خط 6 مترو را می‌توانستیم تا پایان سال 96 به بهره‌برداری برسانیم

 مهندس مهدی چمران را به‌واسطه سال‌ها حضور مستمر در شورای شهر تهران، می‌توان مطلع‌ترین فرد نسبت به اوضاع و احوال پایتخت دانست. ریاست بر شورای شهر تهران در 3 دوره دوم، سوم و چهارم و همچنین تخصصش در معماری و شهرسازی به عنوان رشته دانشگاهی، از او چهره‌ای جامع در مباحث شورا و مدیریت شهری ساخته است. چمران از کارنامه یک‌ساله اصلاح‌طلبان در مدیریت پایتخت انتقاد و تاکید کرد مردم تفاوت‌های این دوره با مدیریت سابق را در عمل می‌بینند و قضاوت خواهند کرد. علاوه بر موضوعات شهری، مسائل سیاسی روز و آسیب‌شناسی رویکرد دولت در حل مشکلات نیز در این گفت‌وگو به میان آمد. چمران در حال حاضر نایب‌رئیس جبهه مردمی نیروهای انقلاب است.

آقای چمران! حدود یک سال از مدیریت شورای شهر پنجم و مدیریت شهری جدید گذشته است، با توجه به اینکه 3 دوره در شورای شهر تهران حضور داشتید، این روزها ارزیابی‌ شما  از عملکرد مدیریت شهری چگونه است؟
برای اینکه بتوانیم به ارزیابی درستی از عملکرد یک ساله مدیریت شهری جدید برسیم، باید بی‌طرفانه و بدون نگاه سیاسی به این موضوع بنگریم. آنچه در نگاه اول حائز اهمیت است، زمان روی کار‌ آمدن شورای پنجم است. شروع به کار مدیریت شهری جدید همزمان با رکود و مشکلات اقتصادی شد. شرایطی که حرکت رو به جلویی نبود و پیشرفت دیده نشد، بنابراین شروع به کار مدیریت شهری جدید در شرایط ایده‌آلی نبود. این در حالی است که چنین شرایطی را در سال 82 و دوره دوم شورا هم تجربه کرده‌ایم و منحصر به این دوره نیست. در سال 82 و زمانی که ما مدیریت شهری را به دست گرفتیم اوضاع نابسامان بود و‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بویژه قوانین مصوب شورای عالی معماری و شهرسازی دست و پای ما را بسته بود. برای مثال تا پیش از‌ آمدن ما شما هرچقدر که پول پرداخت می‌کردید می‌توانستید تعداد طبقات ساختمان را افزایش دهید ‌اما مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی در فروردین ماه 82 اجازه ساخت‌وساز بیش از 3 طبقه را نمی‌داد و این در حالی بود که ما باید از 9 اردیبهشت ماه شروع به کار می‌کردیم. این مصوبه در حالی بود که افرادی که قصد ساخت‌وساز در مناطق شمالی تهران را داشتند نمی‌توانستند بیش از 3 طبقه بسازند و با این تفاسیر ورشکستگی شورای جدید را پیش‌بینی می‌کردند. از سوی دیگر تضاد فکری وزارت مسکن و وزارت کشور با شورا مشکلاتی را برای شورای جدید ایجاد کرده بود. پس از گذشت چند ماه و با مطالعات تخصصی توانستیم مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی را تغییر دهیم و تعداد طبقات را به 4 افزایش دادیم‌ اما پیشرفت شورا به همین جا ختم نشد و توانستیم تعداد طبقات ساختمان را با مطرح کردن ساختمان‌ها و بافت‌های فرسوده به 5 افزایش دهیم و ساکنان این مناطق را با اجازه ساخت ساختمان 5 طبقه به نوسازی تشویق کردیم. تمام این اقدامات در دوره‌ای بود که مشکلات عدیده‌ای برای منابع و تامین اعتبار داشتیم و بودجه شورا 700 میلیارد تومان بسته شده بود. بودجه‌ای که البته ما نبسته بودیم و از آنجایی که شورا منحل شده و وزیر کشور‌‌ قائم‌مقام شورای شهر شده بود، از استاندار خواست بودجه شورا را تعیین کند، بنابراین شورایی را مدیریت کردیم که بودجه‌‌‌‌اش به ما تحمیل شده بود و با وجود پیش‌بینی ورشکستگی شورا توانستیم در پایان سال به 800 میلیارد تومان درآمد دست پیدا کنیم.
