آنگلا مرکل در دیدار با پِدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا، در مادرید گفت: کشور اسپانیا از کشورهای ورودی و از مسیرهای مهاجرت به اروپا محسوب میشود. مهاجرانی که از این مسیر، خود را به اروپا میرسانند از حیث عدد، افزایش یافتهاند و بعد از آن، آلمان به عنوان کشور ثانویه مهاجران، اکنون مدتی است که درگیر شده است. اسپانیا و آلمان، توافقنامهای را در این زمینه با هم منعقد کردهاند و اکنون ما به هماهنگی بیشتری برای اجرای طرح مهاجرت ثانویه به آلمان نیاز داریم.
صدراعظم آلمان سپس در نشست پرسش و پاسخ با خبرنگاران در مورد نهاد اتحادیه اروپا گفت: اتحادیه اروپا همانند یک انجمن یا موسسه نیست بلکه این نهاد بر اساس ارزشهای مشترک و احترام به انسانها پایهگذاری و تاسیس شده است. بنابراین همه ما باید در اقداماتمان- فرقی نمیکند در داخل یا خارج از اروپا- این طور نشان دهیم که به حقوق بشر و نیز کرامت تکتک انسانها احترام میگذاریم و طبیعی است که در این زمینه به ساختارهای قانونی نیازمندیم و مسئله نژادپرستی در ارزشهای بنیادین اتحادیه اروپا جایی ندارد.
مرکل افزود: ما باید در برابر گرایشهای نژادپرستانهای که متاسفانه در تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا شاهدش هستیم به طور تعیین کنندهای بایستیم و من معتقدم که آلمان و اسپانیا کاری را که در این باره از دستشان برآید، انجام میدهند و در هر صورت تلاش میکنم که در اعمال سیاستها در دولت جمهوری فدرال آلمان، آن هم به طور روزانه به مسئله اساسی حقوق بشر توجه داشته باشم.
او در ادامه ابراز داشت: همه ما دیگر میدانیم که پیمان «دوبلین» موجود که در ارتباط با آزادی تردد در فضای شگنن بوجود آمده است، کارایی لازم را ندارد. در واقع بر اساس این تئوری، هیچ مهاجر یا آوارهای مجاز نیست به خاک آلمان، وارد شود. اما میدانید که این نیز منطبق با واقعیات موجود نیست. بنابراین ما باید به عنوان کشورهای عضو اتحادیه اروپا دستکم در قالب فضای پیمان نامه شنگن با هم کار کنیم تا در نهایت یک نظام منصفانه توزیع (مهاجران) را بیابیم و به طور مشترک نیز در مورد بازگشت مهاجرانی که دیگر هیچ حقی برای اقامت طولانی مدت در کشورهای عضو اتحادیه ندارند، اقدام کنیم.
صدراعظم آلمان باید فشار ناشی از ورود مهاجران در قالب یک توزیع منصفانه، تقسیم شودف همزمان باید به حقوق پناهندگان و وضع آوارگان جنگ داخلی کشورها نیز توجه داشته باشیم. در نظر داشته باشید که این چالش برای همه ماست و تنها نمیتواند به وضع جغرافیایی داخل اروپا مربوط باشد. اینکه یک یا دو یا سه کشور، این وظیفه را متقبل شوند، درست نیست. چون همه دارند از مقوله آزادی تردد نفع میبرند. وقتی همه (آوارگان) بدانند که دیگر حق اقامت ندارند و باید بازگردند، این مردم نیز خود را در یک مسیر ناامن قرار نمیدهند. چیزی که تاکنون شاهدش بودهایم که هزاران آواره و مهاجر در وضعیتی ناامن در دریای مدیترانه جان خود را از دست دادهاند. بنابراین ما میخواهیم در قالب ایجاد مشارکت با کشورهای مبدا این مشکل را حل کنیم و بنابراین چالش مهاجرت اولیه که از طریق کشورهای خاستگاه مهاجرت شکل میگیرد باید جدی گرفته شود. چون این مهاجرت اولیه بعدا به شکل مهاجرت ثانویه تغییر مییابد و ما امروز در آلمان با این پدیده مواجهیم. به همین علت در مورد هر دو نوع باید وظائف محوله از سوی تمامی کشورهای عضو اتحادیه به سمت یک توزیع منصفانه میل کند.