به گزارش فارس از شرق استان تهران، اهالی پایتخت، دیگر نقاط استان تهران و در سایه ایجاد امکانات جدید رسانهای دیجیتالی، سایر نواحی کشور به طور معمول عصرانههای هر روز خود را در انتظار مشاهده یکی از پرسابقهترین برنامههای شبکه استان تهران در مقابل جعبه جادویی تلویزیون مینشینند.
برنامهای که در سالیان اخیر میهمان نامآشنای محفل گرم خانههای تهرانیها و مملو از بخشهای متنوع و مفید برای اعضای خانوادههای این استان است.
اما چند وقتی است که افزوده شدن بخشی جدید به منوی آشپزخانه " به خانه برمیگردیم "، این برنامه تلویزیونی همیشه مانوس با قشر غالب، کمدرآمد و متوسط جامعه ایرانی را تا حد قابل توجهی به رنگ و بو و زرق و برق سفرههای الوان و رنگارنگ خانههای کاخمانند و قصرنشان متمولان عمدتا بالای شهرنشین پایتخت نزدیک کرده است.
در حالی طبخ انواع و اقسام کبابهای خوش رنگ و لعاب و مملو از گوشت سفید و قرمز ماهی و بره جای خود را در برنامه به خانه برمیگردیم، باز کرده که به واقع آمار تعداد خانوارهایی که میتوانند گوشت کافی خریداری کنند یا میزان اندک مواد پروتئینی گرانبهای تامین شده توسط حقوق کارمندی و کارگری خود را به ریخت و پاشهای سلطنتواری از این دست اختصاص دهند، چندان زیاد نیست.
" رسول "، نام کودکی است که شاید او را در حین فروش گل یا زدن واکس یا تمیز کردن شیشه خودرو و یا به هنگام درخواست برای برداشتن فال حافظ دیده باشید.
تعیین حد و حدود سن و سال رسول و دیگر رسولهای خیابانهای پایتخت زیر چهره سیاه از زنگار خشن روزگار و دودههای اتومبیلهای معابر برای رهگذرانی که اغلب گرفتار مشکلات و گرفتاریهای شخصی خود هستند، شاید کار چندان سادهای نباشد.
در ماههای اخیر انسداد مسیر خانه تا محل کار من به مشغله روزانه رسول تقریبا هفت ساله برای فروش بستهای شکلات تبدیل شده بود و خرید از رسول برای نجات از سماجتش از طرفی و راضی نگه داشتن خواهرزاده شکموی همیشه متوقع از دایی بزرگتر از سویی دیگر همان مثل قدیمی " یک تیر و دو نشان " را به یادم میآورد.
اما عصر یک روز زمستانی و نسبتا سرد، دیگر خبری از رسول چغر برای فروش شکلات نبود و این بار سماجت و کنجکاوی من موجبات یافتن او در مقابل ویترین فروشگاه عرضه لوازم صوتی و تصویری را فراهم ساخت.
چشمان سیاه و درشت رسول در عوض شکار مشتریان همیشگی برای فروش شکلات، دستان آقای مجری داخل شبکه استانی رسانه ملی را جستوجو میکرد که سیخ کبابی بزرگ بر دست از محوطه بیرونی استودیو پخش، راه آشپزخانه برنامه " به خانه برمیگردیم " را طی میکرد.
آشپز گرامی با به به و چه چه از دستپخت خود با به کار بردن مکرر واژه " بینظیر " تعریف و تمجید میکرد و گویی کسی آنجا نیست که سخن شاعر شیرینسخن را که فرمود " مشک آن است که خود ببوید / نه آنکه عطار بگوید " را به وی گوشزد سازد.
سامان امرایی، از اهالی تهران درباره برنامه به خانه برمیگردیم در گفتوگو با خبرنگار فارس در شرق استان تهران اظهار داشت: به خانه برمیگردیم مجموعهای از اطلاعات به روز و مور نیاز را به بینندگان خود ارائه میدهد و من به اتفاق خانواده از طرفداران پر و پا قرص آن بودیم.
وی ادامه داد: اما افزوده شدن بخش طبخ انواع کباب به آشپزخانه این برنامه در ماههای اخیر به دردسر تازه ما با فرزندان برای تهیه این غذاهای گرانقیمت مبدل شد و دستآخر همگی از ادامه مشاهده این برنامه حال دیگر پرخرج صرفنظر کردیم.
