «به خاطر نداشتن گواهینامه عجله داشتم و میخواستم محل را ترک کنم، اما بهرام در حالیکه چاقو دستش بود خودش را روی ماشین انداخت. آنجا بود که حرکت کردم، اما سرعتم زیاد نبود، ولی بهرام حالت عادی نداشت به همین دلیل از روی کاپوت ماشین به پایین پرت شد. فکر کردم او بلند شده و حالش خوب است، اما فردای آن روز فهمیدم او فوت کردهاست و باید خودم را به پلیس معرفی کنم.»
با اقرارهای متهم و بازسازی صحنه جرم وی روانه زندان شد و پرونده برای رسیدگی به یکی از شعبات دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم سه بار در شعبات مختلف محاکمه شد و در همه دفاعیات خود گفت: اگر از ماشین پیاده میشدم بهرام مرا میکشت. وی بنا به درخواست اولیایدم سه بار به قصاص محکوم شد، اما حکم صادره هر بار در دیوان عالی کشور از سوی قضات آن نقض و به شعبه همعرض فرستاده شد.
به این ترتیب متهم صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی پای میز محاکمه ایستاد. او بعد از درخواست قصاص از سوی اولیایدم در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید قصد کشتن مقتول را نداشتم. او روی ماشین افتاده بود و در حالیکه دست به چاقو شده بود قصد کشتن مرا داشت. چارهای جز فرار نداشتم وگرنه کشته میشدم.»
در پایان هیئت قضایی بنا به شواهد و مدارک موجود بعد از شور متهم را از قتل عمدی تبرئه کرد.