دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا از زمانی که از برجام خارج شد تا لحظه تنظیم این خبر دستکم دوازده بار در سخنرانیها یا در توییتهای خود علنا یا تلویحا خواستار مذاکره با ایران شده است.
وی در آخرین مورد، شنبه شب با ارسال یک پیام در صفحه توییتر خود گفت "اینکه [با مقامات ایران] ملاقات کنم یا نکنم، مهم نیست. همه چیز به آنها (ایران) بستگی دارد." این توییت پنج روز پس از آن ارسال شد که رئیسجمهور آمریکا در کنفرانس خبری مشترک خود با نخستوزیر ایتالیا در کاخ سفید، در پاسخ به سوال یک خبرنگار مدعی شد که حاضر است در هر کجا و هر زمان، بدون هیچ پیششرطی با مقامات ایران ملاقات کند. پیشنهادی که البته دو ساعت بیشتر دوام نیاورد و مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، در اظهارنظری مخالفِ ترامپ، چنین ملاقاتی را به تغییر رفتار ایران مشروط کرد.
اما رئیسجمهور آمریکا چه هدفی را دنبال میکند و چرا تا این حد خود را مشتاق مذاکره با ایران نشان میدهد؟ مروری بر مقالهای که پس از خروج ترامپ از برجام در روزنامه والاستریت ژورنال به چاپ رسید، تا اندازهای به این پرسش پاسخ میدهد.
در این گزارش، «دیوید پولاک» پژوهشگر ارشد «اندیشکده واشنگتن برای سیاستگذاری خاور نزدیک» نوشته است "پیشنهاد مذاکره به ایران، ضرری برای آمریکا ندارد اما در عوض، فشار داخلی و بینالمللی را بر ایران افزایش میدهد." وی در ادامه گزارش خود آورده است: مقامات ایران تقریبا به طور قطع چنین پیشنهادی را رد خواهند کرد چراکه ایدئولوژی آنها مبتنی بر مقاومت در برابر "خودبزرگبینی جهانی" آمریکاست، اما در هر حال، دورنمای این پیشنهاد، به طرح آن میارزد چراکه [به مردم ایران و جهان] نشان خواهد داد چه کسی طرفدار مذاکره است!
با توجه به چنین نگاهی، به آسانی میتوان دریافت که هدف ترامپ از پیشنهاد مذاکره، صرفا انداختن توپ در زمین ایران است تا ضمن اختلافافکنی میان مردم و حاکمیت، فشار داخلی و بینالمللی را برروی ایران افزایش دهد. این رویکرد در کنار تحریم اقتصادی و حمایت از ناآرامیهای داخلی در ایران و طرح ادعاها درباره انتقال پول برجام به خارج از کشور، بیانگر نوع جدیدی از جنگ است که از آن تحت عنوان جنگ هیبریدی (یا ترکیبی) یاد میشود.
از سوی دیگر، ترامپ به دلیل انتقادات شدیدی که در عرصه سیاست خارجی بر او وارد است، برای مقاصد سیاسی داخلی خود به یک «دستاورد دیپلماتیک ملموس» نیاز دارد. به بیان واضحتر، انتخابات میاندورهای کنگره نزدیک است و با توجه به اکثریت شکننده جمهوریخواهان در سنا، ترامپ برای پیروزی همحزبیهایش در این انتخابات، باید در فرصت کوتاهی که در اختیار دارد، کفه ترازو را تا جای ممکن در برابر دموکراتهایی که برجام را در کارنامه خود دارند، به نفع جمهوریخواهان سنگین کند. بویژه آنکه پروپاگاندای رسانهای او و دولتش درباره مصالحه با کره شمالی نیز نه تنها دستاورد عملی قابلقبولی نداشته بلکه در روزهای اخیر در پی زیادهخواهیهای طرف آمریکایی واکنشهای گلایهآمیزی را نیز از سوی پیونگیانگ به همراه داشته است.
به همین دلیل، تنها برنده دیدار احتمالی مقامات ایران و آمریکا فارغ از هر نتیجهای شخص ترامپ خواهد بود و اوست که با وجود آنکه بیتعهدی خود را نسبت به توافقات بینالمللی ثابت کرده، تنها با ژست طرفداری از مذاکره با ایران، در کوتاهمدت از منافع این دیدار بهرهمند خواهد شد. ترامپ علیرغم اینکه در اغلب سخنرانیهای خود، خروج از توافقِ به زعمِ او وحشتناک هستهای با ایران را در زمره موفقیتهای دوران ریاستجمهوری خود به حساب میآورد، اما از پیامدهای سیاسی این اقدام و پیروزی دموکراتها در انتخابات نوامبر واهمه دارد و این مسئله را به خوبی در توییتهای خود و با سفرهایی که در حمایت از نامزدهای جمهوریخواه به سراسر آمریکا انجام میدهد، نشان داده است.
طبق گفته کارشناسان، در حال حاضر، افزایش بهای سوخت در آمریکا در پی نگرانی بازار نفت از تحریم ایران، مهمترین فاکتوری است که پیروزی جمهوریخواهان را در انتخابات میاندورهای کنگره به خطر انداخته است و با توجه به تقارن این انتخابات با زمان اجرا شدن تحریمهای نفتی کشورمان، این مشکل، به اذعان بلومبرگ، تنها به دست ایران قابلِ حل است.
بر این اساس، حتی یک پالس مثبت از سوی ایران برای مذاکره نیز میتواند آرامش را ولو به طور موقت به بازار نفت بازگرداند و ترامپ را در آستانه انتخابات کنگره به هدف کوتاهمدتش که همان پیروزی دوباره جمهوریخواهان است، برساند. در غیر این صورت، او باید دستکم تا پایان دوره اول ریاستجمهوری خود با سلطه دموکراتهایی در کنگره دست و پنجه نرم کند که طی یک سال و نیم گذشته نشان دادهاند حتی با وجود اقلیت بودن نیز از هیچ تلاشی برای ممانعت از تحقق وعدههای انتخاباتی او فروگذار نمیکنند.