روزنامه الوطن چاپ دمشق به شدت به دکتر علی اکبر ولایتی مشاور عالی رهبر در امور سیاست خارجی حمله کرد: «ایران نباید در مورد جایگاه و نقش خود در سوریه مبالغه کند!»
این روزنامه در شماره روز گذشته خود به قلم «فراس عزیز دیب» به علی ولایتی بابت بیان جمله «اگر ایران نبود، دمشق سقوط میکرد» به شدت حمله کرد. او در این یادداشت که در صفحه اول روزنامه الوطن با عنوان «علی اکبر ولایتی، با عرض پوزش! جهان ممکن است سقوط کند اما سوریه سقوط نمیکند!» به مشاور عالی رهبرمعظم انقلاب اعتراض کرد.الوطن در ادامه به تهران بابت آنچه آن را «مواضع دروغین و مبالغه شده» و «مصادره به مطلوب جانفشانیهای ارتش سوریه و دیگر کشورهای عربی» خواند، انتقاد کرد و نوشت: «تکرار مکرر این ادعاهای دروغین و متناقض و مبالغههای غیرواقعی توسط تمامی مقامات عالی و ریز و درشت جمهوری اسلامی ما را وادار میسازد تا در برابر آنها علنا اعلام موضع کنیم!»
وی در ادامه سعی کرد سخنان مقامات کشورمان را به صورت مستدل رد کند: «اولا باید به سران تهران یادآوری کنیم که رخدادهای سوریه از مارس ۲۰۱۱ آغاز شد و از روزهای نخست ملت سوریه در برابر تروریسم جنگید؛ در حالی که ایران از عملیات القصیر در ماه می ۲۰۱۳ به جنگ سوریه ورود پیدا کرد. در نتیجه حکومت سوریه تنها به اتکای ارتش خود به تنهایی بیش از دو سال علیه تروریسم جنگید، در حالی که حتی متحدین وی نیز آن را تنها گذاشته بودند!! ملت سوریه در همین بازه زمانی هزاران شهید برای دفاع از وطن خود داد در حالی که جبهه مقابل آن از حمایت جهانی برخوردار و خودش بدون پشتوانه خارجی و به تنهایی در حال دفاع از خود بود!»
به رغم ادعای نویسنده، ایران از ابتدای آغاز فتنه در موضوع سوریه حضور داشت و اولین شهید مدافع حرم، «سرگرد پاسدار شهید محرم ترک» در دیماه ۱۳۹۰ به شهادت رسید. حضور مستشاری ایران نیز از همان زمان آغاز شد و بعدها توسعه بیشتری یافت. ایران در طول این مدت صدها شهید داده است که در میان آنها سرداران بزرگی چون شهید همدانی، شهید شاطری، شهید اسکندری، شهید الله دادی و ... دیده میشوند.
۲- روزنامه «الوطن» تنها روزنامه موجود در سوریه است که «مستقل» خوانده میشود؛ زیرا به صورت رسمی وابسته به دولت مرکزی و حزب بعث نیست! مدیر مسئول و سرمایهگذار اصلی این روزنامه، «رامی مخلوف» پسردایی بشار اسد و از بزرگترین سرمایهداران سوریه و خاورمیانه است. رامی مخلوف را یکی از چهرههای پرنفوذ و پشت پرده نظام سوریه میدانند. یکی از مواضع جنجالی وی، در سال ۲۰۱۱ و با آغاز بحران سوریه بود که خطاب به یک خبرنگار غربی گفت: «امنیت اسرائیل وابسته به امنیت سوریه است و اگر حکومت دمشق متزلزل شود، امنیت اسرائیل به خطر میافتد!»نویسنده این یادداشت، «فراس عزیز دیب» از استراتژیستهای مشهور حامی نظام سوریه بوده و عموما در کنفرانسهای استراتژیک اروپایی به عنوان مدافع دمشق حضور مییابد.
۳- از ابتدای شکلگیری بحران در سوریه، متاسفانه مسئولان کشور مواضع دقیق و یکسانی را اتخاذ نکردند و چه بسا متناقض و نادرست موضع گرفتهاند. حتی آقای احمدی نژاد نیز از حمایت از دولت و مردم سوریه سرباز زد. او معتقد نود که آنچه در سوریه رخ داده است بیداری انسانی است و دولت بشار اسد سقوط خواهد کرد. همین موضوع نیز دستمایه حمله روزنامه الوطن به جمهوری اسلامی شده است: «تردیدی نیست که در آن روزها رئیس جمهور وقت ایران یعنی محمود احمدی نژاد اعتقاد داشت بشار اسد سقوط خواهد کرد! به همین علت، میخواست با ترکیه بر سر دمشق معامله کند؛ در حالی که سوریه به تنهایی مقاومت را برگزید و در برابر دخالتهای آنان ایستاد! تا اینکه بیش از دو سال گذشت و با ورود حزب الله به عملیات القصیر فهمیدیم پرونده سوریه در دستان رهبر معظم انقلاب اسلامی است و ایشان در سخنان خود اظهار داشت که جنگ در سوریه تنها نبرد با تروریسم نیست؛ بلکه خط مقدم مقابله با طرحهای خطرناک آمریکا علیه منطقه است! بد نیست یادآوری کنیم که دو سال نخست، سوریه به تنهایی علم مقاومت را در دست داشت و ایران باید این نکته را در تحلیلهای استراتژیک خود لحاظ کند!!»
