روی کار آمدن ترامپ در امریکا تیر خلاص به تفکر غلطی است که در ایران از سر سهلاندیشی، به ایجاد رابطه با امریکا و حل مشکلات نظام با توافق بردبرد! با شیطان بزرگ دل بسته است. در حقیقت ترامپ روی دیگر سکه باطل و تفکر شیطانی نظام سلطه و لیبرال سرمایهداری امریکایی است که ماهیت و تمامیت انقلاب اسلامی را نشانه گرفته و به کمتر از هدم استقلال و به زیر سلطه کشیدن ایران و نابودی انقلاب اسلامی راضی نخواهد شد و برای تحقق امیال شیطانی خود، انجام عملیات روانی سنگین برای مدیریت افکار عمومی جهانی در راستای القای «ایرانستیزی»، «ایرانهراسی»، «ایرانگریزی»، «اتهام نقض دموکراسی» و «نبود آزادی و نقض حقوق بشر» را در دستور کار خود قرار دادهاست.
حضور ترامپ در رأس هیئت حاکمه امریکا و عربدهکشی ترامپ در پسابرجام ثابت کرد (همانگونه که کشتیبان باهوش انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای بارها فرموده بودند) که در امریکا هیچ فرقی بین دو حزب معروف امریکا وجود نداشته و اگر چه روی کار آمدن افراد و احزاب به مثابه اقدامات تاکتیکی مطرح هستند، اما استراتژی امریکا علیه سایر کشورها از جمله ایران ثابت و تغییرناپذیر بوده و هدف شیطان بزرگ در باره ایران فراتر از محدودسازی توان هستهای بوده و ماهیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را نشانه رفته و دائماً علیه «منافع ملی»، «استقلال»، «آزادی»، «اقتدار»، «اعتبار» و «امنیت ملی» ایران در حال توطئه و دسیسه است و اگر چه در طول ٤0 سال گذشته بدون استثنا در تمامی توطئههای خود با ناکامی و شکست خفتبار مواجه شده، اما متأسفانه توانسته دلهای لرزان و بیثبات برخی از سیاسیون و جناحها را متزلزل ساخته و با خود همراه کرده و برخی از سستکمربندها را به عنوان عمله خود استخدام نماید.
یکی از مهمترین روشهای دشمن در مهندسی ٤00 ساله نظام سلطه، پروژه عقیمسازی مسئولان و دولتمردان کشور در مواجهه با نظام بینالمللی از طریق ارائه تعاریف جزمی و یکسویه از موضوعات مختلف در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و... است. از جمله این تعاریف اصرار آنان بر القای ضرورت تفکیک و جدایی حوزه دیپلماسی از حوزه ایدئولوژیکی است که بیتردید یکی از مغالطهآمیزترین تعاریف در دنیای دیپلماسی است. بیشک تمامی کشورها در چارچوب بایدها و نبایدهای یک ایدئولوژی (اعم از الهی یا غیرالهی) اداره شده و اولین وظیفه دستگاه دیپلماسی هر کشور حفاظت و صیانت از ایدئولوژی و بایدها و نبایدهای حاکم بر آن کشور است. نظام سلطه غرب در عین حالی که دستگاه دیپلماسی خود را ملزم به حفاظت از منافع نظام لیبرال سرمایهداری میکند، اما در پارادوکسی آشکار و مغالطهای مضحک، حمایت دستگاه دیپلماسی ایران از ایدئولوژی اسلامی را مغایر با آموزههای علمی معرفی کرده و به این ترتیب دستگاه دیپلماسی را به حرکت در مسیر تبدیل غیرت ملی و دینی دستگاه دیپلماسی به ذلتِ حرکت در ریل تعریف شده در نظام سلطه فرا میخواند و جای بسی تأسف است که شنیده شود برخی دیپلماتهای کشورمان تجویز مغالطه آمیز غرب در باره دیپلماسی را سرلوحه و سرمشق خود داده و بر تفکیک این دو حوزه اصرار دارند.
از منظر نظام اسلامی و مستند به سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع سفرا و کارداران وزارت خارجه، اگر برخی از سادهاندیشان پیش از این تفکر ایجاد رابطه و یا مذاکره با امریکا را حلال مشکلات کشور میدانستند اینک با آشکار شدن چهره واقعی و پلید امریکا و پیداشدن دستهای چدنی شیطان از دستکش مخملین، وقت آن است که دستگاه دیپلماسی حفظ و تأمین منافع ملی کشور را با تأکید بر بهکارگیری دیپلماتهای انقلابی با ویژگیهای منطبق بر دیپلماسی ایدئولوژیک در دستور کار خود قرار دهد. سفرای نظام اسلامی باید عمیقاً به ارزشهای اسلام و انقلاب پایبند باشند. سفرای نظام اسلامی باید عمیقاً به ارزشهای اسلام و انقلاب پایبند باشند و با روحیه مستحکم امید به آینده و بهره مندی از احساس امنیت، حفظ منافع ملی را جایگزین رویکرد غلط و تحمیلی تعامل یا تقابل کنند.
سید عبدالله متولیان