بمب بزرگ در فدراسیون منفجر می‌شود؟

فدراسیون فوتبال مهدی تاج وارد سومین سال فعالیتش شده است و حالا تقریبا ۴ سال بعد از مجمع پر سر و صدای بهمن ماه ۱۳۹۳ که در آن علی کفاشیان با فشار وزارت ورزش و غوغایی که گروه قنبرزاده و عزیزی خادم به پا کردند تا دبیرکل تغییر کند، این بار و درست بعد از جام جهانی دارد برای فدراسیون مهدی تاج رخ می‌دهد.

ماجرا هم شایعاتی است که از اختلاف میان مسئولان رده بالای اداره کننده ورزش با دبیرکل فعلی شنیده می‌شود. ساکت که به دلیل مدرک تحصیلی با چالش‌هایی برای در اختیار داشتن این پست مواجه بود، بعدا اعلام کرد مدرک لیسانسش را ارائه داده است. البته دوباره ابهام‌هایی ایجاد شد که لیسانس ارائه شده او مرتبط نیست یا اصلا دانشگاه امام صادق چنین رشته‌ای ندارد، اما خیلی جدی چنین ادعایی بررسی نشد و این مدیر اصفهانی همیشه در کنار تاج، کارش را پیش برد.

در روز‌های پایانی لیگ قبل و فینال جام حذفی، اما اتفاقی افتاد که شائبه‌هایی ایجاد کرد. اینکه مهدی تاج زیر فشار است برای تغییرات. شایعه اینکه وزیر ورزش در کنار دبیرکل فدراسیون و در غیاب رئیس فدراسیون حاضر نشده روی سکوی قهرمانی برود، درحالی که تاج رابطه‌ای خیلی صمیمی با وزیر ورزش دارد، مدام بین اهالی فوتبال دست به دست شد، اما هیچ گاه تائید نشد و مسعود سلطانی فر به عنوان وزیر ورزش بقدری تجربه گرانقیمت مدیریت سیاسی دارد که اجازه ندهد شایعاتی از این دست روی کارش اثر بگذارد.

ساکت که منتقدانش در مسائلی، چون لباس‌های تیم ملی و لباس‌های تیم‌های رده‌های مختلف ملی و قرارداد مربوط به زمین‌های چمن کمپ، ایراد‌هایی به عدم کنترل درست روند قرارداد‌ها را به او وارد می‌کردند و این مدیر دست راست مهدی تاج را به چالش می‌کشیدند، در پرونده‌های مهم دیگری هم به بازی گرفته نشد. مثلا در مواردی مثل پرونده‌های بزرگ سامان دهی بدهی‌های استقلال و پرسپولیس ف. این مهدی محمد نبی دبیر اسبق فدراسیون بود که به بازی گرفته شد و این به بازی گرفته شدن با دخالت مستقیم وزارت ورزش و احتمالا شخص محمدرضا داورزنی بود!

ساکت، اما در بازه جام جهانی توانست خیلی خوب تیم ملی را به عنوان سرپرست اداره کند. طوری که هیچ مشکلی از تیم بیرون درز نکند. اتفاقی که معمولا در تورنمنت‌هایی از این دست برای ورزش مان نمی‌افتد و حتی ۴ سال قبل در برزیل مشکلاتی میان کی روش با کفاشیان و مهمانان وزارت ورزش رخ داده بود، اما این بار در مسکو اصلا خبری از این حاشیه‌ها نبود و ساکت به رغم همه انتقاد‌هایی که منتقدانش به کارش وارد می‌کردند، در این بخش موفق بود.

هرچند به درستی بسیاری از منتقدان چنین شیوه‌ای، ۴ سال قبل و امروز می‌گفتند، دبیرکل نباید شان خود را تا مقام یک سرپرست تیم پایین بیاورد. البته ۴ سال قبل مهدی محمد نبی و کی روش با هم دیگر هم بحث کرده بودند و قهر بودند، اما اقلا این بار خبری از دلخوری‌های اینچنینی اقلا نبود!

با همه این رخداد‌ها، حالا دو نفر خیلی خود را نزدیک به صندلی دبیرکلی فدراسیون می‌بینند. خیلی دوست دارند آن صندلی در اختیارشان باشد. مهدی محمد نبی که به طور سنتی حمایت داورزنی را دارد و حتی برای مراسم استقبال از بازیکنان تیم ملی هم به فرودگاه رفته بود تا خودی نشان دهد و توی چشم کی روش و ساکت باشد، یکی از این افراد بود.

نبی که ۴ سال قبل با کلی اتهام از سوی وزارت ورزش کنار زده شد، حالا با تغییر تنها یک وزیر انگار دیگر هیچ ایرادی ندارد بازگشتش. هرچند کافی است دوباره اسمش به طور جدی سر زبان‌ها بیفتد تا دوباره کلی جنجال و موج خبری ایجاد شود. نبی چندین برابر مدافعانش، منتقد دارد و کلی ابهام که هیچ گاه تائید یا تکذیب نشدند و فقط نامش جنجالی رسانه‌ای دوباره ایجاد می‌کند.

دیگری، اما علی رغبتی است. یکی از مدیران میانی فدراسیون فوتبال که شاید در دوره انتقالی فدراسیون فوتبال در زمان کیومرث هاشمی فکر می‌کرد دبیرکل فدراسیون فوتبال می‌شود. او که یکی از اعضای کمیته انتقالی فدراسیون فوتبال بوده. کلی در رده‌های میانی وزارت ورزش سمت داشته، اما در باند مدیران همدانی فوتبال قرار می‌گیرد. نزدیک‌ترین فرد به کیومرث هاشمی. همان‌هایی که سابقه عجیب بدهکار کردن فدراسیون فوتبال محمد دادکان که ۴ میلیون فرانک سوئیس در خزانه اش پول داشت، اما وقتی به علی کفاشیان سپرده شد، اعلام شد بدهی دارد. آن‌ها در آن دوره انتقالی فدراسیون فوتبال را خیلی گران اداره کردند و در نهایت هم نتیجه شان ناکامی با پر ستاره‌ترین تیم ملی تاریخ در جام ملت‌های آسیای ۲۰۰۷ در مالزی بود.

گروهی که باشگاه پاس و انتقالش به همدان یکی دیگر از شاهکار‌های مدیریتی شان است. رغبتی در ابتدای کار سلطانی فر هم در شورای برون مرزی بود که ناگهان کنار گذاشته شد و حالا مسئول ارزیابی فدراسیون‌های ملی است. او که دانش آموخته مدرسه عالی ورزش است، یکی از بدنه عادی سازمان ورزش ایران است که حاصل مدیریت کارمندی شان، همین است که در همه این سال‌ها شاهد آن بودیم.

به همین سادگی!

این‌ها انتخاب‌هایی هستند که گفته می‌شود به تاج فشار آورده شده تا یکی شان را جای ساکت بگذارد و هر روز شایعه آمدن شان به فوتبال بیش از قبل شنیده می‌شود.

آیا آن‌ها توان ایجاد تغییر در فوتبال را دارند؟ شرایط را از اینی که هست بهتر می‌کنند یا باز قرار است بگوییم هیچ به جای هیچ! پاسخ می‌توان گفت: روشن است. حالا باید دید این شایعات واقعیت دارند؟ آیا تاج پای آدم هایش می‌ایستد یا برای حفظ موقعیت، تن به تغییرات می‌دهد؟