  در آن زمان، چه اقدامی برای کسب درآمد و فرار از ورشکستگی انجام دادید؟
برای نمونه توانستیم پرداخت عوارض را بدون بهره تقسیط کنیم. همچنین برای بعضی از اقشار همچون رزمندگان و ایثارگران مدت تقسیط را افزایش دادیم. این قبیل اقدامات باعث شد نه‌تنها ساخت‌وساز متوقف نشود، بلکه ادامه یافته و شرایط متناسبی را پیدا کند، بنابراین ما چنین شرایطی را که همراه با رکود اقتصادی و نبود منابع کافی بود تجربه کردیم و با موفقیت پشت‌سر گذاشتیم. ‌اما شروع به کار شورای پنجم همراه با موضوعات دیگری هم بود؛ قبل از انتخابات شعارهای خوبی دادند، مانند اینکه باغات نباید از بین برود، بلندمرتبه‌‌سازی نباید بشود، با فساد باید مقابله کنیم [با خنده] البته نتیجه مبارزه‌شان با فساد را هم دیدید!
  شهر سوخته!
بله! اینگونه شعارها بویژه آنهایی که ساخت‌وساز در تهران را زیر سوال برد، وقتی در جامعه مطرح می‌شود باعث قفل شدن کار می‌شود، چون همه می‌ترسند که فلان جا را بسازیم یا نسازیم و اینکه نکند بیایند و وسط کار جلوی کار را بگیرند. در نتیجه به جای اینکه ساخت‌وساز از رکود خارج شود و بتواند به خارج شدن از رکود اقتصادی کمک کند کماکان ساخت‌وساز در خواب به سر می‌برد. صنعت ساختمان که فعال شود ده‌ها صنعت دیگر را هم به دنبال خود فعال خواهد کرد، اگر ساختمان بخوابد عمده صنایع هم خواهد خوابید و متاسفانه همین‌طور هم شد. این توقف هیچ ضرورتی در تهران نداشت.
  در شعارها به گونه‌ای به مردم القا شد که شورای پنجم شهری رها شده و سوخته و بدون هیچ‌گونه نظارت را تحویل گرفت و پیش از این کاری برای پایتخت انجام نشده است؛ شما به عنوان رئیس شورای چهارم که از قضا  هر دو طیف سیاسی در آن حضور داشتند، چقدر این نوع تبلیغات را تایید می‌کنید؟
این نوع نگاه بازخورد مناسبی نمی‌تواند داشته باشد. بتازگی با یکی از شهرداران مناطق گفت‌وگو داشتم و جویای ‌امورات بودم. وی که خودش معمار است و دفتر معماری دارد، از رکود ساخت‌وساز گلایه داشت و به پیگیری تخلفات انجام شده در سال‌های گذشته اشاره کرد. تخلفاتی که در شورای چهارم بررسی شده بود و حالا پس از گذشت حدود یک سال از عمر شورای پنجم رسیدگی به تخلفات ادامه دارد که نشان دهنده نظارت  دقیق شورای چهارم بر تخلفات شهری بوده است. نامه‌های ضد فساد و تخلف کمیسیون معماری شورای چهارم هنوز با عنوان نامه‌های «سه‌‌امضایی» معروف است. همین عملکرد موجب شد گزارش‌های مردمی به دست‌مان برسد که در این گزارش‌ها از عملکرد مدیریت شهری گذشته تشکر و مدیریت فعلی را نقد کرده‌‌اند و حتی برخی‌ها گفته‌‌اند ما با وجود اینکه به شما رای ندادیم ‌اما‌ امروز متوجه به‌ خواب رفتن شهر شده‌ایم و رخوت و غیرعملیاتی بودن را در دوره جدید می‌بینیم.