در دولت آقای روحانی نیز اهتمام جدی در مساله سوریه چندان مشهور نبوده و نیست. و اگر دستورات رهبری نبود، مواضع نادرست بیشتری از مسئولان شاهد میبودیم. نکته دیگر آنکه ادبیات مسئولان در مواجهه با مساله سوریه نادرست است، گویی فراموش کردهاند که درباره یک کشور دیگر و مردم و دولت قانونی آن سخن میگویند. یکی از انتقادات نویسنده الوطن، استفاده از عنوان «حکومت اسد» است: «آنها از عبارت "حکومت [بشار] اسد" استفاده میکنند. با این منطق آیا آنها موافق خواهند بود تا ما به جای حکومت ایران یا جمهوری اسلامی ایران، تهران را حکومت فرد اول نظام سیاسی این کشور بخوانیم؟! حکومت قانونی سوریه دارای ساختار رسمی و فراگیر است و باید حکومت سوریه خوانده شود نه حکومت اسد!»
یا در جای دیگر از یادآوری میکند که دولت سوریه در زمان حافظ اسد در طول دوران دفاع مقدس در کنار مردم و دولت ایران بود و منتی از این جهت بر مردم نداشت و «هیچ گاه حافظ اسد نگفت حمایت دمشق از تهران باعث شکست صدام شد».
۴- علیرغم پیروزیهای میدانی، جنگ را در عرصه فرهنگ و رسانه و افکار عمومی باختهایم. وقتی بهترین خبرنگار فارسی زبان در جنگ، نفیسه کوهنورد از بیبیسی فارسی است، و وقتی خبرنگاران رسانههای ایرانی از حضور در میدان منع میشوند، چه انتظاری داریم که bbc و cnn و ... منبع اخبار و تحلیلها نشوند؟ اگر فیلمهای شهید باغبانی به دست جریانات تکفیری نمیافتاد و در رسانههای غربی منتشر نمیشد، احتمالا هیچ وقت این را نمیگفتیم که برای مبارزه با تروریسم تکفیری و در دفاع از مردم سوریه در حال جنگ هستیم!
همین امر باعث شده است تا ماهیت واقعی تروریستها برای مردم روشن نشود و بزرگی کاری که گروههای مقاومت انجام دادهاند کوچک انگاشته شود. و حتی شرمگینانه باید شنید که برخی از مردم به خانواده شهدای مدافع حرم طعنه میزنند و زخم میبینند...
۵- عدم بهرهبرداری از منافع حضور در سوریه و عراق: به رغم تلاشهای ایران در مبارزه با تروریسم این موضوع نتوانسته است بهرههای واقعیاش را برای ما به ارمغان بیاورد. حتی نتوانستهایم این قهرمانی بزرگ خود برای از بین بردن حکومت سفاک داعش را به عاملی برای افتخار عمومی مردم تبدیل کنیم. بخشی از این موضوع را باید به اشکالات رسانهای در بازتاب وقایع سوریه نسبت داد که حالا که آتش جنگ فروکش کرده است نیز خبرنگار جدی و متخصص در این حوزه نداریم. و مردم اخبار این جنگ را یا به روایت غربیها شنیدهاند یا روایت صداوسیما! و هردو ناقص بوده است و ناقض تلاشهای میدانی رزمندگان جبهه مقاومت.حالا نیز که جنگ پایان یافته است، قراردادهای بازسازی یا به شرکتهای روسی سپرده شده یا شرکتهای ترکی!
امروز حتی برای حفظ موقعیتهای نظامی به دست آمده در جنگ نیز مشکلاتی ایجاد شده است و برخی میگویند حالا دیگر موقع بازگشت و عقبگرد است. در حالی که میتوان با ایجاد پایگاههای نظامی در سوریه، موازنه امنیتی برقرار کنیم. حالا که در کشورهای مختلف دور تا دور ایران، پایگاههای نظامی آمریکا و اسرائیل است، چرا ما نباید نزدیکی اسرائیل پایگاه نظامی داشته باشیم؟
۶- هرچند حرفهایی از این قبیل که در الوطن منتشر شده، بیشتر مصرف داخلی دارد، اما باید توجه داشت که این بدان معنا است که ما نتوانستهایم نه در کشور خودمان حضورمان در سوریه و عراق برای مقابله با تروریستها را مشورع نشان دهیم و نه در کشورهایی که به آنها یاری رساندهایم. مسئولان این کشورها میدانند که اگر حاج قاسم سلیمانی و نیروهای مقاومت از عراق و پاکستان و افغانستان و ایران نبودند، امروز معلوم نبود دشمن تکفیری تا چه اندازه سوریه را از بین برده بود و جنگ تا چه زمانی به طول میانجامید و حتی نتیجهاش چه میشد. اما به برکت خون هزاران شهید جبهه مقاومت، امروز جنگ در سوریه رو به پایان است و دشمنان مشترک در ضعیفترین موقعیت ممکن است. دولتهای متبوع باید مواظبت کنند تا با انتشار این مطالب میان دوستان جبهه مقاومت فاصله نیفتد و سخنان نسنجیده باعث کدورت میان ملتها نشود.