امیر قلعهنویی همچنان شاکی است... حتی پیروزی پرگل مقابل سپیدرود هم میزان نارضایتی امیر را کاهش نداد. میخواستیم با قلعهنویی درباره همین پیروزی پرگل گپ بزنیم، اما دلخوریهای او، مسیر گفتگو را به سمت دیگری برد... بدون هیچ مقدمهای، خودتان این گپ و گفت را بخوانید...
بعد از یک مساوی خانگی، پیروزی پرگل مقابل سپیدرود رشت همان چیزی بود که سپاهان نیاز داشت...
به هر حال هفته اول طبیعی بود مشکلاتی داشته باشیم و احتیاج به زمان داشتیم تا خودمان را پیدا کنیم. هر چند من آن بازی را بازی خانگی به حساب نمیآورم. البته اجازه بدهید قبل از هر چیز، به اتفاق بدی که در رشت رخ داد اشاره کنم. واقعاً از شعارها علیه خداداد ناراحت شدم. خداداد و خدادادها سرمایه فوتبال ما هستند. بعد از بازی هم گفتم، نباید هفته دوم علیه مربی شعار داد. این فضای پرخاشگری اصلاً خوب نیست. من پرخاشگری را نمیپسندم، فرقی هم ندارد از جانب مربی باشد یا تماشاگر!
ولی خیلیها سعی دارند از شما هم یک چهره معترض و پرخاشگر به جامعه ارائه بدهند...
چرا؟ چون حق تیم خودم را میخواهم؟ چون سؤال میپرسم و میخواهم یکی به من جواب بدهد؟ دلیل این همه دشمنی با امیر قلعهنویی چیست؟
انگار بعد از بازی اول سپاهان، حرفهایی درباره قائم به شخص بودن قانون زدید که سوءتفاهم ایجاد کرد و بعد هم همان بحث قدیمی که میگویند امیر قلعهنویی به همه چیز اعتراض دارد، راه افتاد...
من حرفم را خیلی واضح زدم و اگر عدهای از حرفهای من برداشت بد میکنند یا دچار سوء برداشت میشوند، من مقصر نیستم، ولی همه دیدند که در بازی اول به ما کملطفی شد... محرومیت سال قبل سپاهان را به پای ما نوشتند. میدانید چه چیزی من را ناراحت میکند، اینکه دوبار مشابه همین محرومیت را بخشیدند، اما این بار، چون من سرمربی سپاهان بودم، نبخشیدند. حتی نفت آبادان و تراکتورسازی هم چوب قلعهنویی را خوردند. برای اینکه من را اذیت کنند، سپاهان را نبخشیدند و بعد هم مجبور شدند بازی نفت در آبادان و بازی تراکتور در تبریز را هم بدون تماشاگر برگزار کنند. چون من به این کار اعتراض کردم، میشوم مربی معترض؟ چون سؤال میپرسم باید اذیتم کنند...
لابد دیگر...
نه خیر، دلیلش چیز دیگری است.
چیست؟
من سوگلی فدراسیون نیستم. من حرفم را میزنم و بعضیها فکر میکنند با این کارها میتوانند به امیر قلعهنویی لطمه بزنند. در ذوبآهن هم که بودم، ذوبآهن چوب دشمنی با قلعهنویی را خورد.
بعد از یک مساوی خانگی، پیروزی پرگل مقابل سپیدرود رشت همان چیزی بود که سپاهان نیاز داشت...
به هر حال هفته اول طبیعی بود مشکلاتی داشته باشیم و احتیاج به زمان داشتیم تا خودمان را پیدا کنیم. هر چند من آن بازی را بازی خانگی به حساب نمیآورم. البته اجازه بدهید قبل از هر چیز، به اتفاق بدی که در رشت رخ داد اشاره کنم. واقعاً از شعارها علیه خداداد ناراحت شدم. خداداد و خدادادها سرمایه فوتبال ما هستند. بعد از بازی هم گفتم، نباید هفته دوم علیه مربی شعار داد. این فضای پرخاشگری اصلاً خوب نیست. من پرخاشگری را نمیپسندم، فرقی هم ندارد از جانب مربی باشد یا تماشاگر!