  درباره تفاوت‌های بارز دوره فعلی شورای شهر با دوره سابق مثال شاخصی به ذهن‌تان می‌رسد؟
دوره‌های مختلف شوراها را به لحاظ کمی و تعداد مصوبه نمی‌توان مقایسه کرد. شاید یک شورا ده‌ها مصوبه داشته باشد که مربوط به تغییر نام خیابان‌ها و کوچه‌هاست ‌اما یک شورای دیگر یک مصوبه مهم داشته باشد که کلا شهر را متحول کند، مثل همان مصوبه‌ای که درباره تقسیط در دوره سابق گذرانده‌‌‌‌‌‌ایم؛ اینها تاثیرگذار است. ما در این دوره خیلی مصوبه مهمی نداشتیم. یک مصوبه‌ای داشتند که خیلی هم روی آن مانور دادند که من بشدت با آن مخالف بودم؛ لغو آیین‌نامه باغ مسکونی‌ها و نه باغ‌‌‌‌ها. خانه‌هایی که در آن درخت است. البته که باغ‌ها باید باقی بماند و این مهم در طرح جامع و طرح تفصیلی تهران‌ آمده که باید بماند. تصویب این قانون موجب شد مردم به ما شکایت کنند. شورا می‌گفت اینجا باغ مسکونی است و نمی‌توانید در این زمین ساخت و ساز انجام دهید. در نتیجه صاحب ملک می‌رفت دیوان شکایت می‌کرد و دیوان هم رای به نفع صاحب ملک می‌داد مبنی بر اینکه این فرد صاحب ملکش هست و می‌تواند در آن بسازد. به نظر دیوان اصلا شورا چه حقی دارد که این کار را کند. در نتیجه همین اختلافات بود که ما مذاکرات گسترده‌ای با مجلس و شورای نگهبان و حتی مجمع تشخیص داشتیم و در نهایت هم توانستیم این قانون را اصلاح کنیم. به همین خاطر در مدت زمان خیلی کوتاه تعداد شکایت‌ها کم و حدود یک دهم سابق شد. دوستان جدید که سر کار ‌آمدند دوباره این قانون را لغو کردند. گفتند این قانون باغات را از بین می‌برد. به عقیده من مطالعه دوستان روی این موضوع خیلی کم بود و حتی یک سوال هم از ما در این باره نکردند. جالب است که هیچ طرح جدیدی جایگزین آن نکردند. سوال ما الان این است که جایگزین شما برای این موضوع چه بود؟ چه می‌خواهید بکنید؟ نتیجه این شد که صنعت ساختمان خوابید و رکود تشدید شد.
  در طول این 11 ماهی که دوره جدید مدیریت شهری را شاهد بودیم، 2 شهردار و یک سرپرست را دیده‌‌‌‌‌‌ایم؛ مگر ظرفیت کلانشهری مثل تهران چقدر است که این رفت‌و‌آمد‌های زیاد را تاب بیاورد؟ فکر نمی‌کنید این بی‌ثباتی در مدیریت شهر، وجهه پایتخت را مخدوش کرده است؟ 
به طور کلی تعویض شهردارها نه فقط در تهران، بلکه در هر شهری ولو کوچک به ضرر آن شهر است؛ در تهران که بدتر. یکی از پوئن‌های ما در شورا این بود که یک شهردار را در 3 دوره شورا حفظ کردیم و شهردار هم با تسلط می‌آمد و به کارهایش می‌رسید. در دوره ما اصلا تغییرات بیجا نبود. وقتی مدیری دارد خوب کار می‌کند، عوض کردنش به صلاح نیست. شما شهردار اسبق اصفهان را ببینید؛ آقای دکتر سقایی‌نژاد. حدود 14 سال شهردار بود و اصفهان از قبل مدیریت باثبات او خیلی بهره برد. الان هم که شهردار قم شده، 2 دوره شورا او را حفظ کرد و انصافا موفق هم هست. از آن طرف شهرهایی بودند که مرتب شهردار را عوض می‌کردند و از این ناحیه آسیب هم دیدند. خود بنده در شورای عالی استان‌ها چند نوبت پیش آمد برای عدم تغییر شهردار، می‌رفتم به آن شهر و با اعضای شورای شهر آنجا صحبت می‌کردم تا منصرف شوند.  این نکته را هم بگویم که از همان ابتدا که آقای نجفی شهردار شده بود، می‌گفتند او 6 ماه بیشتر شهردار نیست. من از همان ابتدا به این رویکرد نقد داشتم که چرا شهردار‌‌‌‌‌‌ کوتاه‌مدت انتخاب کردند. اصلا این موضوع معنی ندارد و کار درستی نبود.
