یووال اشتاینیتز' اخیرا در کنفرانس جهانی گاز در واشنگتن اعلام کرد که تل آویو از توسعه نیروگاه های هسته ای در عربستان حمایت می کند به شرطی که مشمول استانداردهای طلایی منع اشاعه تسلیحات هسته ای باشد و اورانیوم مورد نیاز خود را از آمریکا خریداری کند.
این سخنان مقام صهیونیستی دارای دو جنبه است یکی اینکه این سخنان به معنای ملایم تر شدن موضع این رژیم نسبت به سیاست های گذشته آن است که اساسا نزدیک شدن عربستان به فعالیت های هسته ای را تحمل نمی کرد. دلیل این ملایمت هم قطعا به واسطه خدماتی است که سعودی ها در جریان معامله قرن و عادی سازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی، ارایه می کنند.
نکته دوم این سخنان به اهمیت موضوع هسته ای شدن عربستان در راهبرد امنیت ملی رژیم صهیونیستی بر می گردد. به معنای دیگر حتی با وجود اقدامات مثبت و بی سابقه عربستان در قبال این رژیم و پیشبرد طرح های آن در منطقه، تل آویو همچنان نسبت به دستیابی سعودی ها به چرخه کامل سوخت تحفظ دارد و معتقد است که ریاض می بایست اورانیوم مورد نیاز خود را از آمریکا خریداری کند.
*** سابقه تلاش های سعودی در راه هسته ای شدن
اولین زمزمه ها درباره حرکت عربستان به سمت دستیابی به سلاح هسته ای با فرار 'محمد خیلوی'، دیپلمات سابق این کشور به آمریکا در سال 1994 میلادی شنیده شد . خیلوی که دیپلمات سعودی ها در سازمان ملل متحد بود با انتشار اسنادی اعلام کرد که ریاض از سال 1975 و به دنبال شکست اعراب در جنگ 6 روزه با 'اسرائیل'، یک برنامه تحقیقاتی برای ساخت بمب هسته ای و مقابله با تل اویو آغاز کرده است.
به گفته خیلوی برنامه هسته ای مذکور تحت مدیریت و نظارت ' سلطان بن عبدالعزیز'، وزیر دفاع وقت و برادر ملک فهد، شکل گرفت و در مرکز تحقیقات هسته ای 'الخرج' واقع در مجتمع نظامی 'السلیل' به اجرا درآمد.
طبق این برنامه، متخصصان هسته ای خارجی برای کار به روی تهیه کتابخانه ای در زمینه دانش هسته ای و برنامه های تسلیحات هسته ای کشورهای دیگر استخدام شدند و کارشناسان سعودی ماه ها در تأسیسات ساخت سلاح هسته ای پاکستان و عراق آموزش دیدند.
بنا به اظهارات خیلوی، عربستان در دهه های 70 و 80 میلادی کمک های مالی بسیاری به برنامه های ساخت بمب هسته ای پاکستان و عراق نمود به این امید که آنها پس از ساخت تسلیحات هسته ای آن را در اختیار ریاض هم قرار دهند یا چتر هسته ای خود را بر سر عربستان نیز بگسترانند.
بسیاری از گزارش ها بر این امر اتفاق نظر دارند که واحدهای نظامی پاکستان در دفاع از پادشاهی عربستان در موقعیت های زیادی همکاری داشته اند و در عوض عربستان کمک های مالی فراوانی را به برنامه هسته ای پاکستان ارائه داده است.
زمانی که 'سلطان بن عبدالعزیز'از کارخانه غنی سازی اورانیوم و تاسیسات تولید موشک پاکستان در سال 1999 بازدید کرد شبهات در باره همکاری هسته ای این دو کشور افزایش یافت. این بازدید درست پس از آزمایشات هسته ای پاکستان صورت گرفت.
روابط مخفی بین دانشمند هسته ای پاکستان، 'عبدالقدیرخان' و عربستان سعودی نیز تردیدها را در باره جاه طلبی هسته ای پادشاهی سعودی دو چندان نمود.
عربستان طی چند دهه گذشته نیز توان موشکی خود را به صورت همه جانبه ای افزایش داده است. این کشور در سال 1988 میلادی 36 فروند موشک نوع CSS-2 را از چین خریداری کرد . برد این موشکها به تمام خاورمیانه می رسد و توانایی حمل کلاهک هسته ای را نیز دارد.
از نظر مقامات سعودی امکان خرید موشک های میانبرد از تأمین کننده اصلی نیازهای تسلیحاتی اش یعنی آمریکا وجود نداشت چراکه این موشک ها به راحتی می توانست رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهد. سعودی ها با آگاهی از واکنش شدید کنگره نسبت به فروش هرگونه سلاح استراتژیک از سوی آمریکا به عربستان، به خوبی می دانستند که حتی در صورت موافقت دولت ریگان، کنگره اجازه فروش تسلیحات مذکور را نمی داد.
از سوی دیگر مقامات سعودی فکر می کردند که مجبور به پاسخگویی به آمریکا برای اقدامات امنیتی خود نیستند. در چنین شرایطی کشور چین گزینه ای ایده آل به حساب می آمد چراکه چین با وجود کمونیست بودن، سابقه ای از اشغال کشورهای اسلامی همانند شوروی نداشت و حاضر به همکاری کامل با عربستان بود.