ولی خیلیها سعی دارند از شما هم یک چهره معترض و پرخاشگر به جامعه ارائه بدهند...
چرا؟ چون حق تیم خودم را میخواهم؟ چون سؤال میپرسم و میخواهم یکی به من جواب بدهد؟ دلیل این همه دشمنی با امیر قلعهنویی چیست؟
انگار بعد از بازی اول سپاهان، حرفهایی درباره قائم به شخص بودن قانون زدید که سوءتفاهم ایجاد کرد و بعد هم همان بحث قدیمی که میگویند امیر قلعهنویی به همه چیز اعتراض دارد، راه افتاد...
من حرفم را خیلی واضح زدم و اگر عدهای از حرفهای من برداشت بد میکنند یا دچار سوء برداشت میشوند، من مقصر نیستم، ولی همه دیدند که در بازی اول به ما کملطفی شد... محرومیت سال قبل سپاهان را به پای ما نوشتند. میدانید چه چیزی من را ناراحت میکند، اینکه دوبار مشابه همین محرومیت را بخشیدند، اما این بار، چون من سرمربی سپاهان بودم، نبخشیدند. حتی نفت آبادان و تراکتورسازی هم چوب قلعهنویی را خوردند. برای اینکه من را اذیت کنند، سپاهان را نبخشیدند و بعد هم مجبور شدند بازی نفت در آبادان و بازی تراکتور در تبریز را هم بدون تماشاگر برگزار کنند. چون من به این کار اعتراض کردم، میشوم مربی معترض؟ چون سؤال میپرسم باید اذیتم کنند...
لابد دیگر...
نه خیر، دلیلش چیز دیگری است.
چیست؟
من سوگلی فدراسیون نیستم. من حرفم را میزنم و بعضیها فکر میکنند با این کارها میتوانند به امیر قلعهنویی لطمه بزنند. در ذوبآهن هم که بودم، ذوبآهن چوب دشمنی با قلعهنویی را خورد.
شاید بخشی از این ماجرا، به این دلیل باشد که شما منتقد کارلوس کیروش هستید؟
من منتقد کیروش نیستم، اتفاقاً بارها از او حمایت کردم، ولی هر جا هم احساس کردم لازم است حرفی زده شود، حرفم را زدم. از هیچ کسی هم نمیترسم. انصافاً شما خودتان قضاوت کنید حرف بیربط میزنم؟ قبل از جام جهانی، دهها بار از تیم ملی حمایت کردم، از کیروش حمایت کردم، اما وقتی بعد از جام جهانی اعلام میشود طبق آمارها، بین ۵ تیم آسیایی پنجم بودیم و من میگویم برای تحلیل فنی تیم ملی به آمار رجوع کنید، این حرف باید دشمنی با کیروش تلقی شود و من را منتقد کیروش بنامند؟ تیم ملی با نتایجی که گرفت مردم ایران را خوشحال کرد، کیروش نتایج قابل قبولی گرفت. خب، این حرفها را هم من زدم، چرا به این حرفها اعتنا نمیشود. متأسفانه عدهای این فضا را طراحی میکنند و از بعد تبلیغاتی شرایطی را به وجود میآورند که وانمود شود فضا علیه کیروش است، ولی حقیقت این نیست.
کیروش هم که بیانهای داده و بیانیهاش بوی استعفا میدهد... احساس میشود او و فدراسیون به آخر خط رسیده باشند.
خدا کند این شکلی نباشد، امیدوارم به خط پایان همکاری نرسیده باشند. فرصتی تا جام ملتهای آسیا نیست و بهتر است کیروش بماند و ما را به جام ملتها ببرد. این شکلی شانس بیشتری برای موفقیت در جام ملتها داریم.