  خیلی از کارشناسان و حتی برخی اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان معتقدند این شورا توان کافی برای تصمیم‌گیری‌های مستقل را ندارد و تصمیمات اصلی در این دوره، خارج از شورا و در احزاب اصلی اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان مثل اتحاد ملت و کارگزاران گرفته می‌شود. در جریان رفتن آقای نجفی هم دعوای این حزب را شاهد بودیم که به رسانه‌ها هم کشیده شد. 
ایراد اساسی همین است. من معتقد نیستم که اعضای فعلی توان کار در شورا را ندارند بویژه که خیلی از آنها آدم‌های باتجربه‌ای هستند و می‌توانند خوب کار کنند. آنهایی هم که تجربه ندارند می‌توانند به سرعت کسب تجربه کرده و کار را یاد بگیرند. همین جا این نکته را بگویم که به‌خاطر عدم مطالعه دقیق اعضای شورا، می‌بینیم هر چند وقت یک بار تصمیمی در شورای پنجم تهران گرفته می‌شود که در سال‌های قبل در دوره‌های سابق شورا مصوب شده بود! این مسائل دیگر خیلی پیش پا افتاده است و با یک مطالعه سطحی حل می‌شود. شورا باید به تصمیمات جدید فکر کند.  ولی موضوع اصلی این است که تصمیمات باید در خود شورا گرفته شود نه خارج شورا. این به کلیت مدیریت شهری لطمه می‌زند. ما زمانی که در شورا بودیم اجازه نمی‌دادیم تصمیمات خارج از شورا به ما تحمیل شود. دیکته که هیچی، حتی مشورت هم می‌خواستند زمان رای‌‌‌گیری داشته باشند، من اجازه نمی‌دادم کسی با تلفن صحبت کند. خاطرتان هست یک بار برای موضوعی 7 یا 8 بار رای گرفتیم و نتیجه هر دفعه 7 - 7 می‌شد. این به خاطر اصرار بر تصمیم کارشناسی بود. مثلا برای انتخاب شهردار ابتدا لیست 25 نفره داشتیم. بعد به 5 نفر رسیدیم و در نهایت به یک شهردار رسیدیم و وقتی به او رسیدیم محکم پشتش ایستادیم.
  در نشست خبری اخیر شهردار فعلی تهران برخی وعده‌ها مطرح شد، نظیر توسعه 50 کیلومتری ریل‌های مترو در هر سال یا حذف تکدی‌گری طی یک سال آینده؛ فکر می‌کنید این وعده‌ها چقدر شدنی باشند؟
البته آقای مهندس افشانی آدم اجرایی و کاری است. روز اولی هم که‌ آمد بنده برای او آرزوی موفقیت کردم، چرا که موفقیت شهردار، موفقیت کل شهر است و ما دل‌مان می‌خواهد کارهای شهر جلو برود. من هنوز هم ‌امیدوارم ایشان در این سمت موفق باشند.  البته اینکه گفتند تا یک سال آینده 50 کیلومتر مترو می‌سازند، عملی است، چون قرار نیست مترو را بسازند! مترو ساخته شده و ‌آماده افتتاح است. الان خط 6 مترو بیش از 90 درصدش ساخته شده و عملا تمام شده. خط 7 که کامل تمام شده بود. حتی کار هم می‌کرد ولی تعطیلش کردند که به عقیده من اشتباه بود. نباید تعطیل می‌کردند، اگر نقصی هم داشت باید نواقص آن را برطرف می‌کردند، چون این خط «هدوی»(headway) 15 دقیقه‌ای داشت. همان موقع هم به دوستان گفتند که این خط را بخوابانید بدتر است، چون فرسوده می‌شود، در حالی که شما حین کار می‌توانید نواقصش را اصلاح کنید. اینکه سیگنالینگ آن اتومات نیست یا دوربین‌هایش کم است که دلیل نمی‌شود. یا گفته‌اند هواکش آن کم است و پله‌های فرار اضطراری آن کافی نیست. خوب اینها را درست کنید! به‌خاطر این مسائل که خط را تعطیل نمی‌کنند، البته بحث کاهش زمان هدوی بود که درست است و باید قطارهای مورد نیاز را داد. اصل‌ مسأله مترو قطار است. حالا خوشبختانه گفته‌‌اند برای تامین قطار قرارداد بسته‌‌‌اند. بگذریم که این قطارهای جدید هم حداقل یک سال و نیم دیگر می‌رسد!
