یک نامه و چهار نکته

چند روز از ارسال نامه اقتصادی قالیباف به سران قوا، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رؤسای کمیسیون های اقتصادی مجلس می گذرد. خبرساز بودن نامه یک چهره ملی که محتوایش هم ناظر به مشکلات حاد مردم باشد، قابل انتظار بود و عجیب نیست، اما این نامه از چهار منظر دیگر هم قابل بررسی است، ابعادی که شاید کمتر به آن ها پرداخته شده باشد.

1. مسئله اول انگیزه نگارش نامه است. شاید در تصور برخی، سیاست ورزانه تر آن باشد که یک شخصیت ملی که کاندیدای ریاست جمهوری هم بوده، در دوره نداشتن مسئولیت تا حد امکان از نگاه ها دور شود و در هنگامه ضعف و شکست رقیب به لنز دوربین های خبری سلام کند و با انواع مصاحبه و سخنرانی و یادداشت، فشار را بر دولت دو چندان کند؛ اما رویکرد مسئولانه و صحیح، قطعا غیر از این است. مسئول در نظام جمهوری اسلامی باید نسبت به وضعیت مردم و سرنوشت کشور دلسوز باشد، چنان که پدر و مادر نسبت به فرزندشان دلسوزند، به ویژه آن که فرزند در سیلی از مشکلات گرفتار آمده باشد. آتش به اختیاری یعنی آن که هر کسی در هر کجا و با هر ظرفیتی، باری از دوش مردم بردارد و به حل مشکلات کمک کند. گاهی کمک به مردم می تواند گرفتن دست حریف و جلوگیری از آسیب جدی او باشد، چه این که در سایه همدلی و هم افزایی همه نیروهای مؤثر کشور است که کوه یخ مشکلات ذوب می شود.
2. نامه پیشنهادی قالیباف به سران قوا و مسئولان، کاملا اقتصادی و فارغ از هر نوع نگاه سیاسی است و یکی از دلایل عدم انتشار کامل آن – در کنار عدم افشای آسیب های 
نظام اقتصادی برای بیگانگان – دقیقا همین مسئله است که نویسنده نامه در هنگام نگارش، اساسا قصد کنش سیاسی نداشته است. نامه مذکور صرفا نظرات یک مدیر عالی اجرایی نیست، بلکه جمع بندی و ماحصل برنامه های 
اقتصادی یک تیم متشکل از نخبگان و فعالان بازار و بورس و سرمایه است.
شاه بیت نامه نگاه به داخل برای حل مشکلات و محور اصلی آن کنترل نقدینگی افسار گسیخته است؛ شاخصی که در چند سال گذشته 3 برابر شده است.
3. محتوای نامه مؤید این ادعاست که اگرچه راه حل ها و ابزارها جدید شده اند، اما رویکردها، اصول و مبانی همانند گذشته، حول مدیریت جهادی است. ما معتقدیم کشور را می توان با همین ظرفیت های فعلی به خوبی اداره کرد. پیش از این هم گفته ایم که اولویت اول دولتمردان و حاکمان باید معیشت طبقات فرودست و ضعیف باشد. ما به این فرمایش رهبری معظم انقلاب عمیقا باور داریم که «باید وضعیت کشور به جایی برسد که بتوان در چاه های 
نفت را بست» و معتقدیم ریشه اکثر مشکلات – و نه همه آن ها – 
نه در تحریم که در سوء مدیریت هاست.
4. نکته آخر که البته همه مسائل قبلی کاملا وابسته به آن است، نحوه، طریقه و تیم اجراست. برنامه بد که تکلیفش معلوم است؛ اما برنامه خوب را هم با یک تیم کم انگیزه و خسته که بخواهد نیم نگاهی هم به بیرون از مرزها داشته باشد، نمی توان اجرا کرد. تیم متخصص، کارآمد و از همه مهم تر با انگیزه، 
می تواند اعتماد مردم را بیشتر جلب کند و با کاهش آثار روانی تلاطمات اقتصادی، مردم را با برنامه های اقتصادی دولت همراه تر 
کند. مسئولان مرتبط با حوزه اقتصاد و به ویژه دولت باید بیشتر از هر زمان هوشیار باشند، چرا که نگاه 80 میلیون نفر به عملکرد آن هاست.

 محسن پیرهادی