یعنی تصور شما این است که میتوانیم قهرمان شویم یا حداقل به فینال برسیم؟
با کیروش این شانس را داریم. البته نتیجه گرفتن به خیلی چیزها بستگی دارد. یک اتفاق میتواند همه چیز را تغییر بدهد. مثل جام ملتهای قبلی که پولادی اخراج شد و عراق با پنالتی ما را حذف کرد یا مثل تیم دوران خود ما که با پنالتی و بدون شکست حذف شدیم، ولی حرف من نتیجه گرفتن نیست، این است که آدمها وقتی حرفی میزنند، کاری را قبول میکنند و میگویند هستیم، تا آخرش باشند.
منظورتان کیروش است که گفته بود تا پایان جام ملتها میماند؟
کلی گفتم، ولی بله کیروش را هم دربر میگیرد. به هر حال کیروش و فدراسیون قول و قراری گذاشتند.
البته قرارداد کیروش تمام شده است...
خب آنها برای تمدید تا جام ملتها توافق کرده بودند. مگر من وقتی سرمربی تیم ملی بودم قرارداد داشتم؟ یک سال و نیم بدون قرارداد کار کردم. شما بروید از کیومرث هاشمی بپرسید. نمیدانم چرا ایشان الان سکوت کرده و حرفی نمیزند. بروید بپرسید وقتی به من پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را داد، چه گفتم...
چه گفتید؟
گفتم بگذار با استقلال بروم آسیا و بعد برگردم، اما کیومرث هاشمی اصرار کرد که شرایط خوب نیست و رفاقت کن. من هم ایستادم و بدون قرارداد کار کردم. بدون هیچ قراردادی به جام ملتها رفتیم. نه تنها من که همکارانم هم قراردادی نبستند. همین افشین پیروانی که نمیدانم چرا این رفتار با او میشود، پرویز مظلومی که آمد تیم ب. ایران را قهرمان غرب آسیا کرد، میرشاد ماجدی و بقیه همکاران هیچ کدام قرارداد نداشتند. من در مورد یک یا دو بازی بدون قرارداد حرف نمیزنم. ما یک سال و چند ماه بدون قرارداد برای تیم ملی کار کردیم. دوره فعالیت من، با این که فدراسیون رئیس نداشت، در رنکینگ فیفا، تیم اول آسیا بودیم و معدل ۱۱/۲ امتیاز در هر بازی داشتیم. حالا چه اشکالی دارد کیروش هم تا جام ملتها ادامه بدهد، او که ۷ سال با ما کار کرده و فدراسیون دیر یا زود، کم یا زیاد به تعهداتش عمل کرده است.
البته کیروش خارجی است و شما ایرانی؟
درست است، ولی به هر حال ایشان سالها در ایران بوده و توقع این است که شرایط فعلی ما را درک کند. سالی که من برای استقلال در دسته سوم بازی کردم را شما یادتان هست؟ تیم رفته بود دسته سوم، ولی من پای استقلال ایستادم. یکی مثل جواد زرینچه هم برگشت و برای استقلال در دسته سوم بازی کرد. حالا شما به فضای مجازی نگاه نکنید که بعضیها صفحههای «فیک» درست میکنند و یک سری دهه هشتادی را فریب میدهند و خودشان را استقلالی متعصب جا میزنند. استقلالی متعصب اصغر حاجیلو بود که فقط با پیراهن استقلال بازی کرد. جا دارد بازگشت او را به استقلال تبریک بگویم. حاجیلو نمونه یک استقلالی واقعی است، نه آنها که در فضای مجازی سوار موج احساسات هواداران نونهال و نوجوان میشوند. البته یک خسته نباشید هم به نصرا... عبداللهی میگویم که همیشه برای استقلال زحمت کشید و هر بار به حضورش نیاز بود، به استقلال آمد و بیادعا کمک کرد. اصغر حاجیلو هم بیادعا استقلالی است، حقش را خوردند، پولش را ندادند، برکنارش کردند، ولی به استقلال وفادار ماند. این آدمها باید در تاریخ استقلال بمانند.
