محمود سریعالقلم که در زمان ریاست حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری، مشاور وی بود، اخیراً درباره برجام گفته است: همزمان با مذاکرات ایران و قدرتهای جهانی، فضایی در کشور ایجاد شد که میگفت اگر برجام شکل بگیرد، تحریمها برداشته میشود، سرمایهگذاری خارجی فوراً شروع میشود و همه مشکلات حل خواهد شد. این تصور از برجام از ابتدا اشتباه بود. من متعجبم که چرا موضوع به جامعه دقیق منتقل نشد؟ چرا خیلی صریح به افکار عمومی گفته نشد که ما با آمریکا چندین مسئله اختلافبرانگیز داریم و چرا نگفتیم که خیلی از این مسئلهها را نمیتوانیم حل کنیم اما مسئله هستهای را میتوانیم حل کنیم؟
همزمان با مذاکرات ایران و قدرتهای جهانی، فضایی در کشور ایجاد شد که میگفت اگر برجام شکل بگیرد، تحریمها برداشته میشود، سرمایهگذاری خارجی فوراً شروع میشود و همه مشکلات حل خواهد شد. این تصور از برجام از ابتدا اشتباه بود.
سریعالقلم، عدم تبیین حقوقی جایگاه مذاکرات برجام را مورد انتقاد قرار داده و افزوده است: وزارت خارجه به گونهای وانمود کرد که انگار با برجام همه مسائل حل خواهد شد و این اشتباه بود.
وی، شناخت آمریکا را موضوع مهمی توصیف کرده و گفته است: اگر کسی آمریکا را بشناسد میداند که در سیاستگذاریهای دولت و حاکمیت آمریکا نسبت به ایران و منطقه خاورمیانه، جایگاه یهودیان آمریکا بسیار تعیین کننده است و موضع آنها در بیست سال اخیر ثابت بوده است. آنها میگویند که آمریکا و ایران نمیتوانند مسائلشان را در حوزههای هستهای، اقتصادی و تاریخی مثل بیست و هشتم مرداد و گروگانگیری حل کنند و به مسئله اسرائیل نپردازند آنها مدعیاند که هیچ کدام از این موضوعات حل نمیشود مگر این که آن موضوع مدنظر آنها هم حل شود.
سریعالقلم در مصاحبه با «اندیشه پویا» ادامه میدهد: موضوع هستهای برای غرب مهم است نه به خاطر اهمیت خود موضوع هستهای بلکه به دلیل امنیت اسرائیل. پاکستان امروز یک قدرت هستهای است و گفته میشود حدود هشتاد کلاهک هستهای دارد، اما کسی با پاکستان کاری ندارد. چرا؟ چرا حقوق بشر و موضوع هستهای را برای ایران مسئله میکنند و برای برخی کشورهای دیگر نمیکنند؟ چرا حضور ما در منطقه حساسیتزا میشود اما حضور
سادهانگارانه بود که تصور میکردیم اگر در مسئله هستهای با آمریکا توافق کنیم، آمریکاییها اعم از خزانهداری و کاخ سفید و کنگره آمریکا دیدگاهشان را نسبت به ما تغییر میدهند و تحریمها تخفیف پیدا میکند، این دیدگاه رومانتیک شاید ناشی از فقدان شناخته آمریکا بود.
عربستان و ترکیه و در مرتبه بعدی مصر در منطقه حساسیتزانمیشود؟ هشتاد - نود درصد کانون اختلافات ما با آمریکا و به تبع آن با غرب، موضوع اسرائیل و لابی یهودیان آمریکا است. این یک واقعیت است که ما باید در محاسباتمان در نظر بگیریم. سادهانگارانه بود که تصور میکردیم اگر در مسئله هستهای با آمریکا توافق کنیم، آمریکاییها اعم از خزانهداری و کاخ سفید و کنگره آمریکا دیدگاهشان را نسبت به ما تغییر میدهند و تحریمها تخفیف پیدا میکند، این دیدگاه رومانتیکشاید ناشی از فقدان شناخته آمریکا بود.
مشاور سابق روحانی، با انتقاد از راهبرد مذاکراتی وزارت خارجه و دولت گفته است: حال که به عقب باز میگردیم و راهبرد مذاکراتی وزارت خارجه و دولت را مطالعه میکنیم و همچنین شرایطی را که به مذاکرات ختم شد بررسی میکنیم، بهتر متوجه میشویم که یک استراتژی وسیعی نبوده است.
