محسن محسنی نسب تهیهکننده و کارگردان سینما، درباره چرایی عدم بازگشت هزینههای ساخت یک فیلم سینمایی بخصوص در پروژههای دولتی، گفت: فهم این ماجرا ساده است و عجیب است که مدیران میگویند نمیفهمیم! در دهه شصت و هفتاد سرمایه ۹۰ درصد فیلمها با هر مضمونی، برمیگشت و حتی به سود میرسید؛ چون سینما سینمای یکپارچه بود. مافیا وجود نداشت و همه فیلمسازان به طور یکسان از امکانات بهره میبردند.
وی افزود: متاسفانه این سالها فیلمهایی مانند «شاخ کرگدن» که حتی نتوانستند سالن تمام وقت برای اکران بگیرند و آثاری که همزمان با ۱۲۰ سالن اکران میشدند کم نبودند! چه کسانی میتوانند این کارها را انجام دهند؟ قطعا افرادی که در مجموعه تصمیم گیرندههای اکران هستند. امثال مجید قاری زادهها که پیشینه خوبی در تولید و اکران و جذب مخاطب دارند، اما این سالها با بی مهری روبرو شدند کجا هستند؟!
این کارگردان بیان کرد: حالا چرا همه سینماگران نمیتوانند اکران خوب و یکدست بگیرند؛ چون تعدادی مانند زنجیره به هم متصل شدند و کل اکران را در دست گرفتند و سینما را به سمت میل خودشان کشاندند. در ابتدا مقصر ارشاد است؛ با وجود اینکه گفته دخالت نمیکند، اما دخالت ضمنی دارد و اجازه جولان به این افراد را داده است.
محسنی نسب ادامه داد: دومین مقصر سینمادارهایی هستند که در ارشاد رابطه و نفوذ فراوان دارند و تصمیم میگیرند چه فیلمی، با چه مضمونی، چه فیلمنامهای و چه بازیگرانی ساخته و اکران شود. با این وصف تفکر از سینما رخت بر بسته است و تا زمانی که سینمادار تا این حد در روند سینما نقش دارد، وضع از این بدتر خواهد شد.
این کارگردان تصریح کرد: در برخی پروژهها، هشتاد درصد بودجه فیلم صرف دو بازیگر و مابقی صرف همه گروه میشود! چرا این اتفاق افتاده؟! چون اگر در فیلمی از بازیگرانی که مد نظر سینمادار نباشد، استفاده شود؛ آن فیلم را نمیبینند چه برسد به اکران. اینجاست که بازیگران به بیشترین بهره میرسند. برخی از این بازیگران به جایی رسیده اند که کلاس میگذارند و از غذاخوردن تا جای خواب و ... آنها باید با همه متفاوت باشد. اینها حتی در تغییر فیلمنامه و خود فیلم اثرگذارند. در نتیجه فیلمها تهی، خالی از مضامین، جذابیت و ... شدهاند و شاهد دفع مخاطب و عدم تضمین بازگشت سرمایه هستیم. معرفی نکردن جوانان مستعد به سینما و استفاده از یکسری بازیگر پا به سن گذاشته برای هر نقش و رده سنی، معضل دیگری است که در نتیجه اتفاقات ذکر شده با آن روبرو شدیم.
وی در پایان گفت: مشکل اساسی سینمای ایران مدیران ارشاد هستند؛ ما مدیران شاه سلطان حسینی نمیخواهیم. مدیری میخواهیم که با دانش بالا مشکلات و مصائب سینما را آنالیز کرده و راه حلهایی برای رفع آنها پیدا کند. مهمتر از آن قدرت و جسارت رفع مشکلات، مقابله با آنها و پویا کردن سینما را داشته باشد.