البته دولت سعودی بعد از فاش شدن این خرید تحت فشار شدید آمریکا قرار گرفت و برای حفظ این موشک ها ناچار شد به معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای بپیوندد.
10 سال پیش رهبران عربستان سعودی به نمایندگان آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته بودند نمی توانند روزی را پیشبینی کنند که عربستان بخواهد در پی دستیابی به انرژی هسته ای برآید. اما در چند سال اخیر نه تنها عربستان بلکه سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز همگی خواهان دستیابی به انرژی هسته ای هستند. سفرهای کارشناسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به عربستان سعودی به منظور گفتگو با سران کشورهای عربی منطقه درباره آغاز فعالیت های هسته ای نشان می دهد که اعراب حاضر در خاورمیانه عزم خود را برای هسته ای شدن جزم کرده اند.
طی سال های اخیر دولت عربستان طرح های بلندپروازانه ای را برای توسعه صنعت هسته ای خود پیشنهاد داده است . 'عبدالله بن عبدالعزیز' پادشاه سابق عربستان در سال 2010 دستور ایجاد یک مرکز تحقیقاتی برای رفع نیازهای انرژی و آب را صادر کرد.
عربستان در سال 2011 اعلام کرد که قصد دارد تا 100 میلیارد دلار برای ساخت 16 نیروگاه هسته ای تا سال 2030 هزینه کند. هدف از ساخت این راکتورها تولید حدود 20 درصد از برق مصرفی این کشور اعلام شد..
برای این منظور، سعودیها موافقتنامههای همکاری هستهای را با چندین کشور، از جمله فرانسه ، آرژانتین ، کره جنوبی و قزاقستان امضا کردند. در این توافقنامهها تاریخ رسیدن به مرحله بهرهبرداری تا سال 2040 اعلام شده است. با این وجود پس از روی کار آمدن ' محمد بن سلمان' وی تحرکات خود را برای جلب موافقت ایالات متحده به منظور دستیابی عربستان به فناوری غنی سازی اورانیوم در داخل خاک این کشور را شدت بخشیده است به صورتی که رسانهها یکی از موضوعات مطرح در مذاکرات ولیعهد سعودیها با مقامات آمریکایی در سفر ماه مارس وی به این کشور را تسریع در مسئله هستهای شدن عربستان عنوان کردند.
*** متغیر اثر گذاری به نام رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی بقای خود را مرهون دستیابی به تمامی تسلیحاتی که قدرت تخریبی بالایی دارند ، می داند . دشواری پیش بینی دشمنان آینده و اعتماد نداشتن به دوستان امروزی، این شکل نیاز به کسب توانایی نظامی این رژیم را افزایش میدهد. بنابر این داشتن سلاح های هسته ای در منطقه به لحاظ امنیتی ، نظامی ،راهبردی و سیاسی برای این رژیم مهم است:
رژیم صهیونیستی پس از اعلام موجودیت خود شش جنگ بزرگ را با همسایگانش تجربه کرده است. یعنی بهطور متوسط در هر دهه از حیات خود درگیر یک جنگ تمام عیار بوده است. به علاوه در جنگ اول خلیج فارس در سال1991 نیز مورد حملات موشکی عراق قرار گرفت و در تابستان 2006 در جنگ با حزب الله لبنان اسطوره شکست ناپذیری آن زیر سوال رفت. بنابراین یکی از اهداف اساسی تل آویو برای دستیابی به تسلیحات هستهای، ناشی از عدم اعتماد و بدبینی به کشورهای منطقه میباشد و تضمین موجودیت رژیم خود، را مرهون تسلیحات هستهای میداندتا از این طریق سایر کشورهای دیگر را از فکر حمله به خود چه از طریق انفرادی و چه به شکل ائتلافی باز دارد.
انگیزه نظامی در رژیم صهیونیستی هم موجب ایجاد تمایل به برتری تسلیحاتی در مقابل محدودیت دادههای جمعیتی و جغرافیایی شده است. در حقیقت، این انگیزه یکی از عوامل اصلی دستیابی به سلاحهای هستهای به عنوان عامل بازدارنده است که این رژیم را قادر میساخت، ضعفهای خود را در زمینه منابع طبیعی و تعداد نفرات نظامی جبران کند.
فقدان عمق راهبردی، توجیه مناسبی برای سیاستگذاران اسرائیلی برای دستیابی به تسلیحات هستهای فراهم نموده است . بیش از هشتاد درصد ساختارهای زیر بنایی اقتصادی این رژیم در سه شهر بیت المقدس، حیفا و تلآویو قرار دارد. این امر برای 'اسرائیل'، به یک آسیبپذیری استراتژیک تبدیل شده است. اشغال اراضی کشورهای عربی توسط رژیم صهیونیستی نیز، نتوانست آسیبپذیری استراتژیک آن را جبران کند. شهرها و تأسیسات حیاتی فلسطین اشغالی در زمانهای مختلف مورد اصابت موشکهایی از جمله اسکاد عراق و همچنین موشکهای حزب الله و گروههای مقاومت فلسطین قرار گرفتهاند.