  قبول دارید این خط قربانی سیاسی‌کاری شد؟
بله! چون واقعا می‌توانست تعطیل نشود.
  الان مرتب در ایستگاه‌های مترو کلیپ‌های متعدد پخش می‌کنند پیرامون‌امنیت نداشتن خط 7 و به نوعی تعطیلی آن را اینگونه توجیه می‌کنند.
 من می‌پرسم الان ‌امنیت دارد؟ با کلیپ‌های تبلیغاتی که ‌امنیت مترو تامین نمی‌شود.
  شاید مجموعه شورا و شهرداری می‌خواستند با این کار برای خودشان یک دستاورد‌‌‌‌‌‌ کوتاه‌مدت 
دست و پا کنند؟
مردم می‌فهمند و قضاوت می‌کنند و همین کافی است. الان پل‌های‌ امام علی و ارتش واقعا ‌آماده است. یک مقدار خیلی کم مانده است. به‌نظرم دوره قبل 3 ماه بیشتر می‌ماند اینها را تمام می‌کرد. شما شک نکنید اگر ما فرصت می‌داشتیم تا پایان سال 96 خط 6 مترو را تمام می‌کردیم ولی متاسفانه دوستان جدید در این‌باره کم‌کاری کردند.
  زحمت افتتاحش افتاد روی دوش مدیریت شهری جدید!
بالاخره خود این افتتاح کردن طرح‌های‌ آماده هم برای خودش یک کار محسوب می‌شود! [با خنده] نیازی هم نیست ما مدام تکرار کنیم که ما این کارها را انجام دادیم. مردم عملکرد ما را دیده‌‌اند و قضاوت خواهند کرد. مهم‌‌‌‌‌‌تر از آن، خداوند بداند کافی است. یک نکته هم پیرامون تکدی‌گری بگویم. حل این‌ مسأله تنها در دست شهرداری نیست. سازمان‌های دیگری هم باید به میدان بیایند. ما این موضوع را تجربه کرده‌‌‌‌‌‌ایم. الان هم که با توجه به شرایط اقتصادی کشور و رشد دستفروشان و تکدی‌گران خیلی جای کار خواهد داشت. با همه اینها بنده معتقدم تفاوت‌های میان مدیریت شهری جدید با زمان تصدی اصولگرایان برای مردم بسیار محسوس است و خیلی نیاز به تبلیغات و گفتن دستاوردها هم ندارد. من پیش از این هم گفته بودم بعد از آقای قالیباف، شهردار شدن در پایتخت بسیار کار مشکلی است. حالا این کار مشکل با رکود اقتصادی و رکود شهری هم همزمان شده! این، کار را مشکل‌‌‌‌‌‌تر و سخت‌‌‌‌‌‌تر می‌کند. گاهی اوقات مردم از ما می‌پرسند از شهر چه خبر. من در جواب می‌گویم اینقدر در سطح کشور مشکلات هست که ما دیگر نمی‌رسیم به مشکلات تهران فکر کنیم. متاسفانه یکسری مسائل مهم و عمده‌ای برای‌مان پیش‌آمده که مسائل شهری در مقابل آنها موضوعیت چندانی ندارد. برای عموم مردم هم این احساس وجود دارد. الان دیگر کسی نسبت به اوضاع قطارهای مترو یا اتوبوس‌های شهری انتقادی نمی‌کند، بلکه بحث ارز و سکه و خودرو و مسکن و اختلاس‌ها داغ است. مدیران شهری هم گویا مشکلات را پشت گوش انداخته‌‌اند و رسیده‌‌اند به اینکه همین که شهر تمیز می‌شود و زباله‌ها را می‌برند در حال حاضر هنر محسوب می‌شود!