سیدقاسم موسوی، از اهالی شهرستان دماوند با انتقاد از افزوده شدن بخش کبابپزی به برنامه به خانه برمیگردیم، اظهار کرد: اگر نام رسانه ملی را بر صدا و سیمای خود نهادهایم، باید آنچه را مورد مطالبه قشر غالب جامعه است، ارائه داد.
او ادامه داد: اما اگر قرار باشد به میل و دلخواه عدهای متمول که با چند پیام کوتاه خواستار طبخ کباب در دورانی که بهای مواد پروتئینی گزاف و خرید پرحجم آن برای همگان ممکن نیست، رفتار شود، بهتر است نام دیگری برای آن انتخاب شود.
موسوی تصریح کرد: شهرستانهای دماوند، فیروزکوه و در کل شرق استان تهران از جمله مناطق محروم دارای مردمی کمبضاعت قلمداد میشود و از این رو، طبخ غذاهای گرانقیمت جز آنکه آب از لب و دهان فرزندان این نواحی آویزان کرده و اندوخته اندک و ماهانه کارگری و کارمندی اولیا را تمام کند، خیر دیگری ندارد.
الناز محبی، از بانوان خانهدار ساکن در پردیس است، وی در خصوص برنامه به خانه برمیگردیم گفت: دستاندرکاران برنامه به خانه برمیگردیم باید درباره ادامه روند طبخ کباب در رسانه ملی تجدید نظر کنند.
وی ادامه داد: مگر چند درصد از جامعه میتوانند با حقوق و مزایای کارگری و کارمندی این حجم از مواد پروتئینی را خریداری کرده و بخش عمدهای از آن را نیز به پخت و پز کباب اختصاص دهند.
به طور معمول ضعفهای ریز و کوچک مجموعههای تلویزیونی تا زمانی که ایرادی بزرگ در آن پدیدار نشود، نهان و دور از چشم باقی میماند.
از این رو، اگر بند و بساط کبابپزی در شبکه تهران راه نمیافتاد، شاید نواقصی همچون تپقهای خانم مجری به هنگام ارائه آخرین اطلاعات مواد خوراکی و ویژگیهای آنها در بخش " اینجا و آنجا "، حضور با تاخیر آقای مجری به هنگام پخش زنده تلویزیونی، کودکی که علیرغم میل باطنی و به اجبار پدر و مادر ملزم به تحمل چند ساعت قرار گرفتن در مقابل دوربین شده و آشپزی که بیوقفه تعریف و تمجید از خود و غذای در حال طبخش را رها نمیکند، در چشم بینندگان جلوهگر نمیشد.
البته نباید در این میان جانب انصاف را نیز رها کرد، مجموعه تصویری به خانه برمیگردیم در ردیف قدیمیترین و مفیدترین برنامههای سیمای استان تهران است و مردم به دیدن چهره بشاش مجریانی که با شور و علاقهای وافر، نشاط و شادی را برای خانههای تهرانیها به ارمغان میآورند، خو گرفتهاند.
علاوه بر این، بیان نکات آموزشی و حائز اهمیتی پیرامون انواع خوراکیهای فصول گوناگون سال، ارائه آخرین تذکرات پزشکی در حوزههای مختلف درمانی، تشریح آخرین یافتههای بشری و فناوریهای روز ایران و جهان از زبان کارشناسان امر و همچنین طبخ غذاهای لذیذ سنتی در برنامه به خانه برمیگردیم، ویژگیهای مثبتی شمرده میشوند که به هیچ عنوان قابل اغماض نیستند.
اما به هر روی شاید لازم باشد با کمی تامل در وضع معیشتی مردم، غذاهایی را بر گود آموزش برنامههای رسانه ملی قرار دهیم که پدران و مادران قشر غالب جامعه قادر به تهیه مواد اولیه آن برای فرزندان خود باشند تا به قول دعای بعد از نماز قدیمیها "اولیا، شرمنده اهل و عیال نشوند".
شناسه خبر:
۷۷۹۹۹
" به خانه برمیگردیم " یا به کاخ؟!
برخی بخشهای یکی از قدیمیترین برنامههای صدا و سیمای استان تهران با وضع موجود غالب جامعه همخوانی ندارد.
۰