وی ادامه میدهد: آیا اصولاً ما میتوانیم به عنوان یک قدرت میانی با یک قدرت بزرگ، فقط پیرامون یک موضوع مذاکره کنیم؟ آیا مسئله اصلی آمریکاییها با ایران، موضوع هستهای است؟ آیا ما شناخت عمیقی از سازوکارهای داخلی آمریکا مانند نقش کنگره، لابیها و نقش جدید عربستان در آمریکا داشتیم؟ اگر نقش مذاکره کنندگان را صد بدانیم، من جایگاه چین و اروپاییها را نزدیک به صفر، روسیه را پانزده و آمریکا را 85 میدانم. آیا آمریکا محصور در نهاد ریاست جمهوری و شخص رئیس جمهور است؟ من با دستگاه دیپلماسی نه رابطه داشتم و نه دارم. ولی وقتی از بیرون محتوای سخنرانیها و مواضع و اظهارنظرها را با متدولوژی روابط بینالملل که در دسترس داریم مطالعه میکنم تا اندازه قابل توجهی متوجه میشوم تمامی ابعاد موضوع و مسائل سیاسی جانبی در آمریکا و آیندهنگریهای لازم در نظر گرفته نشده است. از اینرو موضوع و مشکل را شناختی و دانشی میدانم. به نظر میرسد قدری عجله وجود داشته که گشایشی برای کار اقتصادی صورت پذیرد. شاید افراد متوجه نقش قدرتمند لابیها در آمریکا نبودند و توجه نداشتند که ما در مذاکرات تک موضوعی با آمریکا به جایی نمیرسیم.
سریعالقلم موضوع مذاکرات ایران و اروپا را هم مورد اشاره قرار داده است و با بیان اینکه حدود بیست سال است که این تخیل در دستگاه دیپلماسی ما وجود دارد که میتوانیم اروپا را از آمریکا جدا کنیم، تصریح کرده است: این نشاندهنده این است که ما مطالعات را جدی انجام ندادهایم که بفهمیم سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) چه تشکلی است و نمیدانیم که اقتصاد، سیاست، امنیت و فرهنگ اروپا و آمریکا چقدر به هم پیوسته است؟ OECD یک بلوک عظیم است و هفتاد درصد اقتصاد جهانی را در اختیار دارد. ارقام تجارت بین اروپا و آمریکا را باید مطالعه کنیم تا متوجه شویم که سیاست اروپا و آمریکا را نمیتوان از هم جدا کرد. آمریکا با اتحادیه اروپا 686 میلیارد دلار، با چین 636 میلیارد دلار، با کانادا 582 میلیارد دلار و با ژاپن 204 میلیارد دلار تجارت میکند. حتی آمریکا با مکزیک 616 میلیارد تجارت دارد و فقط از مکزیک، آمریکا سالانه 12 میلیارد دلار میوه و سبزیجات وارد میکند حتی روسیه هم نتوانسته سیاست اروپا و آمریکا را از هم جدا کند وبالتبع ما هم در ظرفیتی نیستیم که بتوانیم چنین تأثیری بگذاریم.
حدود بیست سال است که این تخیل در دستگاه دیپلماسی ما وجود دارد که میتوانیم اروپا را از آمریکا جدا کنیم. این نشاندهنده این است که ما مطالعات را جدی انجام ندادهایم که بفهمیم سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) چه تشکلی است و نمیدانیم که اقتصاد، سیاست، امنیت و فرهنگ اروپا و آمریکا چقدر به هم پیوسته است.
وی با اشاره به سخن رئیسجمهور پس از توافق برجام مبنی بر اینکه «سفرهای پهن شده و آمریکاییها اگر سر این سفره ننشینند از دستشان میرود»، گفته است: میتوان گفت که این دولت هم مشکلات شناختی دارد. آمریکاشناسی و شناخت سیستم داخلی آن یک تخصص است.
سریعالقم در پاسخ به این سؤال که به نظر شما برجام بدون آمریکا باقی میماند؟ دوران پس از روحانی را چگونه میبینید؟ گفته است: عمده گشایشی که در برجام قرار بود تحقق پذیرد متوجه آمریکا است و اگر آمریکا از آن خارج باشد، بقیه اعضا نقش بنیادی ندارند. به یک معنا ما به نقطه صفر در مشکلات ایران و آمریکا بازگشتهایم و اگر از تحریمها صحبت میشود، ناشی از این وضعیت است.
وی با بیان اینکه ما ایرانیان 170 سال است به اشتباه،سرنوشت و جهتگیریهای خود را به سیاست قدرتهای بزرگ گره زدهایم، تصریح میکند: وقت و منابع ما با این روش تلف میشود و زندگی ما سینوسی و همراه با فراز و نشیبهای فراوان خواهد بود. بنابراین فهم ما از نظام بینالملل و تعریف جایگاه ما در آن چالش بزرگ فکری و سیاستگذاری دولتها ما است.