  سوال بعدی را از همین زاویه طرح می‌کنیم؛ شما به مشکلات عدیده اقتصادی در حوزه‌های مختلف اشاره کردید، از سوی دیگر با دولتی مواجه هستیم که پس از چند سال تمرکز بر برجام و گره زدن همه ‌امور کشور به این موضوع، اکنون دیگر حرف جدیدی برای مردم ندارد و درباره مشکلات نیز تصمیم گرفتند سکوت کنند. در این میان برخی معتقدند جابه‌جایی چند وزیر اقتصادی راه‌حل است و برخی بر تغییر گفتمان دولت تاکید دارند؛ تحلیل شما از این شرایط چیست؟
پیش‌بینی آینده خیلی سخت است هرچند ما همیشه ‌امید به پیروزی و پیشرفت داشته و داریم. این یک بحث است و اوضاع کف خیابان بحث دیگر. شواهد کف خیابان به ما می‌گوید در شرایط دشواری به سر می‌بریم. همان‌طوری که گفتید، برجام 5 سال ما را معطل کرد. اشتباه اصلی این بود که همه چیز را به برجام گره زدند. همان موقع هم خیلی دلسوزان هشدار دادند که به توانمندی‌های درونی کشور تکیه کنید که اگر این استفاده را می‌کردند حتی در برجام هم موفق‌‌‌‌‌‌تر بودند. در خود معاهده برجام هم موفق‌‌‌‌‌‌تر می‌بودند اگر این همه وادادگی نبود و با قدرت و صلابت بیشتر کار می‌کردند. ما از این شرایط راضی نیستیم. شرایطی که باعث شده ما نتوانیم از بدعهدی طرف مقابل شکایت کنیم و آقایان مجبور شدند به دادگاه لاهه شکایت کنند. چون صرف شکایت از‌ آمریکا، تحریم‌ها بازمی‌گردد و به ضرر ما تمام می‌شود. اینها درباره برداشتن تحریم‌ها هم به مردم دروغ گفتند، از همان اول هم اصلا بحث لغو نبود، بحث تعلیق بود. در حالی که به مردم گفته شد از فردای ‌امضای آمریکا تحریم‌ها چنین و چنان خواهد شد.  نکته مهم در این باره این بود که درست است که ترامپ با یک لگد همه چیز را به هم ریخت ‌اما این اوباما بود که با لبخند و دستکش مخملین تحریم‌ها را بیشتر و پیچیده‌‌‌‌‌‌تر اعمال کرد.  آنچه در این شرایط به ذهن بنده می‌رسد، اول این است که تمام مشکلات قابل حل است ولی بسیار سخت و پیچیده. در درجه اول باید صداقت بر دولتمردان ما حاکم شود، یعنی به مردم بگویند سیاست سابق ما شکست خورد و اکنون دیگر باید مقاومت کنیم؛ همین مواضع اخیر آقای روحانی. از سوی دیگر اگر بخواهیم ذلت نشان دهیم و گردن کج کنیم، از الان هم بیشتر تهدید خواهیم شد. شرط موفقیت در این شرایط این است که مردم را بی‌جهت نترسانیم. دیگر اینکه دولت باید برنامه مدون و دقیق به مردم ارائه دهد. همچنین به نظر کارشناسان احترام بگذارند و صرفا روی مواضع خودشان اصرار نورزند. دیدید که در ماجرای ارز، دولت فقط حرف خودش را زد و گفت چنین و چنان می‌کنیم ‌اما اوضاع بدتر شد.  به همین خاطر است که می‌گویم عوض کردن 4 تا وزیر هم چیزی را عوض نمی‌کند. حتی کل وزرای اقتصادی دولت هم عوض شوند اتفاقی نمی‌افتد. فرقی نخواهد کرد. هم گفتمان و هم رویکرد دولت باید عوض شود و دولت نگاه خود را معطوف به درون کشور و توانمندی‌های داخلی کند.  همچنین دولت باید به طور کلی ‌امید خود به غرب و آمریکا را قطع کند. حالا اگر توانست از اروپا‌ امتیازاتی را به دست آورد چه بهتر ولی روابط خود با کشورهای شرقی را هم فراموش نکند. متاسفانه در دوران برجام ما به کشورهای شرقی اخم نشان دادیم با این ‌امید که دولت فکر می‌کرد می‌تواند به صرف رابطه با‌ آمریکا، مشکلات کشور را حل کند. با همین تصور متاسفانه به کشورهای شرقی پشت و آنها را از خودمان ناراحت کردیم. الان هم این کشورها حق دارند ناراحتی‌های خود را به ما بروز دهند ‌اما باید کار سیاسی کرد و دوباره با کشورهای بزرگ همسایه روابط گسترده برقرار کرد.  با همه اینها من یک نگرانی دارم و آن اینکه ظاهرا دولت تصمیم گرفته هیچ تصمیمی نگیرد! این تصمیم بدی است! وضع‌مان دیگر از زمان جنگ که بدتر نیست. نفت‌مان را 6 دلار می‌فروختیم و حتی کشتی‌های ما را در خلیج فارس می‌زدند؛ با این وجود درگیر جنگ هم بودیم و هزینه‌های بالای آن را هم تامین می‌کردیم. ما توانستیم آن شرایط سخت را پشت سر بگذاریم، البته مردم ما هم قناعت کردند، الان هم می‌کنند، به شرطی که ببینند اختلاس وجود ندارد. و الا دولت بخواهد با همین وضعیت ادامه دهد، شرایط نگران‌کننده خواهد شد، چرا که تصمیم‌ آمریکا بر این است که با فشار اقتصادی مردم را از انقلاب دلسرد و در نهایت، مذاکره با‌ آمریکا را راه‌حل مشکلات معرفی کند. کاری که آن صد نفر هم با نامه خود تکرار کردند و سخنگوی‌ آمریکا در داخل ایران شدند.
