اخیرا دکتر علیاکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل، به مسکو رفت تا پیام معظمله و رئیسجمهور را به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه تقدیم کند. کلیت برگزاری این سفر، مولد برخی جریانسازیهای «هدفمند» تبلیغاتی، بویژه در فضای مجازی بود. برخی اصلاحطلبان، به بهانه وجود ساختاری به نام وزارت امور خارجه، سفر دکتر ولایتی به روسیه را بیمعنا خوانده و آن را به مثابه موازیکاری در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان دانستند. حتی برخی از این موضع نیز فراتر رفته و این سفر را نماد و مصداق «دخالت» در حوزه کاری وزارت امور خارجه دانستند! در اینباره نکاتی وجود دارد که نمیتوان بسادگی از کنار آنها گذشت.
1- همانگونه که اشاره شد، جنجالآفرینیهای شکل گرفته درباره سفر دکتر ولایتی به مسکو، کاملا «هدفمند» و اتفاقا در راستای تضعیف دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان است. نکته جالب توجه اینکه قبل و بعد از انتقال پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به پوتین، مقامات وزارت امور خارجه کشورمان این سفر را کاملا هماهنگشده دانسته و بر عدم تداخل وظایف محول شده به دکتر ولایتی با اقدامات و وظایف وزارت امور خارجه تاکید کردند. با این حال به نظر میرسد بخشی از انتقادات، به شخص ولایتی و مواضع اخیر ایشان در قبال برجام بازگردد. اصلاحطلبان پس از بیان انتقادات صریح وی از توافق هستهای، به دنبال مجرا و بستری برای حملات غیرمستقیم رسانهای علیه ایشان میگردند. از این رو آنها در گام نخست، سفر ولایتی به مسکو را دستمایه انتقادات خود قرار دادهاند. با توجه به رویه قبلی اصلاحطلبان در مواجهه با چنین موضوعاتی، اقدامات ضد اخلاقی آنها در قبال سفر ولایتی به مسکو کاملا قابل پیشبینی بود.
2- بخش دیگری از جنجالآفرینیهای شکلگرفته علیه این سفر، مربوط به برجستهسازی استراتژی «نگاه به شرق» در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. متعاقب عهدشکنیهای مشترک ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی در برجام که از ابتدای سال 2017 میلادی (زمان حضور ترامپ در کاخ سفید) به نقطه اوج خود رسیده است، راهبرد «نگاه به شرق» در حوزه دیپلماسی رسمی ما پررنگتر شد. متاسفانه از سال 92 تاکنون، بخشی از ظرفیتهایی که میتوانستیم در این حوزه صرف کرده و نتایج موثری نیز از آنها بگیریم، تحت تاثیر «اعتماد به غرب» از بین رفت. حال، درست زمانی که «نگاه به شرق» در حوزه سیاست خارجی ما پررنگتر شده و حتی پکن و مسکو به عنوان 2 بازیگر فعال در نظام بینالملل نسبت به همکاریهای عمیق و راهبردی بیشتر با ایران اعلام آمادگی کردهاند، فریادهایی از گوشه و کنار و از سوی «بزککنندگان چهره غرب» بلند شده است. مسلم است معضل اصلی کسانی که سفر آقای ولایتی به مسکو را هدف قرار دادهاند، نگرانی از پررنگتر شدن نگاه به شرق در حوزه سیاست خارجی و دور شدن از ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی است. گویا این افراد با وجود آنچه طی 4 دهه اخیر و بویژه طی 3 سال سپری شده از انعقاد توافق هستهای مشاهده کردهاند، قصد ندارند خود را از آغوش غرب خارج کرده و با واقعیات جاری در نظام بینالملل روبهرو شوند! به عبارت بهتر، غرب نهتنها به «خاستگاه فکری» این افراد تبدیل شده است، بلکه حکم «مأمن سیاسی» و متعاقبا «خط قرمز» آنها را پیدا کرده است!
3- جنجالآفرینیهای شکل گرفته علیه سفر ولایتی به مسکو، نهتنها منبعث از دغدغهمندی در حوزه منافع ملی و سیاست خارجی کشورمان نیست، بلکه متاثر از نگاهی خطرناک و بازدارنده در حوزه دیپلماسی است. نگاهی که مطابق آن، «اعتماد به غرب» حکم یک «گزاره مطلق» را داشته و در مقابل، «حرکت آگاهانه و محتاطانه به سوی شرق» تحت هر عنوانی محکوم است! بدون شک در آینده نزدیک بار دیگر شاهد هجمههایی از این دست خواهیم بود. اتفاقا بروز چنین جنجالهایی نشاندهنده صحت مسیر «گذار از بازیگران غیر قابل اعتماد غربی» در حوزه سیاست خارجی کشورمان است.
آنچه مسلم است اینکه «گذار مطلق از آمریکا» و «برقراری روابط مشروط با اروپا» باید مدنظر دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد. بدیهی است بر خلاف آنچه طرفداران وابستگی به غرب سعی در القای آن دارند، منظور از «نگاه به شرق» وابستگی به کشورهایی مانند چین و روسیه نیست، بلکه ترسیم روابط عمیق و موثر با این دو بازیگر مطرح نظام بینالملل بر اساس 3 اصل دائمی عزت، حکمت و مصلحت در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی کشورمان است. در هر حال، لازم است مسؤولان وزارت امور خارجه کشورمان با توجه به درس بزرگ و البته پرهزینهای که از «اعتماد به غرب» گرفتهاند، این راهبرد موثر (نگاه به شرق) را برای مردم و افکار عمومی تشریح کنند.
علیرضا وحیدی