سینمای ایران در آستانه تابستان 1397 با سیل جدیدی از فیلم های در انتظار اکران روبرو شده است. آثاری که با مضمون های متفاوت می توانند قشر متنوعی از دوستداران سینما را به سالن بکشانند و در کنار آن به مقوله فرهنگ سازی نیز کمک کنند.
در کنار ابعاد هنری و مفهومی هر اثر، بدون شک فروش و داشتن گیشه برای ادامه فعالیت سینماگران مقوله مهم و شرطی لازم است. اتفاقی که اگر به درستی برای یک فیلم رخ ندهد بدون شک به ورشکستی اقتصادی و روحی گروه خواهد انجامید.
مساله تبلیغات و معرفی و پخش آثار سینمایی همواره یکی از دغدغه های مهم پخش کنندگان و اهالی سینما بوده است و همواره سینماگران به دنبال ایدهای نو برای تبلیغ آثارشان هستند. ایده هایی که گاهاً موفق شده و گه گاه ابعاد منفی برای اثر به همراه داشته است.
با گیشه محور شدن سینما و سلطه آثار کمدی در چند سال گذشته کار برای فیلم هایی که می خواهند بدون بهره گیری از فضای کمدی به مخاطب ارائه شوند سخت شده و این آثار از دسته فیلم هایی هستند که باید روش تبلیغاتی ویژهای ارائه کنند.
از سویی دیگر برخی پخش کنندگان و فیلمسازان تنها به گیشه معطوف شده و در راه تبلیغات خود از هیچ روشی ابا نداشته و هر نوع اتفاقی را به منزله تبلیغات فیلم خود تلقی می کنند. روش هایی که گاهاً خارج از عرف بوده و از لحاظ زیبایی شناسی نیز هیچ سنخیتی با هنر سینما ندارند.
استفاده از چهره بازیگران زن خارجی در آثار به ویژه در تبلیغات محیطی، وسیلهای است که این سالها بیشتر در آثار کمدی دیده می شود. اتفاقی که سینماگران می خواهند با این روش نادرست مخاطب را به سالن بیاورند. استفاده از اماکن عمومی برای تبلیغات نیز دیگر راهکار تبلیغاتی امروز سینماگران شده است. راهکاری که گاهاً زیبایی شهر را از بین می برد.
از سوی دیگر برخی تبلیغات برای فروش آثار سینمایی تا حدی تنزل می یابد که بازیگران آن آثار به شکل مدلینگ برای فروش پا بر فرش قرمز و اکران های خصوصی می گذارند. برخی دیگر از این بازیگران با تبلیغات در صفحات مجازی خود با ایجاد حاشیه های عمدی راه غلط دیگری برای دیده شدن آثارشان را انتخاب می کنند.
استفاده از پوشش های نامناسب و پخش آهنگ های خوانندگان ممنوعه از جمله راهکارهای نادرستی است که سینماگران برای فروش آثارشان استفاده می کنند.
به طور مثال به تازگی فیلم سینمایی "دشمن زن" که از دسته کمدی های بفروش سینما در سالهای اخیر است از هر وسیله ای برای تبلیغات استفاده کرده است. تیزر این فیلم که بیشتر با تمرکز به شوخی های مبتذل ساخته شده، در بطن خود از موسیقی خوانندگان آنور آبی استفاده کرده است.
این فیلم در جهت تایید استفاده از همان فضا و شوخی های رکیک عکسهایی از فیلم را منتشر کرده تا ثابت کند برای فروش بازیگرانش را به هر شکل و قیافه ای در خواهد آورد. اتفاقی که مشخص نیست چگونه از سوی بازیگران مورد قبول واقع شده و آنها تا چه میزان از این تبلیغات سود خواهند برد.
متاسفانه سینماگران در ارائه اینگونه تبلیغات هیچگونه ضابطهای نداشته و به راحتی آزادند تا هر چه می خواهند در تیزرشان بیان کنند. از سویی نظارت خاصی هم بر روند تبلیغات آثار صورت نمی گیرد و در نهایت این اتفاق باعث می شود تا خانواده های ایرانی با ترس و لرز نسبت به تماشای آثار سینمایی به همراه خانواده اقدام کنند. انگار که فیلمسازان فراموش کرده اند که تیزر و تبلیغات ویترینی از مفهوم و معنای اثرشان است که ساخته میشود به همین خاطر تیزرها را صرفاً عنصری مجزا و صرفاً جهت فروش میدانند که در واقعیت امر اینگونه نیست.
استفاده از چنین ترفندهای تبلیغاتی که طبیعتاً از لحاظ هنری هیچ توجیه درستی ندارند شاید در برخی مواقع به صورت موقت به گیشه آثار کمک کند اما باید دید این اتفاق تا چه حد به ساختار سینما و اعتماد مخاطبان لطمه می زند. مخاطبانی که با دیدن این تیزرها و تبلیغات سخیف به احتمال فراوان نسبت به سینما بدبین خواهند شد.