نقطه هدف دشمن در موج سوم براندازی

مستندات و مدارک کافی و جامعی وجود دارد که نشان می‌دهد شیطان بزرگ، از اتحاد ایجاد شده بین قوای نظام اسلامی به شدت عصبانی بوده و از ورود جناح‌های سیاسی در شرایط عادی به صحنه ایفای نقش در فتنه آینده ناامید و در موج سوم براندازی (بر اساس مهندسی و طرح بنیاد دیل کارنگی) با تکرار تجربه سال 2009 (1391) که منجر به اقبال مردم از شعار مذاکره با امریکا شده و سبب روی کار آمدن غربگرایان در ایران شد.

پیش‌تر گفته بودیم پس از شکست دشمن در کودتای امریکایی و فتنه اموی در سال 88، همه قرائن و شواهد نشان می‌دهد که امریکایی‌ها با تمام توان خود را برای موج سوم براندازی در سال 98 آماده می‌کنند. همچنین گفته بودیم که فتنه بعدی شیطان بزرگ کاملاً متفاوت از دو فتنه پیشین و بر واگرایی مردم از اصل نظام از طریق بزرگ‌نمایی مشکلات اقتصادی کشور استوار خواهد بود.
بر اساس مهندسی صورت گرفته در سند «پروژه 2020»، موج اول براندازی در سال 77 با تأکید بر حوزه فرهنگی و حمایت عوامل نفوذی امریکا در دو قوه مجریه و مقننه و با اجرای پروژه مدیریت شده قتل‌های زنجیره‌ای و با هدف عقیم‌سازی نهاد‌های مؤثر در امنیت و آرامش اجتماعی (واجا، ناجا، قوه قضائیه، رسانه ملی و سپاه) کلید خورده و سرانجام با تخریب جدی نهاد‌های مذکور در هجدهم تیرماه 78 وارد فاز عملیاتی شده و با سرعت هر چه تمام‌تر و ظرف دو روز از حوزه قشری (دانشجویی) به حوزه اجتماعی تسری یافته و نظام اسلامی را با چالش جدی مواجه ساخت، اما به محض اینکه در بعدازظهر روز سه‌شنبه 22 تیرماه طبق مصوبه شورایعالی امنیت ملی، سپاه و بسیج مسئولیت برخورد با فتنه‌گران را به‌عهده گرفتند، در کمتر از نیم ساعت بساط فتنه به‌کلی جمع شد.
موج دوم براندازی همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در حوزه سیاسی و در قالب کودتای سازمان یافته توسط بازنده انتخابات با همراهی مالی و سیاسی وهابیون منطقه و هماهنگی و مدیریت شیطان بزرگ وارد فاز عملیاتی شده و به‌رغم خویشتن‌داری و سعه‌صدر وصف‌ناپذیر نظام اسلامی با افت و خیز فراوان به مدت هشت ماه تا دی‌ماه همان سال ادامه یافت و بالاخره پس از تلاش احمقانه فتنه‌گران در حمله به خیمه‌های عاشورایی مردم و قیام سراسری مردم در نهم دی‌ماه 88 و محدودسازی و محصور شدن کودتاچیان به ظاهر خاتمه یافت.
اینک مستندات و مدارک کافی و جامعی وجود دارد که نشان می‌دهد شیطان بزرگ، از اتحاد ایجاد شده بین قوای نظام اسلامی به شدت عصبانی بوده و از ورود جناح‌های سیاسی در شرایط عادی به صحنه ایفای نقش در فتنه آینده ناامید و در موج سوم براندازی (بر اساس مهندسی و طرح بنیاد دیل کارنگی) با تکرار تجربه سال 2009 (1391) که منجر به اقبال مردم از شعار مذاکره با امریکا شده و سبب روی کار آمدن غربگرایان در ایران شد، مجدداً تمام همت خود را در تشدید «جنگ مالی و دلار» و با استفاده از ظرفیت‌های وسیع «جنگ تبلیغاتی و روانی» و «جنگ سایبری» به کار گرفته و ضمن خارج کردن بانک مرکزی ایران از سامانه مالی جهانی با تمرکز بر اقتصاد پنج گام را برای براندازی نظام اسلامی ایران پیش‌بینی و اجرایی کرده و راهبرد «دوقطبی مردم/نظام» را با هدف واگرایی مردم از حاکمیت از طریق پروپاگاندا و انجام عملیات روانی شدید روی «فلاکت‌بار نشان دادن اوضاع معیشتی مردم» و «تلاش و دخالت ایران در کشور‌های منطقه با هزینه‌های هنگفت و سرسام آور!» در دستور کار خود قرار داده و در عین حال، سازماندهی و تجهیز گروهک‌های تروریستی نظیر فرقه‌های ضاله منافقین، داعش، طالبان، القاعده، جیش‌العدل و... از یک‌سو و ایجاد ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران برای «پسابحران داخلی» در دستور کار دارند و برای تحقق خیالبافی احمقانه و دون‌کیشوت‌وار خود پنج مرحله را پیش‌بینی کرده‌اند:
1 - مرحله اول: از 15 دیماه 96 تا 15 اردیبهشت‌ماه 97 تحت عنوان «ایجاد جسارت اعتراض مردمی و کلید زدن اغتشاشات»
2 - مرحله دوم: از 15 اردیبهشت‌ماه تا 15 مردادماه 97 تحت‌عنوان «تعیین وضعیت کشور‌های منطقه و ایجاد ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران» (برای این‌منظور هم‌اکنون بیش از 300 نفر از اعضای وزارت خزانه‌داری امریکا با همکاری سیستم‌های اطلاعاتی در تماس با کشور‌های منطقه در حال رایزنی و پول پاشی هستند.).
3 - مرحله سوم: از 15 مردادماه تا 13 آبان‌ماه 97 تحت عنوان شناسایی و ساماندهی گروهک‌های تروریستی با تأکید بر راه‌اندازی و مدیریت اغتشاشات و بحران‌های قومی، مذهبی، صنفی، قشری و اجتماعی.
٤ - مرحله چهارم: از 13 آبان‌ماه 97 تا 15 اردیبهشت‌ماه 98 تحت عنوان «برپایی اغتشاشات و شورش‌های مرکب و متکثر و غیرقابل کنترل» همراه با تحرکات شدید ضدامنیتی از سوی گروهک‌های تروریستی.
5 - مرحله پنجم: از 15 اردیبهشت‌ماه 98 تا 15 مرداد ماه 98 تحت عنوان: «سوریزه کردن و لیبیزه کردن ایران» همراه با پاشیدگی قوای کشوری و لشکری ایران و فروپاشی سیاسی نظام و ورود و دخالت ائتلاف منطقه‌ای و محور شرارت «عبری، غربی، عربی» در امور داخلی ایران و...
شیطان بزرگ برای تحقق فرایند مذکور با خروج از برجام زمینه را برای تشدید فشار‌های اقتصادی توأم با فشار‌های سیاسی، امنیتی و نظامی و ایجاد سونامی بزرگ اقتصادی در بازار ایران و ایجاد هرج و مرج و بی‌ثباتی در امور اقتصادی و معیشت مردم؛ موسوم به «جنگ دلار» با هدف واگرایی هر چه بیشتر مردم فراهم آورده و بر این باورند که در نتیجه این استراتژی همه مردم از تغییر نظام سخن گفته و به زودی شاهد فروپاشی نظام در تفکر و اندیشه مردم خواهند بود!
اگر چه استراتژی اخیرِ امریکایی‌ها؛ آسیب‌های جدی به اقتصاد معیشت، باورها، ایمان و تفکر مردم وارد خواهد ساخت، اما باید گفت: بی‌تردید خیال‌پردازی‌های احمقانه نظام سلطه و شیطان بزرگ، ناشی از عدم شناخت آنان از مردم و نظام ایران است. شیطان بزرگ به رغم آنکه در تجربه‌های پیشین، بار‌ها و بار‌ها از ناحیه ملت انقلابی ایران تودهنی خورده و طعم تلخ شکست را چشیده و سبب تسریع پیشرفت جمهوری اسلامی ایران شده‌اند، باز هم با خوش‌خیالی و نادیده گرفتن ظرفیت‌های وسیع ایران مشتمل بر: «وجود رهبری اَبَراستراتژیکی ولایت فقیه»، «اقتدار بسیج 81 میلیونی مردم ایران»، «مؤلفه‌های فرهنگی محمدی، علوی، فاطمی، حسینی و مهدوی»، «اقتدار کم‌نظیر نظامی، انتظامی و امنیتی»، «اقتدار استراتژیکی ایران بر کنترل و مدیریت نفت» و... در داخل و ظرفیت‌های کم‌نظیر ایران در بین ملت‌های مسلمان و حتی غیرمسلمان در سطح جهان، از سر استیصال با نادانی و حماقتِ غیرقابل باور، وارد میدانی شده که نه‌تن‌ها برای نظام اسلامی به مثابه فرصتی طلایی برای خروج کامل از چارچوب‌ها و مهندسی شیطانی نظام سلطه و حرکت جهادی و انقلابی به سوی استقلال کامل اقتصادی و سیاسی و... تلقی می‌شود بلکه همین حماقت آشکارِ شیطان بزرگ، سبب «تقویتِ هم‌گرایی. اتحاد ملی و انسجام اسلامی»، «هم‌افزایی مدیریتی»، «قطع دلبستگی به غرب»، «پالایش بدنه مدیریتی نظام اسلامی از عناصر واداده و سست کمربند و جاسوسان»، «تغییر رویکرد مدیریتی نظام از مدیریت غیرانقلابی، اشرافی و غربگدا به مدیریت جهادی و انقلابی» و تحقق اقتصاد مقاومتی شده و راه را برای ورود به مرحله «دولت اسلامی» در مهندسی پنج مرحله‌ای انقلاب اسلامی هموار خواهد کرد.

سید عبدالله متولیان