  درباره مناسبات میان اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان و دولت حرف و حدیث‌های بسیاری وجود دارد. سیاستی که این روزها از سوی این طیف مشاهده می‌شود، اعلام برائت از دولت برای جلوگیری از ریزش بدنه اجتماعی اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان است؛ آیا با این قبیل تصمیمات، می‌توانند از مسؤولیت شرایط فعلی کشور فرار کنند؟
من تفاوتی میان این دولت و اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان نمی‌بینم. این تلاش‌ها به جایی نمی‌رسد. اینکه حالا که دولت در‌ آمپاس گیر کرده بیایند و از زیر بار مسؤولیت شان فرار کنند و بگویند این شرایط ربطی به ما ندارد ناشدنی است. اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان با این خیمه‌شب‌بازی به جایی نخواهند رسید. تبلیغات اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان برای روحانی و وعده‌های اقتصادی‌شان در زمان انتخابات در رسانه‌ها ثبت شده و این روزها هم در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. این کارها بیشتر به یک شوخی می‌ماند.
  بگذارید درباره شرایط اصولگرایان کمی صحبت کنیم. درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب، شاید انتظار عمومی این بود که در این شرایط ظهور و بروز بیشتری داشته باشد و بویژه در این برهه که مردم با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کنند، به نمایندگی از مردم، به مطالبه‌گری صریح از دولت بپردازد؛ این ذهنیت را تایید می‌کنید؟
بله! از ابتدا تصمیم بر این بود که جبهه مردمی محدود به انتخابات نباشد. الان هم مرتب تشکیل جلسه می‌دهیم. مثلا ‌امروز عصر، کمیته اقشار جلسه دارد، دیروز هیات رئیسه جلسه داشت و فردا هم کمیته سیاسی و کمیته رسانه جلسه خواهند داشت و... اصلا در این جلسات بحث انتخابات طرح نشده و فقط شرایط روز کشور و همچنین سازماندهی تشکل مطرح است. درباره کارهای تشکیلاتی قرار است حضور جوانان و بانوان پررنگ‌‌‌‌‌‌تر از قبل شود. این اصلاحات در حال انجام است. ضمن اینکه درباره مشکلات و راه‌های برون‌رفت از این شرایط هم جبهه مردمی در مقاطع مختلف نظرات خود را اعلام کرده است. اما اینکه تعداد نشست‌ها و همایش‌ها کم بوده را قبول دارم. البته مشکل جا و مشکل مسائل مالی هم هست ولی کارهای تحقیقاتی و پژوهشی در حوزه اقتصاد با قوت ادامه دارد. ما حتی درباره مشکلات کامیون‌داران هم ورود کردیم و راه‌حل دادیم.
  درباره آسیب‌شناسی جریان اصولگرا در چند انتخابات اخیر، بسیار بحث و تبادل نظر شده؛ نظر شخصی شما چیست؟ راه‌حل را کماکان وحدت می‌دانید یا تغییر گفتمان و‌‌‌‌‌ نزدیک‌تر شدن به اقشار مختلف مردم؟
هر دو مورد درست است. البته این را هم در نظر بگیرید که ما نباید وعده‌های ناشدنی در حوزه اقتصادی به مردم بدهیم و در چند انتخابات اخیر هم این کارها را نکردیم. دادن این وعده‌ها و استفاده از روش‌های تخریبی، بی‌انصافی است و متاسفانه توسط رقیب عملیاتی شد ولی ما این کار را نکردیم.