از نظر سیاسی هم تمایل رژیم صهیونیستی به داشتن سلاح های هسته ای به تلاش این کشور برای حفظ وجهه ، پرستیژ و همچنین تمایل به کسب برتری و رهبری در منطقه خاورمیانه و تحمیل کردن سیاستهای خود به کشورهای اسلامی و عربی ناشی میشود.
رژیم صهیونیستی برای دستیابی به اهداف بلندپروازانه خود و حفظ برتری نظامی بر سایر کشورهای منطقه تقویت توان نظامی را سرلوحه سیاستهای خود قرار داده و در این زمینه از حمایتهای بیدریغ کشورهای غربی و آمریکا بهره برده است.
با توجه به آنچه گفته شد به نظر می رسد بنا به اهمیتی که سلاح های هسته ای به لحاظ امنیتی ، نظامی ،راهبردی و سیاسی برای رژیم صهونیستی دارد بعید است این رژیم که حمایت تام و تمام آمریکا را هم با خود دارد ، به راحتی به دستیابی سعودی ها به چرخه سوخت هسته ای تن بدهند.
اگرچه سعودی ها برای کاستن از حساسیت های غرب و رژیم صهیونیستی ، هدف از دستیابی به چرخه هسته ای سوخت را حفظ موازنه با ایران اعلام می کنند اما سابقه تلاش های این کشور برای دستیابی به بمب هسته ای و همچنین شرایط سیاسی و جغرافیایی رژیم صهیونیستی اجازه به حقیقت پیوستن این آرزوی سعودی ها را نمی دهد .
از سوی دیگر عربستان سعودی به دلیل اقدامات اخیر ولیعهد این کشور شرایط مناسب داخلی ندارد و ممکن است آنچه با عنوان اصلاحات در این کشور انجام می شود نتیجه عکس داشته باشد و موجب سقوط رژیم و به قدرت رسیدن جریان های رادیکال در این کشور شود.
البته رژیم صهیونیستی هم با توجه به اینکه امید دارد با تلاش های عربستان ، روابط با دنیای عرب را بهبود بخشد و معامله قرن هم اجرا شود در زمان حاضر خیلی مایل به علنی کردن مخالفت ذاتی خود با دستیابی سعودی ها به چرخه سوخت هسته ای نیست . بر همین اساس در موضع گیری وزیر انرژی این رژیم همزمان که بر لزوم عدم غنی سازی در خاک عربستان تاکید می شود تلآویو خود را حامی توسعه نیروگاه های هسته ای در عربستان برای مقاصد غیرنظامی هم نشان میدهد.
امریکا هم سعی می کند رضایت عربستان را به دست آورد تا بتواند با کمک آن مناقشات اعراب و 'اسرائیل' را حل کند. امریکا همچنین خواهان به دست آوردن امتیازات مالی و اقتصادی بیشتری از عربستان است. مذاکرات هسته ای بین واشنگتن و ریاض با این مسائل مرتبط خواهد بود.
با این وجود ممکن است کنگره در مقابل برنامه هسته ای عربستان و مجهز شدن ریاض به دانش هسته ای مقاومت کند . به ویژه نمایندگان طرفدار رژیم صهیونیستی مخالف عربستان هسته ای هستند. هر چند این رژیم خواهان همکاری با عربستان علیه ایران است اما نمی خواهد شاهد یک عربستان بسیار قدرتمند و وجود یک چالش نظامی در منطقه باشد.
چنانچه دولت ترامپ بخواهد قرارداد هسته ای با عربستان به نفع کنسرسیوم آمریکایی به رهبری «وستینگ هاوس» امضا کند باید قوانین منع گسترش تسلیحات هسته ای را تعدیل کند. در چنین صورتی واشنگتن به ریسک امنیتی بزرگی دست زده و کشورهای خاورمیانه به ویژه امارات عربی متحده به عنوان رقیب جدی عربستان را به رقابت بر سر کسب فناوری هسته ای تشویق خواهد کرد.
عربستان درصدد است تا در کنار فعالیت هسته ای از امکان غنی سازی اورانیوم نیز بهره مند شود. همین موضوع موجب تشویش خاطر قانونگذاران آمریکایی شده است. اگر کنگره موافقت کند، یک چنین امتیازی را به عربستان بدهد، آن گاه باید آن را به سایر کشورهایی که خواستار این امتیاز هستند نیز بدهد.
کارشناسان سیاسی می گویند : مقامات غربی تمایلی به افزایش کشورهای دارای سلاح هسته ای ندارند و در مورد عربستان سعودی سعی دارند با تجهیز این رژیم به تسلیحات و جنگ افزارهای غیرهسته ای مانند موشک و جنگنده، جاه طلبی های نظامی عربستان را ارضاء کنند. به بیان دیگر، با توجه به احتمال افراطی شدن هیات حاکمه عربستان و احتمال دسترسی تکفیرهای افراطی به تسلیحات هسته ای در آینده، غرب به قمار هسته ای در رابطه با عربستان دست نزند.