در حرفهایتان به فضای مجازی اشاره کردید... یعنی فکر میکنید برخی مسائل در فضای مجازی هماهنگ شده است؟
صددرصد... من که بچه نیستم... در جوانی کاپیتان شاهین بودم، قبل از آن آسیبدیدگیها به تیم ملی زندهیاد دهداری دعوت شدم و از همان زمان در سطح اول فوتبال بودم و بالا و پایین فوتبال را دیدهام. شما بروید نگاه کنید چه کسانی الان در فضای مجازی هزینه میکنند. با همان صفحههای جعلی برای خودشان هوادار میسازند و به بقیه اهانت میکنند، ولی هیچ کس نمیتواند با این کارها برای همیشه در تاریخ استقلال بماند. به مرور همه چیز برای همین هواداران جوان هم روشن میشود.
بحث هواداران شد، در بازی استقلال و پیکان، هواداران به جدایی بازیکنان معترض بودند و شعارهای تندی هم علیه وزارت دادند...
البته این اولین باری نیست که بازیکنان به خاطر پول از استقلال میروند. مگر زمان سرمربیگری من، بعضی به خاطر پول از استقلال نرفتند. نمیدانم چرا آن زمان به بازیکنان جدا شده اعتراض نمیشد و حالا میشود. به هر حال پول الان خیلی تعیینکننده شده است، اما دوره ما، این شکلی نبود و ما به خاطر پول، تیممان را تنها نمیگذاشتیم. من همین الان در اصفهان تیم دوم جدول را تحویل دادم و تیم چهاردهم جدول را گرفتم. لطفاً به این مسئله توجه کنید که تیم چهاردهم را ندادم که تیم دوم را بگیرم. با ذوبآهن دوم شدم و به سپاهان آمدم که چهاردهم شد. استقلال هم که همیشه بیپولیاش برای من بود. من همیشه پای عشق و علاقهام ایستادم و میایستم. دوست دارم همین الان تماس بگیرید و از فیروز کریمی و رویانیان بپرسید قلعهنویی چه پیشنهادهایی را زمان بازیگری و مربیگری رد کرد.
خودتان بگویید.
آن زمان که فوتبال میکردم، فیروز کریمی برای بهمن پول خوبی به من میداد، اما رفتم استقلال و دسته سوم بازی کردم. همین سردار رویانیان در حضور علی امیری به من پیشنهاد داد سرمربی پرسپولیس شوم. خودتان از ایشان بپرسید چه رقمی پرداخت میکرد، اما من گفتم حتی اگر یک نفر از دوستداران استقلال که من را هم دوست دارد از این کار ناراحت شود، چنین کاری نمیکنم و قبول نکردم. من این شکلی زندگی کردم.
قرار بود درباره سپاهان و پیروزی مقابل سپیدرود حرف بزنیم، اما تقریباً درباره همه چیز حرف زدیم غیر از بازی سپاهان و سپیدرود...
باشد برای یک وقت دیگر... الان خیلی حرف زدم، طولانی شد...
من منتقد کیروش نیستم، اتفاقاً بارها از او حمایت کردم، ولی هر جا هم احساس کردم لازم است حرفی زده شود، حرفم را زدم. از هیچ کسی هم نمیترسم. انصافاً شما خودتان قضاوت کنید حرف بیربط میزنم؟ قبل از جام جهانی، دهها بار از تیم ملی حمایت کردم، از کیروش حمایت کردم، اما وقتی بعد از جام جهانی اعلام میشود طبق آمارها، بین ۵ تیم آسیایی پنجم بودیم و من میگویم برای تحلیل فنی تیم ملی به آمار رجوع کنید، این حرف باید دشمنی با کیروش تلقی شود و من را منتقد کیروش بنامند؟ تیم ملی با نتایجی که گرفت مردم ایران را خوشحال کرد، کیروش نتایج قابل قبولی گرفت. خب، این حرفها را هم من زدم، چرا به این حرفها اعتنا نمیشود. متأسفانه عدهای این فضا را طراحی میکنند و از بعد تبلیغاتی شرایطی را به وجود میآورند که وانمود شود فضا علیه کیروش است، ولی حقیقت این نیست.