  جناب مهندس چمران! به عنوان سوال آخر می‌خواهیم ماجرای تخلفی را که در جریان انتخابات سال گذشته شوراها علیه شما اعمال شد جویا شویم و اینکه چرا پیگیری‌های شما در نهایت به نتیجه نرسید؟
واقعیتش ما تا جایی که ممکن بود، پیگیری کردیم. نامه هم نوشتیم؛ نه یک نامه و 2 نامه، چندین نامه نوشتیم و حتی از مجلس و دکتر لاریجانی هم خواستیم این موضوع را پیگیری کنند. با رئیس مجلس ملاقاتی هم در این رابطه داشتیم ولی متاسفانه آن هیات نظارتی که در مجلس بود، از اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان بودند و خیلی از دوستان ما را تایید صلاحیت نکردند. از آن طرف هم تعدادی از نامزدهای تایید صلاحیت شده رقیب، پرونده قضایی داشتند ‌اما توسط هیات مذکور نادیده گرفته شد با اینکه وزارت اطلاعات و قوه‌قضائیه سوابق اینها را فرستاده بود. این یک تخلف آشکار بود. از اینها گذشته ما در نهایت راضی شدیم که حداقل 10 صندوق را اگر نمی‌شود لااقل یک صندوق را بازشماری کنند. چون ما روی بازشماری آن حرف داشتیم 9 روز شمارش کامپیوتری. در واقع سر شمارش صندوق در محل حرف و حدیث بود اما یک نفر از دوستان ما را برای نظارت قبول نکردند. یعنی یک ناظر هم نداشتیم. شورای نگهبان هم که نظارتی روی انتخابات شوراها نداشت.
  رئیس مجلس به این موضوع ورود نکرد؟
چرا! زیر نامه‌ای که ما برای ایشان نوشته بودیم، دستور داد و قاطعانه هم خواست ‌اما نماینده‌های ناظر مجلس گفتند که نظر ما این است و دیگر رئیس مجلس نمی‌تواند نظر خود را بر ما تحمیل کند و زور بگوید! من در آخر کار این جمله را هم گفتم که شما نامردید اگر این یک صندوق را باز نکنید و باز نکردند.
  اگر صحبت ناگفته‌ای مدنظرتان هست بفرمایید.
من می‌خواهم به مردم عزیزمان بگویم که ما شرایط سخت‌‌‌‌‌‌تر از این هم داشتیم. نه‌تنها در دوران جمهوری اسلامی، بلکه من سال‌های 1330 تا 32 را مثال می‌زنم؛ زمان دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی. ما در آن دوره یک قطره نفت هم نمی‌توانستیم بفروشیم. حتی افغانستان که آن زمان تحت حکومت ظاهرشاه بود حاضر نشد به صورت زمینی از ما نفت بخرد. ما 2 سال یک قطره نفت نفروختیم و در عین حال برای نخستین‌بار در تاریخ این کشور، صادرات و واردات ما مساوی شد. همچنین کسری بودجه نداشتیم با اینکه نفت نمی‌فروختیم. ما این شرایط را تجربه کردیم. درست است، به مردم سخت گذشت ولی با دلار 4200 تومانی موز و آناناس هم وارد نکردیم! [با خنده]
می‌خواهم ارزش مقاومت را بگویم. ایستادند و در نهایت موفق شدند با اینکه آن زمان انقلاب اسلامی نبود.‌ امام و آقا هم نبودند. بین مصدق و کاشانی هم درگیری پیش‌ آمد. یادم هست خانه ما در میدان سیداسماعیل بود. صبح 28 مرداد یک نفر‌ آمد روی گاری برای مردم دلار پخش می‌کرد! یعنی حتی فرصت نکردند دلارها را خرد کنند و بین مردم بریزند. مردم اصلا نمی‌دانستند این دلار چیست. به همین طریق با تعدادی اراذل و چند تا تانک به همین راحتی حکومت مصدق را ساقط کردند. یعنی هم آن مقاومت در سایه وحدت موفق بود و هم اعتماد ‌آمریکا به شکست انجامید. آن دوره می‌تواند عبرت خوبی برای ‌امروز ما باشد.