بدون تردید یکی از معضلات اساسی ایران اسلامی در طول سالیان و دهه های گذشته معطوف به حوزه اقتصادی می شود،به واقع علی رغم توفیقات و دستاوردهای بسیار در عرصه های نظامی،سیاسی،فرهنگی،ضریب موفقیت های اقتصادی کشور آنچنان که باید چشمگیر و برجسته به نظر نمی رسد.
اگر واقع بینانه به موضوع بنگریم این موضوع مبرهن خواهد شد که بسیاری از نارسایی ها و مشکلات فعلی کشور(فارغ از تمامی دستاوردهای حاصل شده در طول چهار دهه گذشته که نمی توان آن را نادیده انگاشت) ریشه در مسائل اقتصادی دارد.
انکار تاثیر مسائل اقتصادی بر بسیاری از تشنج های درون خانوادگی،عصبانیت های مردم،بالاگرفتن ضریب طلاق،تاخیر در ازدواج،افزایش ناهنجاری های اقتصادی و حتی ظهور و بروز برخی از مشکلات امنیتی،ساده اندیشی و برخورد سطحی با مسائل به نظر می رسد و در واقع امر یکی از نشانه ها و شاخص های یک فرد یا گروه انقلابی و ارزشی در شرایط فعلی کشور و جامعه،معطوف به این امر می شود که دوستداران نظام و انقلاب و کشور از هیچ کوششی برای حصول توفیقات فزاینده تر اقتصادی دریغ نکنند و تمامی گروه هایی که دل در گروی نظام مقدسی جمهوری اسلامی ایران دارند باید به این واقعیت پی برده باشند که امروز دشمن با کلید زدن جنگ اقتصادی در صدد ناکارآمد نشان دادن نظام و ایجاد شکاف میان حاکمیت و ملت است و به تبع در چنین شرایطی،پیاده سازی و اتخاذ تدابیر هوشمندانه و هدفمند اقتصادی از نیازهای جدی کشور و جامعه محسوب می شود.
البته نمی توان این واقعیت را از نظر دور داشت که در طول سالیان و دهه های گذشته،بسیاری از مسئولان با عزمی جدی و همتی عالی زمامدار امور مربوط و دستگاه ها و نهادهای اقتصادی شده اند و به موازات آن تلاش ها و طرح های بسیاری را نیز در دستور کار قرار داده اند،اما متاسفانه به همان میزان نیز کم نبوده،ایده ها و طرح هایی که با شکست و انسداد مواجه شده اند،حال این سئوال به ذهن متبادر می شود که چرا با وجود تلاش ها و دستور کارهای تعریف شده بسیار،اقدامات انجام شده آنچنان که باید منتج به نتیجه شایسته و مطلوب نشده است.
در این خصوص برخی از کارشناسان و صاحب نظران اقتصادی مشکل و ریشه اصلی بسیاری از نارسایی های اقتصادی را در نفت جستجو می کنند.
نفت ما را دچار ساده اندیشی کرده است
چندی پیش،جعفر خیرخواهان،کارشناس مسائل اقتصادی در گفت و گو با رسانه ها در این ارتباط (مصائب نفت برای اقتصاد کشور )مطرح کرد:منابع سرشار نفت در کشورمان نه تنها باعث توفیق نشده،بلکه منجر به تحمیل ضرر و زیان های بسیار نیز شده است.
به زعم وی،نفت ما را دچار ساده اندیشی کرده است،زیرا ناگهان شاهد حجم عظیمی از درآمدها هستیم که زحمت و تلاش چندانی برای آن لحاظ نکرده ایم و این امر ما را دچار نوعی ساده اندیشی کرده و بعضا گمان می کنیم بسیاری از مشکلات با نفت و فروش آن حل و فصل می شود که این ذهنیت و تصوری اشتباه و ناصحیح است.
این کارشناس مسائل اقتصادی در ادامه می گوید:موضوع فوق(اقتصاد نفتی)به تدریج باعث نوعی از تن پروری و تنبلی نیز شده زیرا با فروش نفت،بسیاری از هزینه های مورد نیاز کشور تامین می شود و این مساله به مانعی در برابر فرهنگ تلاش وکوشش شده و بعضا این روحیه در میان گروه های اجتماعی نیز نفوذ و رسوخ پیدا کرده و به تبع کمتر شاهد ظهور و بروز خلاقیت در فعالیت های خود هستیم(که البته طرح این موضوع به معنای عام بودن موضوع و غیر قابل استثناء بودن آن نیست.)