کیروش هم که بیانهای داده و بیانیهاش بوی استعفا میدهد... احساس میشود او و فدراسیون به آخر خط رسیده باشند.
خدا کند این شکلی نباشد، امیدوارم به خط پایان همکاری نرسیده باشند. فرصتی تا جام ملتهای آسیا نیست و بهتر است کیروش بماند و ما را به جام ملتها ببرد. این شکلی شانس بیشتری برای موفقیت در جام ملتها داریم.
یعنی تصور شما این است که میتوانیم قهرمان شویم یا حداقل به فینال برسیم؟
با کیروش این شانس را داریم. البته نتیجه گرفتن به خیلی چیزها بستگی دارد. یک اتفاق میتواند همه چیز را تغییر بدهد. مثل جام ملتهای قبلی که پولادی اخراج شد و عراق با پنالتی ما را حذف کرد یا مثل تیم دوران خود ما که با پنالتی و بدون شکست حذف شدیم، ولی حرف من نتیجه گرفتن نیست، این است که آدمها وقتی حرفی میزنند، کاری را قبول میکنند و میگویند هستیم، تا آخرش باشند.
منظورتان کیروش است که گفته بود تا پایان جام ملتها میماند؟
کلی گفتم، ولی بله کیروش را هم دربر میگیرد. به هر حال کیروش و فدراسیون قول و قراری گذاشتند.
البته قرارداد کیروش تمام شده است...
خب آنها برای تمدید تا جام ملتها توافق کرده بودند. مگر من وقتی سرمربی تیم ملی بودم قرارداد داشتم؟ یک سال و نیم بدون قرارداد کار کردم. شما بروید از کیومرث هاشمی بپرسید. نمیدانم چرا ایشان الان سکوت کرده و حرفی نمیزند. بروید بپرسید وقتی به من پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را داد، چه گفتم...
چه گفتید؟
گفتم بگذار با استقلال بروم آسیا و بعد برگردم، اما کیومرث هاشمی اصرار کرد که شرایط خوب نیست و رفاقت کن. من هم ایستادم و بدون قرارداد کار کردم. بدون هیچ قراردادی به جام ملتها رفتیم. نه تنها من که همکارانم هم قراردادی نبستند. همین افشین پیروانی که نمیدانم چرا این رفتار با او میشود، پرویز مظلومی که آمد تیم ب. ایران را قهرمان غرب آسیا کرد، میرشاد ماجدی و بقیه همکاران هیچ کدام قرارداد نداشتند. من در مورد یک یا دو بازی بدون قرارداد حرف نمیزنم. ما یک سال و چند ماه بدون قرارداد برای تیم ملی کار کردیم. دوره فعالیت من، با این که فدراسیون رئیس نداشت، در رنکینگ فیفا، تیم اول آسیا بودیم و معدل ۱۱/۲ امتیاز در هر بازی داشتیم. حالا چه اشکالی دارد کیروش هم تا جام ملتها ادامه بدهد، او که ۷ سال با ما کار کرده و فدراسیون دیر یا زود، کم یا زیاد به تعهداتش عمل کرده است.
البته کیروش خارجی است و شما ایرانی؟
درست است، ولی به هر حال ایشان سالها در ایران بوده و توقع این است که شرایط فعلی ما را درک کند. سالی که من برای استقلال در دسته سوم بازی کردم را شما یادتان هست؟ تیم رفته بود دسته سوم، ولی من پای استقلال ایستادم. یکی مثل جواد زرینچه هم برگشت و برای استقلال در دسته سوم بازی کرد. حالا شما به فضای مجازی نگاه نکنید که بعضیها صفحههای «فیک» درست میکنند و یک سری دهه هشتادی را فریب میدهند و خودشان را استقلالی متعصب جا میزنند. استقلالی متعصب اصغر حاجیلو بود که فقط با پیراهن استقلال بازی کرد. جا دارد بازگشت او را به استقلال تبریک بگویم. حاجیلو نمونه یک استقلالی واقعی است، نه آنها که در فضای مجازی سوار موج احساسات هواداران نونهال و نوجوان میشوند. البته یک خسته نباشید هم به نصرا... عبداللهی میگویم که همیشه برای استقلال زحمت کشید و هر بار به حضورش نیاز بود، به استقلال آمد و بیادعا کمک کرد. اصغر حاجیلو هم بیادعا استقلالی است، حقش را خوردند، پولش را ندادند، برکنارش کردند، ولی به استقلال وفادار ماند. این آدمها باید در تاریخ استقلال بمانند.
در حرفهایتان به فضای مجازی اشاره کردید... یعنی فکر میکنید برخی مسائل در فضای مجازی هماهنگ شده است؟
صددرصد... من که بچه نیستم... در جوانی کاپیتان شاهین بودم، قبل از آن آسیبدیدگیها به تیم ملی زندهیاد دهداری دعوت شدم و از همان زمان در سطح اول فوتبال بودم و بالا و پایین فوتبال را دیدهام. شما بروید نگاه کنید چه کسانی الان در فضای مجازی هزینه میکنند. با همان صفحههای جعلی برای خودشان هوادار میسازند و به بقیه اهانت میکنند، ولی هیچ کس نمیتواند با این کارها برای همیشه در تاریخ استقلال بماند. به مرور همه چیز برای همین هواداران جوان هم روشن میشود.
بحث هواداران شد، در بازی استقلال و پیکان، هواداران به جدایی بازیکنان معترض بودند و شعارهای تندی هم علیه وزارت دادند...
البته این اولین باری نیست که بازیکنان به خاطر پول از استقلال میروند. مگر زمان سرمربیگری من، بعضی به خاطر پول از استقلال نرفتند. نمیدانم چرا آن زمان به بازیکنان جدا شده اعتراض نمیشد و حالا میشود. به هر حال پول الان خیلی تعیینکننده شده است، اما دوره ما، این شکلی نبود و ما به خاطر پول، تیممان را تنها نمیگذاشتیم. من همین الان در اصفهان تیم دوم جدول را تحویل دادم و تیم چهاردهم جدول را گرفتم. لطفاً به این مسئله توجه کنید که تیم چهاردهم را ندادم که تیم دوم را بگیرم. با ذوبآهن دوم شدم و به سپاهان آمدم که چهاردهم شد. استقلال هم که همیشه بیپولیاش برای من بود. من همیشه پای عشق و علاقهام ایستادم و میایستم. دوست دارم همین الان تماس بگیرید و از فیروز کریمی و رویانیان بپرسید قلعهنویی چه پیشنهادهایی را زمان بازیگری و مربیگری رد کرد.
خودتان بگویید.
آن زمان که فوتبال میکردم، فیروز کریمی برای بهمن پول خوبی به من میداد، اما رفتم استقلال و دسته سوم بازی کردم. همین سردار رویانیان در حضور علی امیری به من پیشنهاد داد سرمربی پرسپولیس شوم. خودتان از ایشان بپرسید چه رقمی پرداخت میکرد، اما من گفتم حتی اگر یک نفر از دوستداران استقلال که من را هم دوست دارد از این کار ناراحت شود، چنین کاری نمیکنم و قبول نکردم. من این شکلی زندگی کردم.
قرار بود درباره سپاهان و پیروزی مقابل سپیدرود حرف بزنیم، اما تقریباً درباره همه چیز حرف زدیم غیر از بازی سپاهان و سپیدرود...
باشد برای یک وقت دیگر... الان خیلی حرف زدم، طولانی شد...