وی معتقد است:ایجاد شکاف و فاصله طبقاتی یکی دیگر از پیامدهای اقتصادیِ وابسته به هیولای نفتی است زیرا برخی با دستیابی به رانت و درآمدهای بالای نفتی از حیث اقتصادی،توانمند می شوند اما بخشی از جامعه فاقد چنین امتیازاتی است و همین شکاف و فاصله منجر به ظهور و بروز مشکلات اجتماعی و خشم و غضب های فروخورده می شود.
خیرخواهان گفت:غفلت از مالیات ستانی برای اداره کشور(که البته در طول سالیان اخیر گام هایی در جهت اصلاح آن برداشته شده)و بروز پدیده ای تحت عنوان فرارهای مالیاتی از دیگر تبعات مخرب اقتصاد نفتی است که هزینه های سنگینی را به مردم و کشور تحمیل می کند.
نروژ،الگویی مناسب برای کشورهایی که از موهبت خدادادی نفت برخوردارند
نظریه نفت،عامل و دلیل اصلی مشکلات اقتصادی ایران از موضوعاتی است که بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران اقتصادی بر روی آن اتفاق نظر دارند اما در نقطه مقابل هستند افرادی که برای نقض و رد این نظریه،به کشورهایی همچون نروژ اشاره می کنند که با وجود برخورداری از منابع نفتی از حیث اقتصادی از شرایط و وضعیت بسیار مناسبی برخوردار است.
در واقع طرح مثال نروژ تصدیق کننده خطا و اشتباه در این نظریه نیست و به تعبیری باید اینچنین مطرح کرد که نروژ از کشورهایی است که با وجود برخورداری از چنین موهبت الهی،هیچگاه بند ناف اقتصاد خود را به نفت گره نزد و با تکیه بردیگر توانمندی های خود،از نفت به عنوان پشتوانه ای برای اقتصاد خود بهره برداری کرد و همچنان این پشتوانه را در سبد فروش و مصرف بی رویه و افسار گسیخته قرار نداده است.
خیرخواهان(کارشناس مسائل اقتصادی)در این خصوص می گوید:نروژی ها زمانی که متوجه شدند از نعمت نفت برخوردار هستند تا مدتی به تحقیق و بررسی مبادرت ورزیدند که چگونه از این فرصت به بهترین نحو ممکن بهره برداری کنند و متعاقبا مقرر گردید صندوقی تاسیس شود تا پول نفت برای نسل های آینده،ذخیره سازی شود و در حال حاضر سرمایه موجود این صندوق بیش از هزار میلیارد دلار برآوُرد می شود.
وقتی طلای سیاه به بلای سیاه مبدل می شود
طَیِب نیا،وزیر سابق اقتصاد و دارایی کشور،چندی پیش در نشست شورای گفت و گوی دولت و بخش خصوصی با اشاره به مشکل دولتی بودن اقتصاد کشور،نفتی بودن آن را نیز دلیل دیگری بر ظهور و بروز نارسایی های اقتصادی دانست.
وی در جلسه مذکور گفت:نفت نعمت الهی است اما به بلای سیاه و نکبت(برای برخی کشورها) تبدیل شده و در واقِعِ اَمر، نفت یک دارایی است نه سرمایه و می باید با فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی وابستگی بودجه کشور به نفت به تدریج صفر شود تا از طریق صندوق توسعه ملی،صَرف توسعه و سرمایه گذاری در کشور شود.
وزیر سابق اقتصاد در آن مقطع مطرح کرد:تکیه به درآمدهای نفتی یکی از مجاری آسیب پذیر اقتصاد ایران است و صادرات بالای نفت باعث ایجاد مشکلاتی در مسیر توسعه صادرات غیر نفتی شده و باید با اتخاذ تدابیر مناسب و توجه به بخش تولید در صدد توسعه صادرات غیر نفتی و اتکای به تولید مطلوب و سازنده برای درآمدزایی بود.
با مطالعه سیر پیشرفت بسیاری از کشورهای توسعه یافته همچون آلمان،فرانسه،ژاپن،سنگاپور، ترکیه کره جنوبی و ...که چندی پیش در قالب سلسه گزارشاتی به آن پرداخته شد این واقعیت مبرهن و هویدا می شود که بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان از این نعمت خدادادی محروم هستند و با تکیه بر تولید،برنامه ریزی برای توسعه گردشگری و صادرات محصولات غیر نفتیِ با ارزش افزوده بالا به جایگاه های برتر اقتصادی دنیا دست یافته اند و این الگویی است که می باید در چارچوب و قالب سیاست های اقتصاد مقاومتی در ایران اسلامی نیز،با جدیت،قاطعیت و استمرار تلاش ها ، پیگیری و اجرایی شود در غیر اینصورت طلای سیاه موجود در ایران،همچنان به مثابه بلایی سیاه و ویران کننده ، اقتصاد کشور را نابود خواهد کرد.